آیا ناپلئون بناپارت را می‌شود با هیتلر و استالین مقایسه کرد؟
آیا ناپلئون بناپارت را می‌شود با هیتلر و استالین مقایسه کرد؟
ریدلی اسکات در آستانه نمایش فیلم جدیدش ناپلئون در اظهارنظرهایی جنجال‌برانگیز خشم عده‌ای را برانگیخته است. او شخصیت اصلی فیلم با بازی واکین فینیکس را با هیتلر و استالین مقایسه کرده است. اما حقیقت ماجرا چیست؟

۵ آذر ۱۴۰۲ – ۲۶ نوامبر ۲۰۲۳، ۰۸:۴۵ GMT ریدلی اسکات در آستانه نمایش فیلم جدیدش ناپلئون در اظهارنظرهایی جنجال‌برانگیز خشم عده‌ای را برانگیخته است. او شخصیت اصلی فیلم با بازی واکین فینیکس را با هیتلر و استالین مقایسه کرده است. اما حقیقت ماجرا چیست؟ ریدلی اسکات، فیلم‌ساز کهنه‌کار بریتانیایی کارزار تبلیغاتی تازه ترین اثرش را با حمله به خطوط مقدم فرانسوی‌ها شروع کرده است. فیلم ناپلئون اثری حماسی است که قرار است به قدرت رسیدن یک امپراتور را به تصویر بکشد. این فیلم با بازی واکین فینیکس در نقش ناپلئون افت‌وخیزهای رابطه پرتلاطم او با جوزفین (با بازی ونسا کربی) را نمایش می‌دهد. حرف و سخن‌های فراوانی درباره این فیلم وجود دارد. صحبت‌های ریدلی اسکات در مصاحبه‌ای که با مجله امپایر داشت به این جو دامن زد. او در این مصاحبه برداشتش از شخصیت ناپلئون را چنین توضیح می‌دهد: «من ناپلئون را با الکساندر کبیر، آدولف هیتلر، استالین و لنین مقایسه می‌کنم. او کثافت زیادی در خود پنهان کرده است» منبع تصویر، APPLE+ توضیح تصویر، فیلم ناپلئون به بررسی رابطه او با همسر اولش جوزفین می پردازد فرانسوی‌ها بی‌اینکه حتی یک‌لحظه را هدر بدهند حمله متقابل به این بریتانیایی گستاخ را شروع کردند.

پیر براندا، مدیر علمی بنیاد ناپلئون به روزنامه تلگراف گفت: «هیتلر و استالین هیچ‌چیز نساختند و فقط ویرانی برجا گذاشتند. ناپلئون چیزهایی که ساخته که هنوز وجود دارند.»

تیری لنتز از بنیاد ناپلئون در همان مطلب می‌گوید: «ناپلئون نه فرانسه و نه اروپا را نابود نکرد. میراث او همیشه تقدیر شده و موردستایش قرارگرفته و تلاش شده مسیر او ادامه پیدا کند.»

اما حقیقت مطلب کجاست و آیا ریدلی اسکات برای ادعای خود مدرک و شواهدی دارد؟

ناپلئون فرمانده نظامی بسیار قابلی بود که بعد از یک دوران بی‌ثباتی در سیاست فرانسه به دنبال انقلاب فرانسه در سال ۱۷۹۹ به قدرت رسید. ستایشگران ناپلئون میگویند او فرانسه را به کشوری شایسته‌تر از زمان حکومت‌های قبل از انقلاب تبدیل کرد.

او دولت مرکزی ایجاد کرد، سیستم بانکی کشور را سامان داد، به آموزش اهمیت و ارزش داد و قوانین ناپلئونی را بنا گذاشت که سیستم قضایی کشور را زیر و رو کرد و توانست الگویی برای سایر کشورها شود.

صحنه‌ای از فیلم ناپلئون

منبع تصویر، APPLE+

توضیح تصویر، ناپلئون امپراتوری را تأسیس کرد که در اوج خود از مادرید تا مسکو را در بر می‌گرفت

اما او همچنین جنگ‌های خون باری در سراسر اروپا به راه انداخت و تلاش کرد امپراتوری عظیمی در اروپا ایجاد کند که در دوران اوج خود از خلیج ایبری تا مسکو وسعت داشت.

تا سال ۱۸۱۲ تنها بخش‌هایی از اروپا که تحت سلطه مستقیم یا حکومت دست‌نشانده‌های او نبودند، بریتانیا، پرتغال، سوئد و امپراتوری عثمانی بودند. او عاقبت در سال ۱۸۱۵ درنبرد با نیروهای متحد چند کشور با رهبری بریتانیا درنبرد واترلو شکست خورد.

ناپلئون و جنگ‌های ناپلئونی در ذهن مردم بریتانیا در آن دوران و تا سال‌های بعد اثری ماندنی داشته است. کاریکاتوریست‌ها همیشه شیفته ناپلئون بوده‌اند.

او همیشه در پس‌زمینه داستان‌های جین آستین حضور دارد. در رمان غرور و تعصب که در سال ۱۸۱۳ منتشر شد، نیروهای نظامی حضور دارند که در برابر خطر احتمالی حمله ناپلئون آماده بودند. شارلوت برونته تکه‌ای از تابوت ناپلئون داشت که یکی از معلم‌هایش از بروکسل به او داده بود.

آرتور کانون دوئل در مجموعه داستان‌های محبوب کارآگاهی شرلوک هولمز، شخصیت منفی داستان به نام پروفسور موریارتی را با عنوان «ناپلئون جنایت» توصیف می‌کند. در مزرعه حیوانات نوشته جورج اورول که در سال ۱۹۴۵ منتشر شد، خوکی که تبدیل به رهبر خودکامه حیوانات می‌شود ناپلئون نام دارد. اما آیا دیکتاتور خواندن ناپلئون و مقایسه او با دیگر دیکتاتورهای بدنام تاریخ واقعاً منصفانه است؟

نگاه‌های مختلف به ناپلئون

فیلیپ دایر، استاد تاریخ در دانشگاه نیوکاسل در استرالیا، نویسنده بیوگرافی سه‌جلدی ناپلئون است. او چنین فکر نمی‌کند و می‌گوید: «می‌توان درباره اینکه ناپلئون دیکتاتور بود یا نه بحث کرد. من بیشتر به سمت دیکتاتور بودن او تمایل دارم. اما او قطعاً در حد هیتلر یا استالین، دو دیکتاتور خودکامه‌ای که مردم خودشان را بی‌رحمانه تحت ستم قراردادند و میلیون‌ها نفر را کشتند، نبود.

نقاشی از ناپلئون سوار بر اسب

منبع تصویر، ART IMAGES VIA GETTY IMAGES

توضیح تصویر، ناپلئون در طول حکومت کوتاه خود جنگهایی را در سراسر اروپا به راه انداخت و در همان حال اصلاحاتی را در فرانسه آغاز کرد

برخی چنین استدلال می‌کنند که خود امپراتوری به‌نوعی حکومت پلیسی بود زیرا در آن شبکه پیچیده‌ای از خبرچین‌ها وجود داشتند که مراقب افکار عمومی و آنچه بین مردم می‌گذرد بودند و آن را کنترل می‌کردند. آقای دایر ادامه می‌دهد: «اما عده کمی از مردم جز تعدادی از اشراف‌زادگان که در حال توطئه برای برانداختن حکومت بودند و چند روزنامه‌نگار به دلیل مخالفت با ناپلئون اعدام شدند. اگر بخواهم ناپلئون را باکسی مقایسه کنم به سراغ لوئی چهاردهم می‌روم. یک پادشاه قدر قدرت که جنگ‌های بی‌دلیلی به راه انداخت که درنتیجه آن جان هزاران نفر از دست رفت.»

«البته ناپلئون هم جنگ‌افروزی‌هایی کرد و می‌توان درباره اینکه آیا آن جنگ‌ها واقعاً ضرورت داشتند یا نه وارد بحث شد. این جنگ‌ها موجب مرگ میلیون‌ها نفر شدند. البته ما نمی‌دانیم چند شهروند عادی مستقیم یا غیرمستقیم درنتیجه این جنگ‌ها کشته شدند.»

ان الیزابت موته خبرنگار فرانسوی و ستون‌نویس روزنامه تلگراف هم‌فکر می‌کند ناپلئون را نمی‌توان با هیتلر و استالین مقایسه کرد. او به بی‌بی بی سی می‌گوید: «ناپلئون اردوگاه کشتارجمعی نداشت. او اقلیت خاصی از مردم را جدا و کشتار نکرد. البته سیستم پیچیده پلیس و کنترل سیاسی داشت اما مردم عادی می‌توانستند زندگی روزمره خود را بکنند و هر چه می‌خواستند بگویند.»

ناپلئون در صحنه‌ای ایستاده که پشتش صحراست

منبع تصویر، APPLE+

توضیح تصویر، آن الیزابت موته، روزنامه‌نگار فرانسوی می‌گوید فرانسوی‌ها ناپلئون را اساساً به‌عنوان یک اصلاح‌گر می‌بینند

خانم موته می‌گوید فرانسوی‌ها ناپلئون را به‌عنوان یک اصلاح‌طلب می‌شناسند.

«او ذهنی فوق‌العاده داشت. موجب شکل گرفتن مجموعه‌ای از قوانین و نهادهایی شد که تا امروز وجود دارند. ما اغلب دوست داریم چنین فکر کنیم- فکری که بی‌پایه و اساس هم نیست- که بسیاری از مردم در زمان حکومت فرانسوی‌ها در مقایسه بازمانی که تحت حکومت قوانین فئودال‌ها بودند، زندگی شادتری داشتند.»

 واکین فینیکس در نقش ناپلئون

منبع تصویر، APPLE+

  • نویسنده,

بااین‌وجود چارلز اسدیل، استاد بازنشسته تاریخ در دانشگاه لیورپول و نویسنده چند کتاب درباره ناپلئون ازجمله جنگ‌های ناپلئونی: تاریخ بین‌المللی ۱۸۰۳-۱۸۱۵ نظر متفاوتی دارد.

او می‌گوید: «ناپلئون از دید من یک جنگ‌سالار است. مردی که به دلیل جاه‌طلبی‌های شخصی عمیقاً بی‌رحم بود. کسی که تصویر بسیار شفاف از فرانسه‌ای که باید می‌ساخت داشت و در ادامه آن اروپایی که باید می‌ساخت تا با کمک آن بتواند ماشین جنگی‌اش را تقویت کند. هر ایده‌ای که بخواهد او را یک نجات‌بخش یا مردی برای آینده تصور کند بخشی از افسانه‌های ناپلئونی است.»

یکی از به یاد ماندنی‌ترین نقش آفرینی های ناپلئون در فیلم واترلو در سال ۱۹۷۰ رخ داد که در آن راد استایگر نقش او را بازی کرد

منبع تصویر، GETTY IMAGES

توضیح تصویر، یکی از به یاد ماندنی‌ترین نقش آفرینی های ناپلئون در فیلم واترلو در سال ۱۹۷۰ رخ داد که در آن راد استایگر نقش او را بازی کرد

آقای اسیدل توضیح می‌دهد: «سیستم پروپاگاندای ناپلئونی در دوران امپراتوری او بسیار دستگاه پرقدرتی بود و توانست تصویری از جنگ‌ها ارائه دهد که در همه آن‌ها تقصیر اصلی همیشه بر گردن آلبیون خیانت‌کار بود. هیچ‌وقت تقصیر فرانسه نبود بلکه همیشه این دیگران بودند که علیه فرانسه جنگ شروع می‌کردند. این افسانه‌سازی دوران ناپلئون تا همین امروز زنده وموثر است. ناپلئون هنوز یک واقعیت حی و حاضر است. او حتی از ورای قبر هم کار خودش را می‌کند و همچنان دارد تصوری که ما از او داریم را شکل می‌دهد و کنترل می‌کند.»

اما آقای اسدیل هم با مقایسه ناپلئون با هیتلر و استالین موافق نیست.

او می‌گوید: «ناپلئون در بسیاری موارد مقصر بود و ایرادهای فراوان داشت. او فردی نفرت‌انگیز بود اما نشانه‌ای از تفکر نژادپرستانه‌ای که در حکومت نازی‌های وجود داشت در او دیده نمی‌شد. ناپلئون را نمی‌توان به نسل‌کشی متهم کرد. او در پاک‌سازی نژادی دست نداشت و اگر بخواهیم منصف باشیم در دوران حکمرانی او تعداد زندانیان سیاسی نسبتاً محدود بود. مقایسه او با هیتلر و استالین از جهت تاریخی بی‌پایه و اساس است.»

 ریدلی اسکات در صحنه فیلمبرداری با بازیگر نقش اول خود واکین فینیکس. اولین فیلم بلند اسکات، دوئل‌کنندگان، نیز در فرانسه در زمان ناپلئون جریان داشت

منبع تصویر، APPLE+

توضیح تصویر، ریدلی اسکات در صحنه فیلمبرداری با بازیگر نقش اول خود واکین فینیکس. اولین فیلم بلند اسکات، دوئل‌بازها، نیز در فرانسه در زمان ناپلئون جریان داشت

بی‌شک ریدلی اسکات، فیلم‌ساز کارکشته‌ای که آثاری چون بلید رانر، گلادیاتور، تلما و لوئیز و سری فیلم‌های بیگانه را ساخته است در این دوران طولانی حضور در صنعت سینما می‌داند چطور باید فیلمی را تبلیغ کرد. این فیلم برای ریدلی اسکات بازگشت به دوره‌ای حدود چهل سال قبل است که اولین فیلمش دوئل‌بازها را ساخت. کاملاً محتمل است که او هم می‌دانست مقایسه ناپلئون با استالین و هیتلر می‌تواند برای تبلیغ فیلم خوب باشد و برای همین چنین ادعایی کرده است.

با این حرف‌ها آیا آقای اسدیل حاضر است وقتی فیلم به نمایش در آمد آن را ببینید؟ او به شوخی می‌گوید:

«لابد چاره‌ای ندارم جز اینکه آن را ببینم! اما از حالا میدانم خیلی خوب نخواهد بود چون در آن راد استایگر نقش ناپلئون را بازی نمی‌کند. در فیلمی که در سال ۱۹۷۰ به نام واترلو ساخته شد هم ایرادهای زیادی وجود داشت اما بازی راد استایگر در نقش ناپلئون فوق‌العاده بود.»

میراث سوزان ناپلئون هنوز باعث دودستگی فرانسویان است

بناپارت رش

منبع تصویر، GETTY IMAGES

در یک خیابان شلوغ در مرکز شهر مونتوبان در جنوب فرانسه در حالی‌که صدای چکش هیدرولیکی گوش را می‌آزارد، کارگران جایی را برای نصب مجسمه جدیدی از دیکتاتور ملی فرانسه آماده می‌کنند.

ناپلئون بناپارت که زمانی اروپا را با بزرگترین مشکل مواجه کرده بود حالا ۲۰۰ سال پس از مرگش در تبعید در جزیره سنت هلن در اقیانوس اطلس، همچنان باعث دو دستگی در میان فرانسویان می‌شود.

ناپلئون یک سردار نظامی درخشان بود که انقلاب فرانسه را نجات داد و نهادهای دولت نوین فرانسه را پایه‌گذاری کرد. او همچنین در سال ۱۸۰۸ با وجودی که شهر مونتوبان فقط یک ساعت با تولوز فاصله داشت به آن موقعیت یک شهر استانی را داد.

اما آیا این اقدام کافی است تا حکومت دیکتاتوری و سیاست تجاوزگرانه و تصمیم او برای بازگرداندن برده‌داری پس از لغو آن در فرانسه را جبران کند؟

فیلیپ بیکاد معاون شهردار مونتوبان می‌گوید: “مانند هر شخصیت تاریخی دیگری، بعضی از بخش‌های زندگی ناپلئون تاریک‌تر از قسمت‌های دیگر است و اگر فقط یک عنصر را در نظر بگیرید، محکوم کردن هر کس بسیار آسان است.”

میشل
توضیح تصویر، امانوئل میشل، مجسمه‌ساز و مجسمه امپراتور

او می‌افزاید: “امروز از نظر ما نظام دیکتاتوری صحیح نیست و من از جمله کسانی هستم که اگر الان با دیکتاتوری مواجه شوم با آن مبارزه می‌کنم.”

بنابراین برای بزرگداشت ناپلئون در قرن بیست و یکم چه باید کرد؟

در انبار مزرعه‌ای که با مرکز شهر دو ساعت فاصله دارد، امانوئل میشل، مجسمه‌ساز، در زیر چراغ‌های پرنور از نیم‌‍‌تنه امپراتور با آن کلاه مشهورش رونمایی می‌کند.

مجسمه از گل رس ساخته شده و صورت امپراتور متفکر و چشمهایش به پایین دوخته شده است.

اختلاف فرانسویان درباره بزرگداشت ناپلئون از پنجاه سال پیش یعنی زمان برگزاری مراسم دویستمین سالگرد تولد او شدت گرفت. بحث و جدل اصلی بر سر تصمیم او برای بازگرداندن برده‌داری در جزایر تحت مالکیت فرانسه در جزایر کارائیب و اقیانوس هند بوده است.

پروفسور مالک قاشم، کارشناس تاریخ در بنیاد فرانسوی یادمان برده‌داری می‌گوید: “ناپلئون یک نظامی عملگرا بود.”

وی می‌افزاید: “برای او، مانند بسیاری دیگر از هم‌عصرانش، داشتن یک امپراتوری بزرگ بردگان در دریای کارائیب برای نمایش شکوه فرانسه و رونق اقتصادی آن مفید بود، اما آیا منطقی است که این بحث را بر شخصیت ناپلئون متمرکز کنیم؟ اگر فکر می‌کنید او عامل شکل دادن به این دوره از وقایع و این لزوما به معنی تغییر، چه در تاریخ فرانسه و چه تعبیر شما از آن، بوده است؟”

line

تاریخ‌های کلیدی در زندگی ناپلئون

۱۷۶۹ – تولد در آژاکو در جزیره کورس

۱۷۸۵ – فارغ التحصیل دانشکده نظام پاریس

۱۷۹۵ – فرمانده نیروهای انقلابی فرانسه در عملیات شکست شورشیان طرفدار سلطنت

۱۸۰۹-۱۷۹۶ – فرماندهی و پیروزی در نبردهای مهم علیه اتریش، پروس و دیگر کشورها

۰۵-۱۸۰۴ – تاجگذاری به عنوان امپراتور فرانسه و شکست سنگین نیروهای اتریش و روسیه در در اوسترلیتز

۱۴-۱۸۱۲ – حمله به روسیه و عقب نشینی فاجعه بار، اجبار به کناره‌گیری از سلطنت و تبعید به جزیره آلبا

۱۸۱۵ – فرار از آلبا، بازگشت موقت به قدرت در فرانسه، شکست از بریتانیا و پروس در واترلو، تبعید به سن هلن و مرگ در سال ۱۸۲۱

line

در سال ۲۰۰۵ و دویستمین سالگرد تاجگذاری ناپلئون به عنوان امپراتور، هم رئیس جمهور فرانسه و هم نخست وزیرش “تصادفا” در سفرهای خارجی بودند و همکارانشان در هیئت دولت،ازجمله نیکولا سارکوزی، وزیر کشور وقت، تصمیم گرفتند در هیچگونه مراسم بزرگداشتی شرکت نکنند.

آرامگاه

منبع تصویر، AFP

توضیح تصویر، آرامگاه ناپلئون بناپارت در لزانولید

از نظر سیاستمداران فرانسه، اگر خیلی به ناپلئون نزدیک شوید، خطر سوختن وجود دارد.

البته به استثنای امانوئل مکرون، رئیس جمهوری فعلی که چهارشنبه تاج گلی را هم برای مزار او در نظر گرفت.

کاخ الیزه، دفتر رئیس جمهوری، گفته است که این اقدام “به معنی قدیس‌سازی، انکار یا توبه” نخواهد بود بلکه نشان خواهد داد که فرانسه بهترین جنبه‌های میراث امپراتور را حفظ می‌کند و بدی‌ها را کنار می‌گذارد.

اما سیاستمدارانی مانند الکسیس کوربیر، از حزب چپ افراطی فرانسه پایدار، معتقد است هیچ‌کس به خصوص رئیس جمهور نباید به هیچ‌وجه این سالگرد را گرامی بدارد.

آقای کوربیر در گفتگو با بی‌بی‌سی گفت: “مکرون از تاریخ بهره‌برداری سیاسی می‌کند و من با این برخورد مساله دارم.”

او می‌افزاید: “این رویکرد به خصوص در شرایط کنونی فرانسه نگران کننده است زیرا نظام سیاسی مورد تردید قرار گرفته و برخی از مردم حتی امیدوارند که یک شخصیت اقتدارگرا و قدرتمند زمام امور را در دست بگیرد.”

بازسازی
توضیح تصویر، رنو بلانلوئیل جنگ‌های ناپلئون را بازسازی می‌کند

به گفته رنو بلانلوئیل، که سرپرستی گروهی را برعهده دارد که با پوشیدن اونیفورم‌های زمان ناپلئون، جنگ‌های او را بازسازی می‌کنند و به نمایش می‌گذارند، تصویر امپراتور قاطع و اقتدارگرای اوایل دهه ۱۸۰۰ بر حافظه همسایگان اروپایی فرانسه هم حک شده و هنوز زنده است.

او می‌گوید: “برای اجرای نمایش جنگ‌های ناپلئون، ما نمی‌توانیم دشمنی را در محل پیدا کنیم و در نتیجه دوستانمان را از کشورهای دیگر اروپایی برای شرکت در این نمایش و ایفای نقش دشمن دعوت می‌کنیم.”

آقای بلانلوئیل می‌افزاید: “وقتی به اسپانیا می‌رویم، به عنوان دشمن سرمان را زیر می‌اندازیم زیرا در آنجا هنوز جنگ ناپلئون یک موضوع حساس است و وقتی که انگلیسی‌ها را برای شرکت در نمایش دعوت می‌کنیم، آنها با ملاحظه‌کاری رفتار می‌کنند اما ۵۰۰ کیلومتر آنطرف‌تر، در ایتالیا، واکنش کاملا متفاوتی را تجربه می‌کنیم.”

به گفته او، “در ایتالیا از ما به عنوان قهرمان استقبال می‌شود زیرا ارتش فرانسه بود که کشورشان را از سلطه اتریش نجات داد. یک بار که پس از اجرای نمایش یکی از نبردها در خیابان‌های میلان قدم می‌زدیم، افرادی که در کافه‌ها نشسته بودند ایستادند تا ما را تشویق کنند و فریاد می‌زدند زنده باد فرانسه، من هیچوقت چنین چیزی ندیده بودم”

ناپلئون
توضیح تصویر، بناپارت هنگام فرماندهی نیروهای فرانسه در گذرگاه سن بارنار در کوهستان آلپ – اثری از ژاک لوئی داوید

نامی طنین‌انداز

در داخل و خارج از فرانسه، ناپلئون نامی نیست که بتوان هم‌تراز آن بود یا آن را تحقیر کرد و این شاید دلیل آن است که چرا معدودی از فرانسویان نام ناپلئون را بر فرزندانشان گذاشته‌اند.

ناپلئون نگوین یکی از موارد استثنایی است.

آقای نگوین افسر ذخیره نیروی هوایی فرانسه بود و به این خاطر به نام امپراتور خوانده شد که به کشوری احترام بگذارد که پدر و مادرش را پس از فرار از ویتنام به عنوان پناهنده پذیرفته بود.

او می‌گوید: “یادگیری زندگی ناپلئون در مدرسه برایم دشوار بود، من یک شاگرد خجالتی بودم اما مهم بود که بدانم اسمم از کجا آمده. فکر می‌کنم کارهای خوب ناپلئون بناپارت برای کشورش به مراتب بیشتر از کارهای بد او بود و من خوشحالم که اسم تاریخی جنجال برانگیزی مانند آتیلا برای من انتخاب نشد.”

یکی از همکارانش در نیروی هوایی به او گفته بود که داشتن اسم ناپلئون برایش “یک رویا” است.

ناپلئون گوین در عین حال اعتراف می‌کند که “نمی‌خواهم با صدای بلند این را بگویم اما از لحاظ مطالعه تاریخ جنگ‌ها، نبرد بریتانیا یعنی عملیات ناکام آلمان نازی برای اشغال بریتانیا، برایم جالب‌تر است.”

ناپلئون بناپارت از قدرت تصویری که در ذهن مردم ایجاد می‌شود آگاه بود.

یکی از پرتره‌های مورد علاقه امپراتور، او را نشان می‌دهد که سوار بر اسبی شکوهمند ارتش فرانسه را به آن سوی کوه‌های آلپ هدایت می‌کند. در واقع هنگام نقاشی این پرتره، او مجبور بود سوار یک قاطر شود.

دو قرن بعد از عصر ناپلئون، تصویری که فرانسه از امپراتور دارد متعادل‌تر، هرچند بحث برانگیزتر است زیرا رابطه او با فرانسویان همیشه پیچیدگی خاص خود را داشته است. او فرمانروایی پیروزمند بود که پس از شرمساری شکستی سنگین، در تبعید درگذشت اما امروز با افتخار در آرامگاهی با گنبد طلایی آرمیده است.

کلاه ناپلئون حراج می‌شود

کلاه ناپلئونی

منبع تصویر، AFP

توضیح تصویر، گفته می‌شود که ناپلئون در طول حکومتش بیش از ۱۲۰ کلاه شبیه به هم داشته است

کلاه ناپلئون بناپارت که گفته می‌شود در جریان جنگ واترلو و شکست ارتش امپراتوری فرانسه، از او به جا مانده، قرار است امروز (دوشنبه ۲۸ خرداد) در شهر لیون در فرانسه حراج شود.

این کلاه که از دو طرف کشیده شده، بارزترین مشخصه امپراتور فرانسه در قرن نوزدهم بود.

پیش‌بینی می‌شود که این کلاه که متعلق به یک مجموعه خصوصی است، بین ۴۰ تا ۵۰ هزار دلار فروخته شود.

چهار سال پیش کلاه مشابه دیگری که سالم‌تر از کلاهی بود که امروز حراج می‌شود، بیش از ۲ میلیون دلار فروخته شد.

نقاشی‌ای از نبرد واترلو

منبع تصویر، GETTY IMAGES

توضیح تصویر، نقاشی‌ای از نبرد واترلو

این دو کلاه‌ جزو ۱۹ کلاه باقیمانده از ناپلئون هستند. گفته می‌شود که ناپلئون در طول حکومتش بیش از ۱۲۰ کلاه شبیه به هم داشته است.

او معمولا همیشه ۱۲ کلاه قابل استفاده داشته که عمر هرکدام سه سال بوده و هر سال ۴ کلاه برای او درست می‌شده است.

این کلاه‌های دو گوش را ناپلئون برای آنکه نیروهایش در جنگ‌ها او را بشناسند، کج بر سر می‌گذاشته و عملا به جای آنکه یک طرف آن پشت سر و طرف دیگرش جلوی سرش باشد، دو طرف آن در امتداد شانه‎هایش قرار می‌گرفته است.

کلاه ناپلئونی برای ایرانیان به واسطه سریال دایی جان ناپلئون شناخته شده است
توضیح تصویر، کلاه ناپلئونی برای ایرانیان به واسطه سریال دایی جان ناپلئون شناخته شده است

پوشش نظامی ناپلئون در جریان جنگ‎هایی که داشته مورد همواره توجه مجموعه‌داران بوده است. از جمله شنل نظامی مشهوری که در جنگ واترلو پوشیده و از سال ۱۸۳۷ جزو مجموعه سلطنتی بریتانیاست.

این شنل را ناپلئون شب پیش از شکستش در نبرد واترلو پوشیده بوده که گفته شد پس از پیروزی “نیروهای متحدین” از کالسکه او به دزیده شد.

  • نویسنده : قیام خوراسانی
  • منبع خبر : BBC