این در حالی است که از ماه سرطان، طالبان برای جلوگیری از انتقادها، دریافت بستههای ۴۰ میلیون دالری را رسانهای نمیکند.
بازرس ویژه ایالات متحده برای بازسازی افغانستان (سیگار) روز جمعه، ۲۹ جدی، به نقل از دفتر نمایندگی سازمان ملل (یوناما) نوشت این پول نقد در حساب مخصوص ملل متحد در بانک خصوصی نگهداری میشود و وارد بانک مرکزی تحت کنترول طالبان نمیشود.
با این حال منتقدان میگویند طالبان در چگونگی مصرف این پول دخالت دارند.
- مایکل روبین، پژوهشگر ارشد اندیشکده امریکن انترپرایز به تازگی در مقالهای وضعیت افغانستان تحت کنترول طالبان را به کوریای شمالی تشبیه کرده که استقلال عمل نهادها از جمله بانکها در آن دشوار است.
این مقام سابق وزارت دفاع امریکا در زیر سوال بردن توجیه کمکهای بشردوستانه امریکا به افغانستان گفته که در واقع هیچ فرقی بین بهرسمیت شناختن و کمک به طالبان و رفتار مشابه با حماس نیست. امریکا حماس را که درگیر جنگ با اسرائیل است «یک گروه تروریستی» میخواند.
در ماه سرطان امسال یک منبع موثق در بانک مرکزی افغانستان تحت کنترول طالبان به افغانستان اینترنشنال تایید کرد که بستههای ۴۰ میلیون دالری کمکهای بشردوستانه به کابل ارسال میشود، اما طالبان دیگر خبر آنرا رسانهای نمیکند.
بانک مرکزی افغانستان تحت کنترول طالبان آخرین بار روز یکشنبه، ۲۴ ثور اعلام کرده بود که یک بسته کمکی ۴۰ میلیون دالری کمکهای بشردوستانه به کابل رسیده است.
یک منبع معتبر در بانک مرکزی افغانستان تحت کنترول طالبان روز شنبه (دهم سرطان) به افغانستان اینترنشنال گفت که روند ارسال کمکها به کابل کماکان ادامه دارد با این حال طالبان تصمیم گرفته است که مثل گذشته خبر دریافت این کمکها در رسانهها منتشر نشود.
این منبع افزود که هنوز سازمانهای خارجه و نهادهای مددرسان پول مورد نیاز خود را وارد افغانستان میکنند و تغییری در این روند نیامده است.
بستههای کمکی ۴۰ میلیون دالری، چگونه کمک به طالبان محسوب میشود؟
مدت زیادی میشود که دیگر از کمکهای ۴۰ میلیون دالری به خراسان آریا خبری نشر نمیشود. نه اینکه متوقف شده باشد، بلکه به این دلیل که خبرهای آن مانند گذشته رسانهای نمیشود. اما امریکا اکنون تایید میکند که این کمکها هنوز به افغانستان فرستاده میشود.
از زمانی که خبر قوانین زنستیزانه طالبان از چارچوب خراسان آریا فراتر رفت و جهانیان دریافتند که امریکا قدرت را به چه رژیمی واگذار کرده، انتقادها از کمک هفتهای ۴۰ میلیون دالر به خراسان آریا هم، از فضای رسانهای و اجتماعی افغانستان فراتر رفت.
در گذشته بانک مرکزی طالبان هر هفته و گاهی هفتهای دو بار، از دریافت بستههای کمک ۴۰ میلیون دالری خبر میداد. اما بعد از افزایش انتقادهای جهانی از سیاستهای زنستیزانه این گروه، گویا تصمیم گرفته شد خبر دریافت این کمکها دیگر رسانهای نشود. حتی این تصور وجود داشت که این کمکها ممکن است به دلیل رفتار ضدزن طالبان، قطع شده باشد.
اکنون وزارت خارجه امریکا تایید کرده است که این پولها قطع نشده و همچنان به افغانستان فرستاده میشود.
این وزارت به سیگار، سربازرس ویژه امریکا برای خراسان آریا گفته است که هر ۱۰ تا ۱۴ روز، هشتاد میلیون دالر پول نقد به افغانستان میرسد.
دفتر سازمان ملل در افغانستان (یوناما) تاکید دارد که این پولها نه در بانک مرکزی تحت کنترل طالبان، بلکه در حساب مخصوص ملل متحد در بانکهای خصوصی نگهداری میشود.
عبارت «هفتهای ۴۰ میلیون دالر»، در فضای رسانهای افغانستان و شبکههای اجتماعی، معادل حمایت غرب، به ویژه امریکا از حکومت طالبان استفاده میشود. سازمان ملل متحد و امریکا همواره تاکید کردهاند که هفتهای ۴۰ میلیون دالر پول نقد، کمک به پروژههای امدادی بینالمللی به افغانستان است، نه کمک به طالبان.
با این حال، این نظر وجود دارد که کمکهای امدادی و بشردوستانه به افغانستان تحت کنترول طالبان هم، نوعی کمک به این گروه محسوب میشود.
وقتی سازمان ملل متحد معاش معلمان و برخی دیگر از کارمندان دولت را بپردازد، شفاخانهها و درمانگاهها را تمویل کند و خیال حاکمان را از شکم گرسنه مردم راحت کند، درآمدهای ناشی از جمعآوری مالیات، گمرکها و فروش نفت و گاز و سنگهای قیمتی، در خزانه طالبان باقی میماند تا این گروه، بدون نظارت بینالمللی و در نبود نهادهای مردمی، هر طور که میخواهد از این پولها استفاده کند.
طالبان که خیالش از شکم گرسنه مردم راحت باشد، درآمدهای داخلی را صرف ساخت مدرسههای جهادی و دینی میکند که تبدیل به کارخانههای طالبپروری شدهاند، در کنار مسجدهای موجود و در میان خانههای محقر و خاکی مردم، مساجد بزرگتر و مجللتری بنا میکند، نیروهای مسلح خود را تجهیز و تقویت میکند و همچنین محستب امر به معروف و نهی از منکر استخدام میکند تا در کوچه و بازار، زنان را به اتهام «بدحجابی» و مردان را به بهانه ظاهر غیرشرعی شلاق بزنند و شکنجه کنند.
چه خوب بود هفتهای ۴۰ میلیون دالر، صرف کارآفرینی و راهاندازی کارخانه و کارهای زیربنایی میشد و سازمان ملل متحد و کشورهای کمککننده به افغانستان تحت کنترل طالبان، به جای ماهی دادن به مردم، به آنها ماهیگیری یاد میداند.
پیامدهای بازگشت طالبان به خراسان آریا و منطقه
سقوط دولت جمهوری اسلامی افغانستان در ۱۵ آگست ۲۰۲۱ میلادی و بازگشت مجدد طالبان، فازجدیدی از تهدیدات تروریستی و هراس افگنی را در افغانستان و کشور های منطقه گشوده است. این فاز جدید بازنده گان فراوانی دارد که از همه بیشتر مردم افغانستان متضرر خواهند بود.
ایالات متحده امریکا و متحدین اروپایی آن که جنگ علیه تروریزم را با شعار از بین بردن تمام لانه های تروریزم بدون تفکیک در سال ۲۰۲۱ آغاز کردند، نیز در بعد استرایتژیک شامل جانب بازنده خواهند بود. در این میان پاکستان، کشوری که به هدف ممانعت و مختل کردن ماموریت امریکا و ناتو، بالای طالبان و دیگر گروه های تروریستی هزینه فراوانی کرد، نیز از بازنده گان شمرده میشود.
در طی دو سال اندی مجموع رویدادهای امنیتی در ان کشور حاکی از تجدید حیات تحریک طالبان پاکستان و گروه های جدید دیگر تروریستی و افزایش حملات بی سابقه و روزافزون در خاک پاکستان پیوسته با برخورد های مرزی متعدد آن کشور با طالبان افغانستان است.
در دو سال و نیم گذشته تقریبأ تمام کشور های جهان به شمول قدرت های منطقه مانند ایران، روسیه و چین از تصمیم های سیاسی و عملکرد طالبان دچار یأس و نا امیدی شده اند. هیچ یک ازتعهدات که طالبان از طریق کانال های ارتباطی خاص با کشور های منطقه قبل از بازگشت به کابل داده بودند، پایبند نمانده اند. همچنان مفاد بند های قرار داد دوحه که میان طالبان و امریکا امضا شده بود، انجام نشده است.
طالبان ارتباطات شان با گروه های تروریستی خارجی که عامل تهدید علیه منافع کشور های فوق الذکر است، را نه تنها قطع نکرده و حتی یک نفر از تروریستان تحت پیگرد کشور ها را برایشان تسلیم ندادند، بلکه اعضای این گروه های تروریست در آزادی کامل در افغانستان بسر میبرند.
هم اکنون حضور نورولی محسود رهبر تحریک طالبان پاکستان، مسعود اظهر رهبر جیش محمد، عبدالحق رهبر تحریک اسلامی ترکستان شرقی، جمعه بای رئیس کتیبه امام بخاری، مولوی ابراهیم رهبر انصارالله تاجیکستان و گلمراد(حلیموف) تبعه شناخته شده تاجیک که با شبکه القاعده و هم با گروه داعش پیوند دارد، رهبران حرکت اسلامی ازبکستان مصداق این ادعا است و تعداد دیگر از تروریستان تحت پیگرد بین المللی بصورت انفرادی و کتله یی روانهء افغانستان استند چون یکی از امن ترین مکان جهان برای شان مبدل شده است.
در سالهای اخیر کشور های منطقه از حضور ایالات متحده امریکا و نیروهای متحد اش در افغانستان نگرانی داشتند. کشورهای منطقه این تشویش را در ملاقات های رسمی خصوصاً بحث های استخباراتی به وضاحت ابراز میکردند و ادعا میکردند که انها هیچگاه علاقمند نبودند تا مشکلات شان با امریکا را در افغانستان حل و فصل نمایند، حرف و عمل انها در قبال افغانستان در تضاد مطلق قرار داشت در نتیجه برخی از انها از طالبان منحیث وسیله تحقق سیاست خارجی استفاده کردند، تا برمبنی ان امریکا و متحدین اش را وادار به ترک افغانستان کنند.
با اینکه با خروج آشفته ایالات متحده و نیروهای غربی متحد اش از افغانستان، کشور های منطقه ادعای پیروزی کردند، اما تهدیدات درحال ظهور در منطقه خطر به مراتب بزرگتر از حضور امریکا و متحدین اش را برایشان متبارز خواهد نمود و دقیقأ تهدیدات جدید موضوع این نوشته را تشکیل میدهد.
در فبروری ۲۰۲۱، ریاست عمومی امنیت ملی نظام جمهوری افغانستان، نشستی را با حضور سران نهاد های استخباراتی کشور های منطقه که تعدادی از اتباع شان فعالانه در فعالیت های تروریستی در افغانستان دخیل بودند، را در کابل تدویر نمود. در این نشست آجندا ریاست عمومی امنیت ملی انتقال 2 پیام به شرکای منطقوی بود.
اول، اینکه، پس ازخروج امریکا و متحدین اش از افغانستان یک خلأ بزرگ در توانایی جنگ علیه گروه های تروریستی که با انگیزه های مختلف در حال نبرد بودند ایجاد میشود. امنیت ملی افغانستان خواهان وحدت، یک پارچگی و ایستادگی تمام کشور های منطقه شد تا به منظور مقابله با این چالش که با الهام از بیرون شدن نیرو های امریکایی انرژی و توان بیشتر برای تروریستان بخشیده بود در کنار دولت افغانستان بایستند. به زبان ساده این جنگ صرفأ مربوط به افغانستان نمیشد و جنگی بود که دولت افغانستان به نیابت تمام منطقه در حال نبرد بود.
دوم، در صورتیکه دولت افغانستان سقوط کند، این گروه ها در افغانستان متوقف نشده و در صدد پیشروی به کشور های مختلفی که تروریستان از آن نمایندگی میکردند، خواهد شد. این سنجش به حال خودش باقی است فقط زمانی تحقق مییابد که طالبان خود را در افغانستان مستحکم نمایند.
ریاست عمومی امنیت ملی آن زمان مبتنی بر اعترافات شهروندان بیشتر از ۱۵ کشور جهان در نظارت خانهء امنیت ملی عزم و ارادهء افراد بازداشت شده اشراف کامل داشت، که این افراد تحت هیچ شرایطی تا استحکام نظام اسلامی به تفسیر و تعبیر مشابه با طالبان افغانستان در کشور های متبوع شان از این مبارزه دست نخواهند کشید. آنها در نقاط مختلف جهان استخدام شده و به افغانستان فرستاده شده بودند. این یک دلیل بسیار خوب برای همه کشور های منطقه بود تا باهم متحد شوند، زیرا هسته های مختلف سربازگیری در نقاط مختلف خارج افغانستان وجود داشت. بعد از بازگشت طالبان، این گروه ها از این تحول و مصونیتی که برایشان در افغانستان فراهم شده، الهام گرفته و امروز به یک خطر به مراتب بزرگتر از گذشته مبدل گشته اند.
کشورهای منطقه از آنچه در افغانستان تحت کنترول طالبان میگذرد و تهدیدات منطقوی که از آنجا در حال ظهور است به خوبی واقف اند. هرچند بعضی از این کشور ها این تهدیدات را نادیده گرفته و یا با بیمیلی برای اقدام علیه آن، چشم و گوش شانرا بسته اند. این کشورها تهدیدات متذکره را مسئله داخلی افغانستان میپندارند، حالانکه این تهدیدات در کلان شهر های خودشان برجسته و طی دوسال گذشته بارها به وقوع پیوسته است واما هنوز هم بنابر برخی از ملاحظات منطقه ای و تعارض منافع میان کشور ها از تهدیدات افغانستان چشم پوشی کرده اند. تاریخ در حالات مختلف ثابت کرده است که این رویکرد منجر به پرداخت هزینه به مراتب گزاف تری در آینده خواهد شد. مصاحبه های ضبط شده یک تعداد از بمبگذاران انتحاری نشان میدهد که آنها دارای آجندای جهاد جهانی اند و اکثریت آنها از اینکه فرصتی برایشان دست نداده بود تا عمل انتحار انجام داده و از مزایای آن بهره مند شوند، ابراز دلتنگی و ناراحتی میکنند. آنها آرزو میکنند تا این ماموریت را در یکی از کشور های همسایه انجام دهند زیرا نظامهایشان پاک و اسلامی نیستند.
در بخشهای بعدی، تهدیدات در حال ظهور علیه افغانستان در عرصه های ذیل مورد بحث قرار میگیرد:
مهارتهای ویرانگر تروریستها در افغانستان؛ سازندگان بمب برای همیشه بیکار نخواهند نشست
در ادامه بررسی پیامدهای بازگشت طالبان به قدرت، در این نوشتار به ارزیابی مهارتهای متعدد و پیچیدهای پرداخته میشود که گروههای هراسافگن در افغانستان استفاده کردهاند؛ تروریستهای کارکشته و ماهری که بعید است اکنون به زندگی عادی و معاش کارمندی و کارگری در جامعه تن دهند.
ارزیابیهای استخباراتی در سالهای اخیر، بهویژه دو سال گذشته نشان میدهد که گروههای تروریستی در افغانستان، با مشکل کمبود نیروهای انسانی و متخصص اسلحه و بمبهای دستساز مواجه نیستند. در حال حاضر هزاران نفر بهگونه تاکتیکی برای ساخت آلات انفجاری تعبیهشده آموزش دیدهاند که میتوانند امنیت و ثبات کل منطقه و فراتر از آن را به مخاطره اندازند.
آنها در انتقال و ساخت انواع مختلف مواد منفجره و راهاندازی حملات پیچیده شهری، در پاکستان آموزش دیده بودند تا برای نیروهای امنیتی افغان و قوای ائتلاف در دوره جمهوریت افغانستان مشکل ایجاد کنند. حملات انتحاری و انفجاری، ستون فقرات طالبان را در جنگ علیه نیروهای افغان و قوای ائتلاف تشکیل میداد. آنها فقط در چند سال اخیر قادر به رویارویی با قوای ائتلاف و نیروهای افغان بودند، زمانیکه نیرو های افغان عناصر عمده حامی خود به شمول سرنوشتسازترین آن که حمایت هوایی بود، را از دست دادند.
نقل بخش مطالعه موردی از محتوای پرونده فردی بهنام انجنیر شریف، باشنده ولسوالی سیدآباد ولایت میدان وردک و همراهانش مصداق این مدعاست: انجنیر شریف و دیگر اعضای شبکه مربوطهاش با راهنمایی یک مرد جوان بهنام نصرت بهیر فعالیت میکردند که بهطور دوامدار به پاکستان و ولایت میدان وردک در رفت و آمد بود. این گروه در پس بعضی از مرگبارترین حملات انتحاری و انواع حملات موتربمب در وسایط باربری در افغانستان قرار داشت. از جمله، حمله انتحاری موتربمب در برابر سفارت آلمان در کابل به تاریخ ۳۱ می سال ۲۰۱۷ که منجر به کشته و زخمی شدن ۸۰۰ غیرنظامی شد. همچنین حمله به پیمانکار امنیتی بریتانیایی (G4S)، کار این گروه بود. همه اعضای گروه به استثنای نصرت بهیر که به کویته فرار کرد، بازداشت شدند.
انجنیر شریف و همراهانش پیش از اینکه هسته فعالیتشان را در تنگی سید آباد ولایت میدان وردک به منظور انجام این حملات تروریستی ایجاد کنند، در کمپها و مدرسه آموزشی واقع چمن پاکستان آموزش دیده بودند. انجنیر شریف و همراهانش در میان پنج هزار زندانی طالبان که به اساس وعده ایالات متحده امریکا در پیمان دوحه عملی شد، رها شدند.
بسیاری از این سازندگان بمبها، سالهای متمادی از وقت و انرژیشان را صرف فراگیری این مهارت و عملی کردن آن علیه مردم افغانستان کردند. بیشتر آنها باید جغرافیای جدیدی را در کشورهای منطقه، بهمنظور عملی کردن اندوختههای خود جستجو کنند و برگشت به زندگی عادی برای آنها جذابیتی ندارد.
اطلاعات از درون طالبان میرساند که این افراد حاضر نیستند منحیث مامور وزارتخانهها با دو صد دالر معاش، وظیفه اجرا کنند.
بدون شک، ردپای این افراد و مهارتهایشان را میتوان در افزایش حملات انتحاری توسط تحریک طالبان پاکستان و سایر گروههای نوظهور تروریستی دید که تلفات سنگینی برای نظامیان پاکستانی نیز در پی داشته است.
گروههای تروریستی یک مکانیزم شریکسازی مهارت ها با یکدیگر دارند. این مساله میتواند مایه نگرانی بزرگی برای منطقه باشد، زیرا گروههای هراسافگن که به دنبال اهداف خویش در کشور های مربوطهاند، بهطور حتمی این افراد ماهر و کارکشته را برای راه اندازی عملیاتها در آینده استخدام میکنند، یا حداقل از شیوهها و دانش حرفهای آنها میآموزند.
این مورد به گونه منسجم در جنگ سوریه دیده شده است. در آن کشور درگیر جنگ داخلی، هراسافگنان از بمبسازان عراقی یاد میگیرند. در آسیای میانه نیز نمونههایی از این مساله صدق میکند. بسیاری از بمبسازان، پول و تسهیلات بیشتری در ازای مهارتشان بهدست میآورند.
اکنون که نیروهای بینالمللی از افغانستان بیرون شدهاند و حکومت در این کشور بهدست گروه طالبان افتاده است، به طور حتمی اين افراد در نبود یک دلیل جذاب برای جنگ در افغانستان، همدست دیگر گروههای تروریستی شده و در جنگهای منطقهای اشتراک میکنند.
طالبان در فراه با هزینه دو میلیون افغانی، یک مدرسه دینی میسازد
خبرگزاری باختر، تحت کنترول طالبان روز جمعه، ۲۹ جدی، خبر داد که سنگ تهداب یک مدرسه دینی برای زنان در ولسوالی پشترود ولایت فراه گذاشته شد.
در گزارش آمده ساخت این مدرسه دینی، دو میلیون افغانی هزینه دارد.
طالبان در حالی از ساخت این مدرسه دینی برای زنان خبر داده که این گروه، تحصیل و کار دختران و زنان را ممنوع کرده است.
رادیو – تلویزیون ملی افغانستان، تحت کنترول طالبان روز یکشنبه، ۲۴ جدی، گزارش داد که ۳۰۷ نفر از ۱۶ مدرسه دینی این گروه در ولایت فراه فارغ شدند.
به گفته مقامات طالبان، براساس فرمان هبتالله آخندزاده، رهبر طالبان قرار است در هر ولسوالی افغانستان از سه تا ۱۰ مدرسه دینی ساخته شود.
خلیلالرحمان حقانی، وزیر مهاجرین و عودتکنندگان طالبان روز شنبه، نهم جدی در یک مدرسه جهادی در پکتیا گفت مدارس دینی نباید فقط به آموزش مسایل دینی محدود شود.
آقای حقانی گفت در مدارس، علاوه بر آموزشهای دینی، باید افکار جهادی و نظامی نیز تدریس شود.
- نویسنده : قیام خوراسانی
- منبع خبر : اینترنشنال