استقبال مردمی از رونالدو به حدی بود که نه تنها جادههای مسیر حرکت تیم فوتبال النصر پر از جمعیت بود، بلکه اعضای تیم با دشواری توانستند به اتاقهای خود در هتل اسپیناس که محل اقامتشان بود راه یابند. جمعیت به قدری بود که مردم با شکستن یکی از درهای هتل وارد لابی آن شدند. حتی در شلوغی پیش آمده در هتل، رسانههای داخل ایران خبر از آن دادند که دروازهبان تیم النصر برای دقایقی گم شد. گویا وی بعد از حدود نیم ساعت «با تلاش مامورین هتل پیدا شد».
آشفتگی پیش آمده در استقبال از رونالدو تنها مختص استقبال از او نبود. برخی خبرگزاریهای ایران، برای نشان دادن میزان استقبال از این ستاره فوتبال، تیترهای عجیبی مانند «فرار رونالدو از مردم با کمک آسانسور» را در خروجیهای خود قرار دادند.
همزمان با وقوع این اتفاقات، واکنشهای جمعی بسیاری در شبکههای اجتماعی به وجود آمد. برخی به خاطر پیدایی چنین تصاویری «مردم» را مقصر دانستند. برخی انگشت اتهام را به سوی حکومت برده و مقصر تصاویر به وجود آمده را صرفا جمهوری اسلامی داشتند.
«اینجا سرزمین تحقیر است»
منبع تصویر، GETTY IMAGES
رونالدو قبل از آنکه به ایران بیاید حواشی بسیاری را ایجاد کرده و خبرهای بسیاری در مورد او پخش شده بود. اما بخشی از این خبرها نه به خاطر شیوه بازی او در النصر یا سابقه درخشان او در فوتبال، بلکه به خاطر گفتههای عزتالله ضرغامی وزیر گردشگری ایران بود.
وی روز ۲۲ شهریور گفته بود: «اگر رونالدو به ایران بیاید باید سکوی بله و ایتا را نصب کرده و با خانواده و دوستان خود تماس بگیرد».
او این سخنان را که با خنده بر زبان آورده بود، در حالی مطرح میکرد که پیشتر، در بهمن ۱۴۰۱ و همزمان با اعتراضات سراسری ایران گفته بود: «به گردشگران خارجی سیمکارت ویژه بدهیم تا اگر به اتهام جاسوسی بازداشت شدند بتوانند به خانوادهشان خبر بدهند».
پایان پادکست
همین گفتهها واکنش بسیاری از مردم را برانگیخت. واکنشها به تبعیضی بود که شهروندان جمهوری اسلامی در مورد اینترنت در برابر توریستها تجربه میکردند. مسئلهای که وزیر ارتباطات ایران آن را با این جملات توجیه کرده و گفته بود «شنیده شده است که توریستها و گردشگران خارجی در کشور به دلیل فیلترینگ دو پلتفرم واتسآپ و اینستاگرام کمی دچار مشکل شدهاند».
در اواسط شهریور و قبل از سخنان ضرغامی، سایت انصاف نیوز خبر از آن داده بود که قیمت این سیم کارتها که برای شهروندان ایران به فروش نمیرسد ۱۰ تا ۹۰ میلیون تومان خواهد بود. برخی این رفتار دولت را «غریبه پرستی» دانسته و سیاستی برشمردند که شهروندان ایرانی را به اتباع درجه دو بدل میکند.
این وضعیت را سالها قبل مراکش نیز تجربه کرده بود. هواداران تیم فوتبال الاتحاد الطنجه، متعلق به شهر الطنجه در شمال غربی مراکش، در یکی از مارشهای خودشان در ورزشگاه که بسیار پربازدید نیز شده بود، خوانده بودند «اینجا سرزمین تحقیر است، جایی که اشکهای بسیاری در آن ریخته».
آنچه ایرانیان در این مدت به خبرهای رونالدو در مورد اینترنت نیز واکنش نشان میدادند برخاسته از همین حس تحقیر بود.
البته در مورد حضور رونالدو در ایران تنها وضعیت اینترنت وی نبود که أسباب تحقیر جمعی بود بلکه شلوارکی که وی در زمان ورود به ایران به پا داشت و عدم جریمه او، این احساس را در برخی از مردم به وجود آورد.
بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی از حاکمیت پرسیدهاند «مگر پوشیدن شلوارک جرم نبود؟» یا که پرسیدهاند چرا رونالدو به قوانین جمهوری اسلامی احترام نمیگذارد و تذکر هم نمیگیرد؟ این موارد، همه استانداردهای دوگانه حاکمیتی را زیر سوال میبرد که در یک سال گذشته بخش قابل توجهی از ایرانیها آن را با عنوان «برای یک زندگی معمولی» خواستار شده بودند.
امنیت برای چه کسی است؟
منبع تصویر، GETTY IMAGES
استقبال از رونالدو، نه در ایران پدیده عجیبی است و نه در جهان. در کنار مثالهای جهانی میتوان از حضور بخشی از مردم ایران به ویژه در سفرهای استانی روسای جمهور، یاد کرد. اما دو مسئله استقبال از رونالدو را غیر طبیعی میکند. یکی آنکه نیروهای امنیتی -که پیش از این بارها مراسم استقبال از روسای جمهور، شهدا و رهبری را برگزار کردهاند و در برخی از آنها نیز پارهای مشکلات و در برخی مواقع نیز مرگ انسانها روی داده است- در مورد استقبال از رونالدو تقریباً تدبیری اتخاذ نکردند.
به نظر میرسد که مهمترین تدبیر نیروهای امنیتی، اعزام تیم النصر به هتل اسپیناس پالاس باشد. این هتل در منطقه ۲ تهران در یکی از نقاط مرتفع شهر جای دارد. این محل، یکی از امنیتی ترین هتلهای ایران است. چندی قبل سفارتخانه عربستان در این هتل بازگشایی شده بود. حتی پیش از این، زمانی که پوتین به ایران آمده بود در این هتل مستقر شده بود.
اما اینبار نیروهای امنیتی نتوانستند امنیت این هتل و منطقه را برقرار کنند. استقبال کنندگان که بخشی از آنها به دنبال اتوبوس حرکت کرده بودند، از نواحی مختلف به ساختمان اصلی هتل رفتند و به گفته شاهدان درهای هتل را شکستند. حتی مسیر حرکت رونالدو به اتاقش نیز به راحتی صورت نگرفت. در مقابل واکنش نیروهای اندک امنیتی ایران که در مقابل هتل مستقر شده بودند، بنا بر فیلمهای منتشر شده، ضرب و شتم مردم بود. سوای اینکه در فیلمهای منتشر شده اثری از حضور آنها در مسیر فرودگاه به هتل نیز دیده نمیشود.
این اتفاق در شرایطی بود که دو روز پیش از حضور رونالدو، خیابانهای تهران پر از نیروهای نظامی برای «برقراری امنیت» بود. در آن روز، با توجه به فیلمهای منتشر شده از سطح شهر تهران در محلهای پرتردد، میتوان گفت که معابر مهم شهر نظامی شده و این نیروها آمده بودند تا با ایجاد هرگونه تجمع احتمالی در شهر مقابله کنند. اما در مورد حضور رونالدو آشکارا تدبیری اتخاذ نشد.
مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال ایران بدون اشاره به عدم کفایت نیروهای امنیتی و نبود برنامه امنیتی در مسیر حرکت تیم النصر به هتل در یک مصاحبهای که عصر روز دوشنبه انجام گرفت، نسبت به ازدحام به وجود آمده گفت «صحنههایی را که دیدم زیبنده ما نیست». وی در واقع مسئولیت هیچ برنامهریزیای در این زمینه را نپذیرفت.
فرهنگ سلبریتیها یا سناریو حکومتی؟
منبع تصویر، GETTY IMAGES
نکته دومی که حضور رونالدو در ایران را تبدیل به مسئله کرد، فی نفسه حضور یک سلبریتی بود. رونالدو تنها در اینستاگرام بیش از ۷ برابر جمعیت ایران یعنی بیش از ۶۰۵ میلیون فالور دارد. سبک زندگی و شیوه بازی او طرفداران دو آتشهای در این سو و آن سوی جهان دارد. زندگی او و طرفدارانش سوژه بسیاری از مطالعات حوزه سلبریتی شده است.
رونالدو یکی از پر فالورترین کاربران شبکههای اجتماعی جهان است. از این رو الگوی بسیاری از مردم جهان میتواند باشد.
اما در مقابل، جمهوری اسلامی به ويژه از اوایل دهه ۱۳۹۰ کوشیده است تا با سلبریتیها و فرهنگ آنها مبارزه کرده و آن را پدیدهای مضموم بنامد. در واقع جمهوری اسلامی مخالف الگو شدن هر چیزی جز ایکونهای خود است. در مقابل این حاکمیت که در انزوای جهانی قرار دارد، در سالهای قبل تلاشهایی هم برای جذب ستارههای بینالمللی انجام داده که تقریبا تمام آنها با شکست مواجه بوده است. از این رو نظام به تازگی در تلاش است که به خصوص به واسطه مداحان، سلبریتیهای جدید به وجود آورد.
در دل چنین تعارضی رونالدو به عنوان یک سلبریتی جهانی به ایران، جایی که در آن سلبریتیهای جهانی بسیار کمی حضور یافتهاند و ارتباط اجتماعی ناچیزی با فضای بینالمللی وجود دارد و از سوی دیگر امکانهای مادی جمعی برای ادغام در این فضای جهانی پایین است، آمده.
در این وضعیت عدم تعامل با جهان که جمهوری اسلامی به وجود آورده است، بسیاری خواهان دیدار با او شدند حتی کسانی که فالور او نیستند. زنی که از اصفهان برای دیدن رونالدو آمده بود در ویدئویی میگوید «اومدم ببینم این رونالدو چه رقم آدمیه که همه بچهها میخان ببیننش!»
اما در این فضای بی کنترلی حاکمیت، برخی اتفاقا همه چیز را حاکمیتی دانستند و رونالدو را از کانتکست حضور او جدا کردند. این افراد گفتند «این پروژه تحقیر و مایوس کردن مردم است و توسط خود حاکمیت اجرا میشود که به واسطه «بی فرهنگ جلوه دادن مردم» مردم دیگری را که به دنبال انقلاب هستند را سرد و مایوس کنند. مسئله برای آنها بیش از آن که مسئله یک سلبریتی باشد سناریو از پیش ساخته حکومت توسط «بسیجیها» بود.
اما در مقابل این نوع نگرشها شاید رویکرد حسن محدثی، جامعهشناس، رویکرد قابل تاملتری است. وی میگوید «حضور رونالدو در وسط انواع بحرانها و مسائل اجتماعی و سیاسی، دیدن رونالدو برای بسیاری از جوانان ایرانی به یک رویداد بزرگ در زندهگیشان بدل شده است».
رونالدو سوژهای برای عادیسازی یا ابزاری برای انقلاب؟
منبع تصویر، GETTY IMAGES
به جز دو نکتهای که حضور رونالدو را تبدیل به مسئله در ایران کرده است، چیزی که بسیاری از ایرانیان را در این ماجرا وادار به موضع گیری کرد، فضای سیاسی ملتهب است.
در سالگرد مهسا امینی و در زمانی که بسیاری منتظر جرقهای مجدد برای آغاز اعتراضات در ایران هستند واکنشهای جمعی به این اتفاق، به نوعی بر سر عادی بودن و یا عادی نبودن شرایط موجود در ایران است.
برخی معتقدند که نظام به واسطه عدم کنترل خیابانهای مسیر حرکت رونالدو، عملا نشان داده است که همه چیز عادی است و در خیابانهای تهران خبری از اعتراض نیست.
اما نیروهای اپوزیسیون ایران معتقدند که این اتفاق فرصتی بود برای ابراز این که در ایران اعتراضات گستردهای در جریان است و چیزی در این کشور عادی نیست. آنها میگویند نه فقط از رونالدو که باید از هر پدیده اجتماعی دیگر برای رساندن صدای آزادی خواهی ایرانیان به جهان استفاده کرد.
چرا استادیوم اصلی ایران را بهسرعت خراب کردند؟
منبع تصویر، ISNA۳۰ مرداد ۱۴۰۲ – ۲۲ اوت ۲۰۲۳
از نظر جمهوری اسلامی کمتر ورزشکاری مثل جواد فروغی است. این عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میگوید دو سال در سوریه به عنوان پرستار جزو «مدافعان حرم» بوده و تیراندازی را هم «اتفاقی» در زیر زمین بیمارستان بقیهالله شروع کرده و در آن ماهر شده است. اما وقتی صحبت از استادیوم آزادی میشود همین آقای فروغی میگوید: «وقتی آدم وارد مجموعه ورزشی آزادی میشود، یاد قبرستان میافتد و وقتی به استادیوم اصلی آن نگاه میکند مایه شرمساری ایرانیها است.»
بهراستی چرا استادیوم آزادی، فقط چند ساعت مانده به شروع فصل جدید لیگ برتر فوتبال ایران، تخریب شد و سازمان لیگ اعلام کرد که نمیتواند در این ورزشگاه پذیرای تماشاگر باشد؟
در حالی که سه ماه از پایان لیگ فصل قبل میگذشت و حتی وقتی اعلام شد که هفته اول بازیها به علت گرمای شدید انجام نخواهد شد صحبتی از آن نبود که مسابقهها در این ورزشگاه بدون تماشاگر انجام خواهد شد. در واقع همه خبرها تا قبل از آن حاکی از آن بود که نه تنها در این استادیوم طرفداران حضور خواهند داشت بلکه یکی از پنج ورزشگاهی است که مجوز ویژه حضور زنان برای آن گرفته شده است.
سازمان لیگ فدراسیون فوتبال ایران، چند روز به شروع مسابقهها، اعلام کرده بود که پنج استادیوم آزادی تهران، یادگار امام تبریز، نقش جهان اصفهان گل گهر سیرجان و فولاد خوزستان میتوانند پذیرای زنان تماشاگر باشند. همچنین قرار بود بهمرور در طول فصل استادیومهای دیگری هم به این فهرست اضافه شوند.
اما فقط ۲۰ دقیقه به برگزاری نشست خبری تیمهای پرسپولیس و آلومینیم اراک بعضی از خبرنگاران مطلع شدند که استادیوم آزادی امکان پذیرش تماشاگر ندارد.
اینجا چندین سوال مطرح میشود: همین ۵ سال پیش برای فینال لیگ قهرمانان آسیا بین پرسپولیس و کاشیما آنتلرز ژاپن، که به صورت رفتوبرگشت انجام شد، استادیوم آزادی در فاصلهای کوتاه نوسازی شد.
در مدت ۱۷ روز فاصله بین مسابقه برگشت نیمهنهایی و فینال فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی مجبور بود برای پذیرایی از بالاترین مقامهای فوتبال جهان که برای تماشای آن میآمدند استادیوم را به صورت قابل عرضهای در بیاورد.
جانی اینفانتینو، رئیس فدراسیون جهانی فوتبال- فیفا-، و تیم ژاپنی مشکلی با میزبانی ایران نداشتند و از کیفیت استادیوم راضی بودند. حتی عدهای از زنان هم به صورت گزینشی به این مسابقه راه پیدا کردند.
در آن زمان گزارش شد که حتی سرویسهای بهداشتی تیمها، داوران و ناظران هم نوسازی شده است. چرا حالا اما چنین تصمیمی گرفته شده است؟ و چرا تمام جاهای مختلف استادیوم از جمله رختکنها تخریب و بازسازی میشوند؟ چه کسی و چه سازمانی مجری این طرح است؟
منبع تصویر، TASNIM
پایان پادکست
پیام یونسیپور، خبرنگار ورزشی، میگوید: «عجیبترین نکته در مورد تخریب ورزشگاه آزادی – با دلیل یا به بهانه ترمیم- خبر نداشتن وزارت ورزش و جوانان و همینطور سازمان توسعه اماکن ورزشی از این موضوع است. طبق گزارشهای رسانههای داخل ایران وزارت ورزش تا دو هفته پیش هیچ برنامهای برای بازسازی یا نوسازی استادیوم اصلی مجموعه ورزشی آزادی نداشته است. اتفاق عجیب دیگر تخریب بخش VIP یا جایگاه ویژه است که برای فینال لیگ قهرمانان آسیا نوسازی شده بود. به نظر میرسد نهادی که تصمیم گرفته این استادیوم را تخریب کند قصد داشته طوری این کار را انجام دهد که حتی اگر در یک سال آینده وزارت ورزش یا فدراسیون فوتبال هم میخواستند از این استادیوم استفاده کنند قادر به انجام این کار نباشند. درحالیکه نیم قرن پیش این استادیوم در مدتی کمتر از ۲ سال ساخته شد، حالا گفته میشود بازسازی آن همین اندازه طول خواهد کشید.»
در هر صورت نوسازی استادیومها، به خصوص آنهایی که سالیان زیادی از ساختشان میگذرد، معمول است. اما سوال اینجاست که چرا در مورد استادیوم آزادی این مساله تا این حد علنی و آشکارا انجام شده است.
معمولا بعد از تخریب سکوها و سازهها در حین باسازی استادیوم بخشهای مخروبه را با الیاف، چادر، برزنت یا پارچه میپوشانند. به این ترتیب ورزشگاه برای پخش تلویزیونی حالت شکیلتری پیدا میکند.
در مورد فوتبال ایران این مساله اهمیت بیشتری هم دارد. با توجه به اینکه هنوز تلویزیون جمهوری اسلامی بابت پخش زنده فوتبال و تبلیغات پولی به فدراسیون فوتبال و تیمهای لیگ پرداخت نمیکند تبلیغات محیطی یکی از معدود روشهای درآمدزایی لیگ برتر است.
قرار دادن تبلیغ روی پوششی که سکوها را فراگرفته امکان تولید درآمد بیشتر به فدراسیون میدهد. حتی لوگوی تیمها روی این پوشش جلوه قشنگتری دارد تا سکوی تخریب شده.
ماجرای زنان و استادیومهای ایران
منبع تصویر، GETTY IMAGES
با آماده نبودن استادیوم آزادی برای حضور تماشاگران، روند حضور زنان در بازیهای لیگ فوتبال ایران دچار چالش جدی میشود.
تا قبل از شروع این فصل استادیوم آزادی تنها جایی بود که زنان به صورت محدود موفق شده بودند در آن از نزدیک فوتبال تماشا کنند؛ روندی که از تهران شروع شده بود و قرار بود در این فصل به شهرستانها اجرا شود.
از آنجا که دو تیم پرسپولیس و استقلال هر دو از این استادیوم برای بازیهای خانگی خود استفاده میکنند آنها میتوانستند هر هفته در طول فصل، و حتی هنگام بازیهای ملی خانگی، در این استادیوم حضور داشته باشند.
اما تا این لحظه نه تنها آنها نتوانستند به این استادیوم راه پیدا کنند بلکه بازیهایشان در کوچکترین ورزشگاهها بوده و مسابقههایی که از نظر طرفدار داشتن تیمها کمترین اهمیت را داشتهاند.
سیرجان، اراک و قزوین تنها میزبانهای زنان در فصل جدید بودهاند و، برخلاف قول مسئولان فوتبال ایران، تهران، اصفهان تبریز و اهواز هنوز پذیرای زنان نبودهاند؛ ماجرایی که مثل معمایی چندمجهولی میماند ولی بزرگترین مجهول آن از نظر تماشاگران زن اینجاست: فیفا تا کی با این رفتار تبعیضآمیز و برخلاف اساسنامه خودش مدارا خواهد کرد؟
از بهترین مربیان این فصل لیگ ایران چه میدانیم؟
منبع تصویر، GETTY IMAGES
پرسپولیس درحالی قهرمان فصل اخیر لیگ برتر ایران شد که سپاهان و استقلال چندین هفته صدرنشین بودند و رقابت نزدیکی با این تیم برای فتح جام داشتند.
تراکتورهم پدیده ویژه در این فصل بود؛ تیمی که فصل را با سرمربیگری قربان بردیف آغاز کردT اما پس از پایان همکاری او با تراکتور و آمدن پاکو خمس، متحول شد و در دور برگشت فصل، از بهترین تیمهای لیگ شد.
به این ترتیب در کنار یحیی گل محمدی، که موفق ترین مربی لیگ بود، عملکرد ژوزه مورایس، ریکاردو ساپینتو و خمس هم قابل بررسی است.
اصرار یحیی به حفظ توپ و بازیسازی
منبع تصویر، GETTY IMAGES
پرسپولیس پیش از شروع فصل، چند خرید ویژه داشت. شاید مهمترینشان علیرضا بیرانوند بود؛ بازیکنی که ثبات و کیفیت پایدار را به دروازه پرسپولیس برگرداند. در بخش هجومی هم آمدن لوکادیا خط حمله پرسپولیس را متحول کرد.
شیوه و رویکرد فوتبالی گل محمدی، حتی زمانی که در ذوب آهن و پدیده مشهد هم مربیگری میکرد، تا حدی به تفکر برانکو ایوانکوویچ، سرمربی پیشین پرسپولیس، شباهت دارد.
گلمحمدی، مثل برانکو، علاقمند به آرایش ۲-۴-۴ و استفاده از دو مهاجم مرکزی است و البته علاقمند به مالکیت توپ و بازی با توپ. اما تفاوت اساسی در کار گلمحمدی و برانکو، نگاهشان به ثبات در ترکیب اصلی است.
پایان پادکست
گلمحمدی در طول فصلی که گذشت، بارها ترکیب تیمش را تغییر داد. استفاده از وحید امیری در دفاع چپ، هافبک چپ و مهاجم نمونه برجسته است که نشان میدهد او اصراری به حفظ ترکیب اصلی خود تا جای ممکن، در طول فصل ندارد.
گلمحمدی در بازیهای بزرگ هم اصرار به دفاع پرفشار در نیمه حریف دارد و مهاجمان خود را از میان بازیکنان پرانرژی در فاز دفاع انتخاب می کند؛ بازیکنانی که در پرسینگ و حفظ فشار روی مدافعان حریف موثر باشند. به همین دلیل چند هفته قبل وحید امیری را در داربی تهران در خط حمله دیدیم.
ویژگی دیگر در نمایشهای پرسپولیس با گلمحمدی، طراحی حملات از کانالهای کناری است.
داشتن مدافعان کناری تکنیکی و سرعتی مثل دانیال اسماعیلی فر و البته بالهای ماهر در دریبل زدن، مثل مهدی ترابی و سعید صادقی، باعث شده بود پرسپولیس در اجرای کارهای ترکیبی و طراحی حمله از کانالهای کناری از بهترین تیمها در طول فصل باشد.
نقطه اوج کار پرسپولیس با گلمحمدی در نیمه اول داربی اخیر بود.
استقلال در چند هفته پیش از داربی نتایج درخشانی گرفته بود اما پرسپولیس در جریان نیمه اول بازی مقابل این تیم، مالکیت بالایی داشت و در جریان بازیسازی، با نفرات متعدد وارد نیمه زمین استقلال می شد و با نفرات زیاد هم به محوطه جریمه این تیم، برای زدن ضربه آخر میرسید؛ چیزی که مهارت و شهامت فنی کادرفنی پرسپولیس در سرنوشتسازترین بازی فصل را نشان میداد.
درخشش استقلال با ۳-۳-۴ ساپینتو
منبع تصویر، GETTY IMAGES
ساپینتو در چند بازی ابتدایی فصل بارها آرایش و ترکیب تیمش را تغییر می داد و نتایج بدی هم گرفت.
اما وقتی این مربی پرتغالی آرایش متناسب با جنس نیروهای خط میانی و حمله خود را در استقلال جا انداخت، خروجی فنی تیم به ثبات مناسب رسید.
سرمربی پرتغالی به این نتیجه رسیده بود که برای بالا بردن بهرهوری بازیکنانی مثل آرش رضاوند، محمد محبی و مهدی قایدی بهتر است از چینش ۳-۳-۴ استفاده کند؛ قکری که هم در کلیت درست بود و هم در اجرا بهتدریج باعث پیشرفت تیمی استقلال شد.
استقلال گلهای زیادی را در طول فصل روی توپگیری در نیمه حریف و طراحی حمله سریع زد که نشانه توان فنی استقلال در دفاع پرفشار در نیمه حریف بود.
قایدی و محبی از بازیکنان درخشان لیگ در بخش هجومی بودند که هروقت در جریان بازی نزدیک به هم قرار میگرفتند، کاراییشان افزایش هم مییافت.
ساپینتو به طور کلی نگاهش به فوتبال از منظر مسائل فنی، مناسب کار در باشگاه بزرگی مثل استقلال است چون در فوتبال ساپینتو، هم میل به حمله پررنگ است هم توان خلق موقعیت. اما از طرف دیگر ناآرامی ساپینتو کنار زمین در جریان بازی، بارها روی آرامش بازیکنان استقلال اثر گذاشت.
در یک نمونه مهم استقلال پس از عقب افتادن در داربی برگشت مقابل پرسپولیس، حدود ۴۰ دقیقه برای زدن گل تساوی فرصت داشت اما به نظر میرسید استرس و ناآرامی در عملکرد کادرفنی و بازیکنان استقلال، سطح کارایی فنی این تیم را کاهش داده است. این مسئله دو هفته بعد در جریان بازی مقابل صنعت نفت و از دست دادن امتیاز مقابل این تیم هم محسوس بود.
درواقع به نظر میرسد که مسائل روانی در کم آوردن استقلال در قدمهای پایانی ماراتن لیگ، مهمتر از مسائل فنی بوده است.
«حملات عمودی» مورایس
منبع تصویر، GETTY IMAGES
حضور دستیار سابق ژوزه مورینیو در لیگ برتر ایران، از ویژگیهای جالب فصل اخیر بود.
مورینیو با رویکرد دفاعی رم را به فینال لیگ اروپا رسانده اما دستیار سابق او در ایران، رویکردی تهاجمی در اغلب بازیهای لیگ داشت.
مورایس در هفتههای اول لیگ، یک پیروزی مهم مقابل استقلال در تهران به دست آورد و در ادامه فصل هم مورایس نشان داد که در بازیهای بزرگ، ریسکپذیر است. سپاهان با مورایس در اغلب بازیها ۳-۳-۴ بازی میکرد.
پیوستن رامین رضاییان به سپاهان را شاید بتوان نقطه عطف فنی در شکل بازی این تیم توصیف کرد. به این دلیل که مورایس از حضور این مدافع تهاجمی در سمت راست، برای عریض کردن زمین در نیمه حریف و حملات دامنهدار از کنار بهخوبی استفاده کرد.
مورایس، هم در انتخاب بازیکنان خارجی موفق بود هم بازیکنانی مثل شهریار مغانلو و امید نورافکن زیرنظر او پیشرفت محسوس داشتند و میتوان به آقای گلی مغانلو در این دوره لیگ و عملکرد درخشان نورافکن اشاره کرد.
به این ترتیب مورایس یکی از هجومیترین تیمهای ایران را ساخت که با دریافت یک گل غافلگیرکننده در دقایق پایانی بازی با ملوان، قهرمانی را از دست داد.
سپاهان فصل قبل با محرم نویدکیا هم کیفیت فنی پایینی نداشت اما آرامش و ثبات فنی تیم مورایس در جریان بازیها نسبت به سپاهان نویدکیا سطح بهتری داشت.
اصرار مورایس به پاسهای عمودی و رسیدن سریع به اطراف محوطه جریمه حریف از ویژگیهای برجسته شکل بازی سپاهان بود که بارها حریفان را در مهار حملات این تیم دچار مشکل کرد.
می توان از سپاهان با مورایس در فصل دوم همکاری، انتظار پیشرفت فنی محسوس داشت.
تحول تراکتور با خمس
منبع تصویر، GETTY IMAGES
سرمربی سابق لاس پالماس و رایو وایکانو، تیمی را متحول کرد که در چند سال گذشته به رغم هزینههای گزاف در بازار نقل و انتقالات کم ثبات بود.
خمس خیلی زود نشان داد که نگاه فنی ویژهای دارد و یک نمونه آن تغییر پست رضا اسدی بود که سالها در هافبک میانی بازی کرده و بعد از یک فصل کابوسوار در پرسپولیس به تراکتور پیوسته بود.
اسدی در تیم خمس اما به مهاجم مرکزی موثر سابقه مربیگری تبدیل شد و ۱۱ گل در لیگ برتر زد. او سومین گلزن برتر لیگ شد و به عنوان مهاجم نامش در فهرست تیم ملی به سرمربیگری قلعهنویی هم قرار گرفت.
مهمترین موضوعی که خمس کوشید تبدیل به شناسه برجسته در بازی تراکتور کند، بازی فعال و پویا با توپ و بدون توپ بود که در حرکت بازیکنان محسوس بود.
این از ویژگیهای مهم فوتبال اسپانیا در سالهای اخیر است که به خصوص در اسپانیای لوییس انریکه دیده میشد.
چهارم شدن تراکتور به رغم تغییر کادرفنی در میانه فصل و پیشرفت فنی چندین بازیکن، دستاورد مهمی برای این تیم و سرمربیاش بود و میشود گفت که برای فصل آینده قطعا جاه طلبیهای بیشتر خواهند داشت.
- نویسنده : قیام خوراسانی
- منبع خبر : BBC