- بیبیسی
اما آن طور که فلاویوس آریان، مورخ یونانی قرن دوم میلادی در کتاب «آناباسیس اسکندر» روایت کرده «غزه، شهری بسیار مهم» بر سر راه او و لشکریانش برای رسیدن به مصر بود.
این شهر در دورههای مختلف تاریخ بلندش، همواره از اهمیت ویژهای برخوردار بوده، هر چند به دلایلی کاملا متفاوت با آنچه که امروز -بعد از حمله اسرائیل به آن در پی حملات ۷ اکتبر حماس- توجه جهانیان را به خود جلب کرده است.
نه تنها در میان درهای واقع شده بود که واحهای زنده در بیابانهای اطرافش بود، بلکه به نوشته آریان «آخرین شهری بود که در مسیر فینیقیه به مصر بنا شده بود».
به همین دلیل غزه اولین یا آخرین منطقه خوشایندی بود که قبل یا بعد از ورود به صحرای خشک سینا به آن میرسیدند؛ بسته به جهت حرکت بین آسیا و آفریقا که از مسیر سرزمین شام در مدیترانه عبور میکرد.
به دلیل همین موقعیت استراتژیک بود که مرتب بین امپراتوریهای مختلف دست به دست میشد.
برای مثال وقتی در قرن ۱۲ قبل از میلاد، فلیسطیها آن را بعد از ۳۰۰ سال از کنترل مصریها درآوردند، به مرکزی مهم در سرزمینهای پنجگانه فلیسطیه تبدیل شد.
همان جا بود که سامسون، قهرمان اسطورهای عهد عتیق -بعد از آن که معشوقش دلیله با تحریک رهبران فلیسطی موهای او را کوتاه کرد- در آنجا زندانی شد و بعد از ویران کردن معبد خدای داگان در همانجا مرد.
بعد از فلیسطیها حاکمیت غزه بارها به دست اقوام و پادشاهان مختلف افتاد، از داوود، پادشاه و پیامبر بنیاسرائیل تا آشوریها، مصریها و بابلیها. تا این که در قرن ششم قبل از میلاد کورش کبیر بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی آن را به تسخیر درآورد.
این همان امپراتوری بود که اسکندر از زمان رسیدن به تاج و تخت در سال ۳۳۶ قبل از میلاد، چشم به شکست آن دوخته بود.
«غیرممکن»
زمانی اسکندر کبیر خود را در مقابل بلندیهایی یافت که غزه در میان آن جای گرفته بود و با دیوارهای استواری روبرو شد که تمام آن سرزمین را در بر گرفته بود، بیش از دو سال از زمانی که آسیا را فتح کرده بود میگذشت.
او سال ۳۳۴ قبل از میلاد با ارتشی متشکل از ۳۰ هزار پیادهنظام و ۵۰۰۰ هزار سوارهنظام از تنگه هلسپونت (داردانل امروزی) گذشته بود و از آن زمان فتوحات بسیاری به دست آورد.
آخرین آنها یک پیروزی چشمگیر بود: در تابستان سال ۳۳۲ قبل از میلاد او شهر فینیقی بسیار مهم و استراتژیک تیر (صور فعلی در لبنان) و پایگاه دریایی پارسیان در آنجا را به مدت ۷ ماه محاصره کرد، تا این که بالاخره توانست آن را به زانو درآورد. این در حالی بود که تیر در آن زمان جزیرهای جدا از سرزمین اصلی بود و پی و پایه برج و باروهای آن در دریا بنا شده بود.
خبر مجازاتهای سهمگین ساکنان تیر بعد از این پیروزی، راه پادشاه مقدونی برای رسیدن به مصر را هموار کرد، جایی که در مسیر رسیدن به آن با مقاومتی روبرو نشد تا این که به غزه رسید.
در آن زمان باتیس، سردار هخامنشی بر غزه حکم میراند و به جای آن که تسلیم اسکندر شکستناپذیر شود، «شماری از جنگجویان عرب را به خدمت گرفت و انبارهای غله شهر را پر کرد» چون به نوشته آریان «بر این گمان بود که هرگز نمیتوان با لشکرکشی بر غزه چیره شد».
نظر کسانی که اسکندر مامور کرده بود تا تجهیزات لازم را برای حمله به شهر بسازند هم همین بود. آنها به اسکندر گفتند «محال است بتوان با زور بر آن دیوارها چیره شد».
با وجود این از چشم اسکندر پیروزی و «غلبه بر این موانع، عامل بازدارنده بسیار مهمی برای دشمنانش بود».
علاوه بر این «فتح نکردن آن مایه شرمساری بزرگی در مقابل یونانیها و خود داریوش (پادشاه هخامنشی) بود».
پیشگویی
اسکندر که مصمم بود غزه را فتح کند، دستور داد خاکریزی بسازند تا بتوانند ابزار و تجهیزات حمله را در ارتفاع همسان با دیوار قرار دهند، و فرمان داد همان تجهیزاتی را که در تسخیر شهر تیر (صور) به کار برده بودند به غزه بیاورند.
اما درست زمانی که میخواست قبل از حمله یک قربانی تقدیم خدایان کند، «کرکسی که بر فراز قربانگاه پرواز میکرد، سنگی را که میان پنجههایش گرفته بود، روی سر او انداخت».
اسکندر درباره تعبیر چنین اتفاقی با پیشگوی اعظم دربارش مشورت کرد و این پاسخ را شنید که «تو خواهی توانست بر شهر چیره شوی، ولی فعلا باید جانب احتیاط پیشه کنی».
او به این توصیه گوش کرد و تا مدتی دست نگه داشت.
همین که دشمنان از موضع برتر خود روی بلندیهای دیوار به لشکر مقدونی حمله کردند، اسکندر خود به کمک نیروهای خود شتافت و موفق شد دشمن را عقب براند، اما در این نبرد شانهاش زخم برداشت.
با این که جراحتش جدی بود اما شادمان بود، چون به این فکر میکرد که وقتی یک بخش از پیشگویی درست از آب درآمده، بخش دیگر هم به حقیقت خواهد پیوست: این که شهر سقوط خواهد کرد.
و این اتفاق هم افتاد. ماموریتی که میگفتند غیرممکن است، امکانپذیر شد و اسکندر همچنان سردار بیشکست باقی ماند.
برج و باروهای شهر سرانجام به روی او باز شد. بخشی از آن با ضربات سنگین تجهیزات لشگریانش ویران شد و بخشی دیگر بعد از آن که پایههای آن را از زیر زمین خراب کردند، فرو ریخت.
بعد از حدود ۱۰۰ روز نبرد، گردان پشت گردان از لشگر فاتحان وارد شهر شدند و راه را برای ورود کل ارتش اسکندر باز کردند.
آریان مینویسد: «آنها که در غزه بودند، حتی زمانی که شهر به دست دشمنان افتاد دست از مقاومت برنداشتند تا این که همه جان باختند، در حالی که مواضع تعیین شده خود را ترک نکردند و همان جا کشته شدند.
تلفات انسانی بسیار زیاد بود، از این سو تا آن سو.
کوئینتوس کورتیوس روفوس، تاریخنگار رومی در کتاب «تاریخ اسکندر مقدونی» مینویسد: «در آن نبرد نزدیک به ۱۰ هزار پارس و عرب کشته شدند، اما برای مقدونیها هم آن پیروزی بدون خون دادن به دست نیامد.»
خشم
کتاب کورتیوس منبع مهمی درباره زندگی اسکندر مقدونی به حساب میآید هر چند که بعضی از تاریخدانان آن را رمانی تاریخی میدانند که بر اساس بعضی منابع قابل اعتماد نوشته شده است.
او در این کتاب روایت میکند که بعد از پایان نبرد، فرمانده غزه زنده مانده بود. به نوشته او «باتیس با شجاعت جنگید، زخمهای فراوان برداشت، اما با وجود آن که سلاحهایش یک به یک از دستش خارج میشد، باعث نشد که او با دلاوری کمتری به نبرد با دشمن ادامه دهد، در خون خود و در خون دشمن».
اما سرنوشت او خونین بود.
«وقتی او را نزد پادشاه بردند، اسکندر جوان از شادمانی سر از پا نمیشناخت، او که در موقعیتهای دیگر شجاعت را حتی نزد دشمنانش ستایش میکرد.»
«اسکندر گفت ‘تو نخواهی مرد آن طور که میخواستی، بلکه با هرآنچه که برای عذاب دادن دشمن میتوان خلق کرد، عذاب خواهی کشید’. باتیس که با چشمانی نه تنها بیباک که حتی مغرور چهره شاه را مینگریست، در برابر این تهدید لب باز نکرد. اسکندر با دیدن این صحنه گفت: ‘آیا نمیبینید که او چگونه لجوجانه بر سخن نگفتن اصرار میکند؟ آیا او زانو زد؟ آیا کلمهای از تضرع به زبان راند؟ اما من سکوتش را خواهم شکست، اگر کار دیگری از دستم برنیاید، دست کم این سکوت را با نالههایشان خواهم شکست’.»
«سپس شعله خشم او زبانه کشید، چون بخت تازه او، تحتالشعاع رفتار خارجیها واقع شده بود… پاشنههای باتیس را در حالی که هنوز نفس داشت سوراخ کردند و با تسمه به ارابه بستند. اسبها او را دور شهر به زمین کشیدند و پادشاه لاف میزد که با چنین مجازاتی علیه دشمن، او از آشیل تقلید کرده که از نیاکان خودش بوده است.»
بعد چه شد؟
پلوتارک، فیلسوف و مورخ یونانی در قرن اول میلادی در ابتدای کتاب «زندگی اسکندر» مینویسد «بیشتر اوقات از واقعیت یک لحظه، یک سخن تند و یک حرکت کودکانه، بیشتر میتوان درباره شخصیت یک فرد دریافت تا از نبردهای مرگبار که در آن هزاران مرد میمیرند، ارتشهای بیشمار نابود میشوند و شهرها به حصر میروند.»
اسکندر بعد از پیروزی در غزه علاوه بر آن که مقادیر زیادی از غنایم جنگی را به «المپیاس، کلئوپاترا و دوستانش» بخشید، برای لئونیداس هم که در زمان نوجوانی معلم او بود، هدیهای فرستاد.
در آن دوره یک روز لئونیداس اسکندر نوجوان را دید که صمغ خوشبو را با گشادهدستی در آتش محراب میریخت و به او گفت: «وقتی سرزمینهایی را فتح کردی که چنین مواد خوشبویی را در آنها میساختند، آنگاه میتوانی با این گشادهدستی آنها را بسوزانی، اما تا آن زمان در استفاده از آن صرفهجو باش.»
اسکندر این نصیحت را فراموش نکرد و هدیهای که از غزه برای لئونیداس فرستاد، با این یادداشت همراه بود: «برایت به وفور انگم درخت مر و صمغ کندر میفرستم تا دیگر در برابر خدایان تنگچشمی نکنی.»
آریان در کتابش نقل میکند که اسکندر در غزه «کودکان و همسران را به بردگی گرفت و جمعیت شهر را با مردمانی از شهرهای همسایه بازسازی کرد و شهر را به عنوان قلعهای جنگی حفظ کرد».
او به راهش به سوی مصر ادامه داد و در آنجا با آغوش باز مورد استقبال قرار گرفت.
پادشاه مقدونی تنها ۲۵ سال داشت که بر یونان و مصر فراعنه چیره شده و پاشاهی ماد و پارس را هم به دست گرفت.
جنگ غزه چطور رویدادهای انتخاباتی و سیاست جهانی در سال ۲۰۲۴
قدیمیترین نسخه نسبتا کامل عهد عتیق بیش از ۳۸ میلیون دلار فروش رفت
قدیمیترین مجموعه کتابهای مقدس یهودیان، همچنین معروف به تناخ یا عهد عتیق، که تقریبا کامل است در حراجی ساتبیز نیویورک به قیمت ۳۸.۱ میلیون دلار به فروش رفته است. این گرانترین نسخه خطی فروختهشده در یک حراجی است.
گمان میرود این کتاب معروف به «دفترنامه ساسون» حدود ۱۱۰۰ سال پیش نوشته شده باشد.
این قدیمیترین نمونه باقی مانده از یک نسخه خطی منفرد شامل همه ۲۴ کتاب مقدس عبری (شامل تورات) با اعرابگذاری و حروف صدادار است.
آلفرد موزس، وکیل آمریکایی و سفیر سابق، این کتاب را برای «موزه مردم یهود» در تل آویو اسرائیل خریداری کرد.
آقای موزس در بیانیهای نوشت: «کتاب مقدس عبری تاثیرگذارترین کتاب مقدس در تاریخ است و سنگ بنای تمدن غرب را تشکیل میدهد.»
من از دانستن این موضوع خوشحالم که متعلق به مردم یهود است. با توجه به اهمیت تاریخی دفترنامه (کدکس) ساسون، ماموریت من این بود که ببینم در جایی قرار میگیرد که همه مردم جهان به آن دسترسی خواهند داشت.»
رقمی که برای این کتاب پرداخت شد بیش از ۳۰.۸ میلیون دلاری است که بیل گیتس، از بنیانگذاران شرکت مایکروسافت، در سال ۱۹۹۴ برای «دفترنامه لِستِر»، یادداشتهای علمی لئوناردو داوینچی، پرداخت.
اما این به رکورد یک سند تاریخی فروختهشده در یک حراجی به قیمت ۴۳.۲ میلیون دلار نرسید. آن سند نسخه اول چاپی قانون اساسی آمریکا بود که دو سال قبل کن گریفین، مدیر سرمایهگذاری، آن را خرید.
«دفترنامه ساسون» نامش را از مالک قبلی یعنی دیوید سلیمان ساسون میگیرد که آن را در سال ۱۹۲۹ خرید و بزرگترین و مهمترین مجموعه خصوصی از دست نوشتههای عبری جهان را در خانه خود در لندن گردآوری کرد.
متن کتاب مقدس عبری – شامل ۲۴ کتاب که مسیحیان آن را عهد عتیق مینامند – تا اوایل قرون وسطی، زمانی که «علمای سنت» شروع به ایجاد مجموعهای از یاداشتها در قالبی استاندارد کردند، متغیر بود.
دفترنامه حلب که در حدود سال ۹۳۰ گردآوری شد، معتبرترین متن در این زمینه به شمار میرود.
با این حال یک آتشسوزی در سال ۱۹۴۷ در شهر حلب سوریه باعث شد که فقط ۲۹۵ صفحه از ۴۸۷ صفحه اولیه باقی بماند.
به گفته ساتبیز دفترنامه ساسون – که تاریخگذاری کربنی نشان میدهد در حدود سال ۹۰۰ آماده شده است – فقط ۱۲ صفحه کم دارد.
شارون مینتز، کارشناس آثار عتیقه یهودی در این حراجی در ماه مارس گفت: «این قدیمیترین مجموعه تقریبا کامل از کتاب مقدس عبری با حروف صدادار و پانوشت است که به کاتبان میگوید نحوه نگارش صحیح متن چیست.»
قرنها حاشیهنویسی نشان میدهد که این نسخه خطی را شخصی به نام خلف بنابراهیم به اسحاق بنحزقیال عطار فروخته است که بعدا مالکیت را به دو پسرش حزقیال و مائیمون منتقل کرد.
در قرن سیزدهم این دفترنامه وقف کنیسهای در ماکیسین، در شمال شرق سوریه، شد.
پس از نابودی این شهر به دست مغولها در اواخر قرن سیزدهم یا توسط تیموریان در آغاز قرن پانزدهم، برای نگهداری به سلامه بن ابی فخر سپرده شد. بعد از آن تا حدود ۵۰۰ سال، ردی از آن در تاریخ نبود.
آخرین مالک آن سرمایهگذاری سوئیسی به نام ژاکی سافرا بود که آن را در سال ۱۹۸۹ به قیمت ۲ میلیون پوند (۲.۵ میلیون دلار) در یک حراجی در لندن خرید.
آمریکا صدها شی تاریخی دزدی شده از ایتالیا را بازگرداند
آمریکا بیش از ۲۵۰ شیء تاریخی را به ایتالیا بازگرداند. این اقدام پس از آن صورت گرفته که پلیس دریافت همه آنها دزدی است.
پلیس هنری ایتالیا میگوید این اشیاء در دهه نود میلادی (۳۰ سال پیش) در پی سرقت و غارت اشیاء تاریخی از ایتالیا به آمریکا منتقل و سپس به موزهها و کلکسیونرهای خصوصی فروخته شده بودند.
در میان این ۲۵۰ شیء تاریخی دهها مجسمه، نقاشی و کاسه و کوزه قرار دارند که قدمت برخی از آنها به ۳۰۰۰ سال میرسد.
برخی از این اشیاء دهها میلیون یورو ارزشگذاری شدهاند.
قدیمیترین آنها شیء متعلق به عصر ویلانوا است که تمدنی در شمال و غرب ایتالیا در ۷۰۰-۹۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بود و از کهن ترین تمدنهای عصر آهن است.
اشیای دیگر هم از دوران تمدن اتروسک در میان این ۲۵۰ شیی بازگردانده شده از آمریکا به ایتالیا وجود دارد. تمدن اتروسک در حدود ۷۰۰ سال قبل از میلاد مسیح در ایتالیا به اوج رسید و تا سده اول بعد از میلاد مسیح وجود داشت اما با ظهور امپراتوری روم از بین رفت.
آن طور که پلیس هنری ایتالیا میگوید اکثر این اشیاء در دهه ۹۰ میلادی سرقت شدهاند و از طریق چندین دلال هنری در آمریکا به فروش رسیدهاند.
آن طور که گزارش شده یکی از خریداران اصلی این اشیاء کلکسیون منیل که یک موزه سرشناس در هیوستون تگزاس بوده اما سخنگوی این موزه با تکذیب این خبر گفته این اشیاء هیچ گاه وارد کلکسیون این موزه نبودهاند.
سخنگوی این موزه گفته این اشیاء در قالب هدیه به این موزه پیشنهاد شدند اما موزه اهداکننده را به وزارت فرهنگ و هنر ایتالیا ارجاع داد.
موزه منیل که گزارش شده ۱۷ هزار اثر هنری و باستانی دارد متعلق به جان منیل، بازرگان و کلکسیونر آثار هنری بود که به همراه همسرش دومنیک منیل، هزاران اثر تاریخی را گردآوردی کرده بودند.
کشف جمجمه انسان در یک فروشگاه خیریه در فلوریدای آمریکا
در اتفاقی نادر، یک جمجمه انسان در قسمت فروش اقلام مربوط به جشن «هالووین» در یک فروشگاه خیریه در فلوریدای آمریکا یافت شده است.
به گفته مقامهای آمریکایی، یک انسانشناس تیزبین دو روز پیش (شنبه ۱۳ آبان) در حال بازدید از این فروشگاه بود که به وجود این جمجمه پی برد و حدس زد که جمجمه واقعی انسان باشد.
کارآگاهان از این فروشگاه بازدید کردند و گفتند که احتمالاً این جمجمه متعلق به انسان بوده است؛ صاحب مغازه به آنها گفته است که این جمجه سالها پیش خریداری شده بود و از آن زمان در انبار بوده است.
پلیس در شمال فورت مایرز، در حدود ۱۶۰ مایلی (۲۶۰ کیلومتری) شمال غربی ایالت میامی، و فردی از پرشکی قانونی در حال بررسی این یافته هستند و جمجمه را بیشتر بازرسی خواهند کرد.
مقامهای محلی باور ندارند که این مورد مشکوکی باشد.
کلانتر منطقه «لی» این یافته را در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشت.
بر اساس قوانین فلوریدا هیچ فردی مجاز نیست «آگاهانه» پیشنهاد خرید یا فروش اعضا یا بافت بدن را برای انگیزههای مالی بدهد.
این قانون چشم، قرنیه، کلیه، کبد، قلب، ریه، پانکراس، استخوان و پوست را شامل میشود.
اتفاق مشابهی در ماه سپتامبر(حدود دو ماه پیش) در ایالت آریزونا گزارش شد، زمانی که یک جمجمه انسان در جعبه اهدایی در یک فروشگاه خیریه پیدا شد.
کارشناسان در حالیکه تائید میکنند این جمجمه متعلق به یک انسان است درعین حال آن را «باستانی» میدانند و میگویند جرمی در کار نبوده است.
در حالی که یافتههای غافلگیرکننده در آریزونا و فلوریدا ممکن است ترسناک به نظر برسند، جمجمههای کشفشده توسط محققان، انسانشناسان را جذب خود کرده تا اطلاعات بیشتری درباره تکامل بشر ارائه شود.
در سال ۲۰۱۹ میلادی محققان جمجمهای با قدمتی حدود ۳ میلیون و ۸۰۰ هزار سال را در اتیوپی-آفریقا- یافتند.
این کشف بسیار مهم بود زیرا این جمجمه متعلق به گونهای بود که والدین انسانهای اولیه محسوب میشوند.
- نویسنده : قیام خوراسانی
- منبع خبر : BBC