معصومه قصد داشت برای سیر کردن گوسفندانش به بیرون برود که به هوا پرتاب شد. سپس خانه روی خانوادهاش فروریخت. چیز بعدی که این زن ۴۵ساله به یاد میآورد این است که مادرشوهرش او را از زیر آوار بیرون میکشد.
او با توصیف زلزلهای که صبح شنبه در خانهاش در روستای نایب رفیع در ولسوالی زنده جان هرات رخ داد، به یاد میآورد: «خانه دور سرم چرخید و من سه تا چهار بار به اطراف پرت شدم تا اینکه خودم را در زیر تلی از خاک مدفون شده یافتم.»
معصومه وقتی متوجه شد که این فاجعه جان دختر بچهاش را گرفته است، ویران شد. او با صدایی غمزده میگوید: «دختر شیرخوارم به زیر خاک رفت.»
او نمیداند شش فرزند دیگرش کجا هستند. معصومه میافزاید: «نمیدانم اصلاً زنده هستند یا مرده، با کسی هستند یا در کمپ هستند. در روستای ما ۳۰۰ تا ۴۰۰ خانه وجود داشت که همه آنها از بین رفتهاند.»
سه زمین لرزه بزرگ در کمتر از یک هفته غرب افغانستان را لرزاند که به گفته سازمان ملل بر اثر آن بیش از ۲ هزار نفر کشته و نزدیک به ۱۸۰۰ تن زخمی شدند. همه این زمینلرزهها ولایت هرات را در غرب کشور تحت تاثیر قرار داد.
منبع تصویر، GETTY IMAGES
زمین لرزهها مسیرهای ورود به منطقه را مسدود کرد و رساندن کمکها را به آسیبدیدگان با تاخیر مواجه ساخت. در بیشتر روستاها مردم با دست خالی به جستجوی بازماندگان و بازیابی اجساد متوسل شدهاند.
شیما ۲۵ ساله که توسط همسایهاش در روستای سیاه آب نجات داده شده است، میگوید: «ما حتی بیل نداشتیم تا دختر بچهام را از زیر خاک بیرون بیاوریم. او را از دست دادیم. خانه روی ما فرو ریخت.»
مقالهای که در سال ۲۰۲۱ در «مجله مطالعات خطرات بلایای طبیعی» منتشر شد، نشان میدهد که اکثر خانهها در مناطق روستایی افغانستان یا از خشت پخته ساخته شدهاند یا آجرهای گل خشک شده در آفتاب که در برابر زلزله به شدت آسیبپذیر هستند.
به گفته سازمان ملل بیش از ۹۰ درصد از کشته شدگان زمینلرزههای اخیر هرات زنان و کودکان بودند.
صدیق ابراهیم، از صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) در بیانیهای این نهاد گفته است: «زنان و کودکان اغلب در خانه هستند، از خانه مراقبت میکنند و از کودکان مراقبت میکنند، بنابراین زمانی که منازل فرو میریزند، آنها بیشترین آسیبپذیری را دارند.»
این اتفاقی بود که برای خانواده کبرا در روستای کشکک ولسوالی زنده جان رخ داد. این دختر ۱۷ ساله ۱۳ عضو خانواده خود از جمله مادر، یک خواهر، یک خاله و سه خواهرزاده خود را از دست داد. کمر و پای کبرا در این فاجعه شکستهاند.
او از روی تخت بیمارستان در شهر هرات به بیبیسی گفت: «ما همه در داخل خانه بودیم و هیچ فرصتی برای نجات خود نداشتیم.»
پایان پادکست
خانواده مینا که در همان روستای معصومه زندگی میکنند، نیز از این فاجعه به شدت آسیب دیدهاند. خانههای متعلق به آنها فروریخت. او میگوید گوشاش را به زمین چسباند تا نشانههایی از زندگی را بشنود.
او توضیح میدهد: «من بستگانم را با صدای گریه و ناله شان پیدا کردم. فرزندانم زیر آوار بودند و کسی نبود که به داد آنها برسد.»
در نهایت پسر برادر شوهرش به کمکش آمد و با هم توانستند ۱۰ کودک را از زیر آوار بیرون بکشند. اما سه پسر، دو نوه و پدرشوهرش جان خود را از دست دادند. مینا و خانوادهاش به اردوگاه مهاجران در شهر هرات منتقل شدهاند. دو تن از دختران وی به دلیل جراحات ستون فقرات در بیمارستان بستری هستند و حال یکی از پسرانش نیز وخیم است.
سحر حیدری پرستار جوان در تنها بیمارستان دولتی هرات از اولین ساعات حادثه با ما در تماس بود. سحر به بیبیسی گفت در بیستوچهار ساعت اول وضعیت بیمارستان فاجعهبار بود.
او گفت: «سردخانه دیگر جا نداشت. مجبور شده بودیم جنازهها را روی هم در کف زمین بگذاریم. تعدادشان خیلی زیاد بود. از کودک شیرخواره تا پیر هفتاد ساله، همه آنجا روی هم افتاده بودند».
منبع تصویر، GETTY IMAGES
بیمارستان هرات، ظرفیت پذیرش آن همه کشته و زخمی را نداشت، نه جا و امکانات کافی بود و نه هم دارو به اندازه نیاز موجود بود. بیمارستان حتی آب آشامیدنی برای آن همه مراجعهکننده نداشت.
او میگوید حالا به شدت احساس افسردگی میکند: « چند روز کار بیوقفه و دیدن آن همه کشته و زخمی، حال روحی ما را هم بد کرده است. شنیدن این داستانها آسان نیست. هر کس اینجا آمده، قصهای پردرد از فاجعهای دارد که عزیزی را از او گرفته. او میگوید و اشک میریزد، ما میشنویم و اشک میریزیم.»
عبدالغنی برادر، معاون نخستوزیر حکومت طالبان در سفری به هرات در ۹ اکتبر گفت که حکومت در حال ارائه «کمک های فوری فوری» است، اما این گروه درخواست کمکهای بیشتر از جامعه بین المللی کرده است.
سازمانهای بشردوستانه میگویند که واکنش به این زلزله ویرانگر و روند کمکرسانی به آسیبدیدگان کند بوده است، زیرا بسیاری از کشورها تمایلی به تعامل مستقیم با حکومت طالبان ندارند. همچنین توجه جهانی در جاهای دیگر از جمله درگیری اسرائیل و غزه متمرکز شده است.
نسیم خراسانی ‘بسیجی پا برهنه’ کیست؟
منبع تصویر، SOCIAL MEDIAS
پیکر نسیم مرادی معروف به نسیم افغانی روز سهشنبه، دهم تیر/سرطان در صحن حرم امام رضا در مشهد دفن شد.
براساس گزارشها از ایران آیتالله خامنهای، رهبرایران، دستور داد تا جسد او در حرم امام رضا در مشهد به خاک سپرده شود “تا حقشناسی ملت بزرگ ایران از مردم مجاهد و مقاوم افغانستان باشد.”
رسانههای ایران گزارش دادند که جمعی از کارکنان حرم و همچنین اتباع کشور افغانستان شامل خانوادههای “شهدای مدافع حرم”، کشته شدگان عضو لشکر فاطمیون، در این مراسم شرکت داشتند.
“مدافع حرم” در ادبیات سیاسی حکومت ایران به نیروهای شبهنظامی غیرسوری گفته میشود که توسط ایران سازماندهی شده و عمدتا در جنگ نیابتی سوریه شرکت دارند.
پس از شناسایی پیکر او، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس ایران و سعید اوحدی، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران، نیز خواستار پیدا کردن خانواده نسیم افغانی شدند.
نسیم خراسانی کیست و چه گذشتهای داشته؟
نسیم مرادی فرزند میرزا محمد معروف به نسیم خراسانی مهاجر افغان مقیم ایران بود، که بقایای پیکرش بعد از ۳۷ سال پس از کشته شدن در جنگ ایران و عراق پیدا شد. او عضو نیروهای لشکر ۵ نصر خراسان بود که در سالهای اول جنگ به جبهه اعزام شده بود.
نسیم متولد ۱۳۳۰ در زمان کشته شدن در جنگ ۳۱ ساله بوده است. خانواده او نیز ساکن مشهد بود وقتی به جبهه جنگ اعزام شد.
نسیم افغانی عضو دسـته سه گروهان سه گردان سیفالله از تیپ امام جواد لشکر ۵ نصر خراسان بود.
منبع تصویر، ALAMY
پایان پادکست
شماری از کاربران شبکههای اجتماعی نوشته که برادران او پیدا شده است. نسیم دو برادر دارد، یکی هنوز ساکن تهران است و دیگری در ولایت غزنی که محل تولد نسیم نیز است.
رضا موفق که با او در یک گروهان در گردان سیف الله در جبهه بوده به خبرگزاری تسنیم گفته که “نسیم به خاطر ویژگیهایی که داشت در گردان سیف الله میدرخشید. آدم جان سختی بود، شجاعت و نترسی نسیم در گردان سیف الله جلب توجه میکرد.”
او گفت نسیم پس از کشتهشدن خانوادهاش در سال ۵۷ به ایران آمد و در ماه دی/جدی به جبههها رفت.
آقای موفق میگوید: ” [نسیم] داستانهای زندگی خود و نحوه کشته شدن خانوادهاش توسط شوروی را برایم تعریف میکرد، نسیم میگفت “خانواده ام همه شهید شده اند. براثر بمباران نیروهای شوروی که به خانه ما افتاد.”
سید هاشم عطاری همرزم دیگر نسیم افغانی نیز به خبرگزاری تسنیم گفته که: “او بسیار آدم شوخ طبع، شاد، خوش برخورد و شجاع بود. شجاعتش ویژگی منحصر به فردی بود که همه همرزمان از او به یاد دارند.
به گفته آقای موفق، نسیم آرپیجی زن بود و در عملیاتهای قبلی بیت المقدس و رمضان نیز شرکت کرده بود و “بچهها به نسیم، بسیجی پاپرهنه میگفتند.”
نسیم خراسانی چگونه کشته شد؟
زمان دقیق کشته شدن او را ۲۲ فروردین سال ۶۲ عنوان کرده اند.
بقایای پیکر نسیم در جریان تفحص در منطقه عملیاتی والفجر یک شناسایی شد، عملیات والفجر یک در منطقه فکه در جنوب غربی مرز ایران و عراق واقع شده و ایران این عملیات را در ۲۰ فروردین ماه ۱۳۶۲ انجام داد.
منبع تصویر، SOCIAL MEDIAS
در وبسایت مرتضی آوینی، مستندساز معروف جنگ ایران و عراق آمده که در این عملیات ۳۰ گردان از ارتش و ۸۰ گردان از سپاه مشارکت داشتند. از صبح همان روز تا پایان ششمین روز عملیات، عراق بارها دست به پاتک زد و چندین مرتبه بلندیهای منطقه بین دو طرف رد و بدل شد.
هاشم عطاری همرزم نسیم افغانی در گفتگو با خبرگزاری تسنیم میگوید: “سال ۶۱ من یک رزمنده ۱۵ ساله بودم که با شهید نسیم افغانی ۳۱ ساله همرزم بودم. ما در یک مقطع سه ماهه در دو عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک همرزم بودیم.”
آقای عطاری درباره چگونگی کشته شدن نسیم میگوید: “در عملیات والفجر یک در یک گردان بیش از ۱۰۰ نفر حضور داشتیم که فرمانده گردان از میان همه رزمندگان، نسیم افغانی را به دلیل شجاعت و مهارتش انتخاب کرد و دو نفر برای خاموش کردن سنگر دشمن جلو رفتند اما دیگر بازنگشتند.”
منبع تصویر، TASNIM
محمد باقرزاده، فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح به تسنیم گفت که قرار است کلاه و دیگر وسایلش به عنوان سندی ارزشمند در غرفه ویژهای که در آینده نزدیک در موزه دفاع مقدس تهران به نام “شهدای مظلوم افغانستان” اعم از مدافع حرم و دفاع مقدس ایجاد خواهد شد، نگهداری شود.
چرا خراسانیان در جنگ ایران و عراق میجنگیدند؟
هنوز روشن نشده انگیزه نسیم خراسانی از شرکت در جنگ ایران و عراق چه بوده است.
رضا موفق در مصاحبه با تسنیم میگوید حضور نسیم در جبهه “عمق استراتژیک صدور انقلاب” در اولین سالهای بعد از انقلاب را نشان میداد.
منبع تصویر، SOCAIL MEDIAS
هاشم عطاری میگوید: “من به غیر از نسیم افغانی در یک برهه با یک رزمنده دیگر خراسانیان به نام محسن میرزایی همرزم بودم که از بچههای اطلاعات-عملیات لشکر بود و در عملیات کربلای ۴ به اسارت دشمن بعثی درآمد. میرزایی هنوز هم در ایران ساکن است.”
محمدسرور رجایی نویسنده کتاب قطور ۵۲۵ صفحهای خاطرات سربازان خراسان آریا در جبهههای جنگ ایران و عراق میگوید “ما شهدای بسیار دیگری مثل شهید نسیم افغانی داریم که در سالهای گذشته درجایجای ایران دفن شدند.”
آقای رجایی میگوید شمار کشته شدگان افغان تا سه هزار نفر در جریان هشت سال جنگ ایران و عراق (۱۳۵۹-۱۳۶۷) میرسد. برخی آمارها تا ۵ هزار نفر تخمین زده اند، اما آقای رجایی معتقد است که حداکثر تا سه هزار کشته شده اند.
گورستانهای کشته شدگان جنگ در شهرهای مختلف ایران، سنگ قبرهای کشته شدگان افغان دیده میشود که بسیاری از ایرانیها و افغانها نمیدانند چه کسانی بودند.
خبرگزاری تسنیم نزدیک به سپاه پاسداران ایران نوشته “در سال ۶۴ یگانی به نام تیپ ابوذر شکل گرفت که رزمندگان این تیپ مجاهدان افغانستانی بودند؛ البته فرمانده آن ایرانی و محمدرضا حکیمجوادی نام داشت” خراسانی ها مقیم تهران، قم، کاشان و حومه این شهرها در پادگانهای سپاه دورههای آموزش تخصصی تخریب، شناسایی و… را گذراندند”.
در جریان جنگ سوریه هم، ایران لشکری دهها هزار نفری به نام فاطمیون از مهاجران خراسان آریا مقیم ایران تشکیل داد که در کنار بشار اسد، علیه نیروهای مخالف او میجنگند.
ایران اعلام کرده که به خانوادههای خراسانیان که در جنگ سوریه کشته میشوند، تابعیت ایرانی میدهد.
منبع تصویر، TELGRAM
در چهار دهه اخیر جنگ و ناامنی در خراسان آریا بیش از سه میلیون افغان به ایران پناه برده اند، جمعیت بزرگی که گام به گام با تحولات انقلاب، جنگ و سازندگی ایران همراه بوده است اما همچنان گمنام در رسانههای ایران بودند.
مهاجران خراسان آریا در ایران میخواهند شناخته شوند و صدایشان در جامعه میزبان شنیده شود، نسیم خراسانی هزاره چهرهای از یک مهاجر و سرباز گمنام در ایران بود که به مدد رسانههای دولتی ایران یکباره مشهور شده و در جوار مقدسترین مکان مذهبی ایران دفن شد.
- نویسنده : قیام خوراسانی
- منبع خبر : BBC