سبزمنش از سوی سازمان بین المللی دوستی(I.F.O) مورد تقدیر قرار گرفت
سبزمنش از سوی سازمان بین المللی دوستی(I.F.O) مورد تقدیر قرار گرفت
مؤسس بنیاد جهانی سخن‌گستران سبزمنش از سوی سازمان بین المللی دوستی(I.F.O) مورد تقدیر قرار گرفت

 

به گزارش جمهوری خراسان، دکتر بسم‌ الله شریفی(شاعر، نویسنده، روزنامه‌نگار و دبیرکل بنیاد جهانی سخن‌گستران سبزمنش) به پاس فعالیت‌های گسترده جهانی که با روحیه‌ی هم‌گرایی با گویشوران تمام زبان‌ها همراه است؛ از سوی سازمان بین المللی دوستی International Friendship Organization مورد تقدیر قرار گرفتization مورد تقدیر قرار گرفت.
سازمان بین‌المللی دوستی به عنوان یک سازمان مستقل بین المللی، انسان دوستانه، علمی، خیریه، داوطلبانه و غیرانتفاعی با شعار(انسانیت مرز نمی شناسد)، سال 2013 با شماره ثبت و مجوز1328-183242 در کشور سوئد/ سویدن تآسیس شده و با هزاران عضو اکنون در کشورهای مختلف فعالیت دارد.
گسترش آگاهی فرهنگی در مورد اهمیت صلح اجتماعی و صلح جهانی و همچنان تأمین امنیت، صلح، آزادی، همزیستی، احترام به حقوق بشر، رد خشونت، افراط‌گرایی و تروریسم در همه اشکال آن، حفظ محیط زیست و دستیابی به یک زندگی شایسته، بخشی از اهدافِ سازمان بین المللی دوستی را تشکیل می‌دهد.
در متن اعطای این تقدیرنامه آمده است:
با تشکر و قدردانی
ادیب و استاد محترم بسم‌الله شریفی!
سازمان بین‌المللی دوستی مفتخر است که این گواهی تقدیر را به شما اعطا نماید. این نشان قدردانی از نقش فعال و تلاش‌های برجسته شما در حمایت از جنبش داوطلبانه است. ما از سخاوت و فداکاری شما سپاس‌گزاریم و از تعهد شما به بشریت در سراسر جهان تجلیل می‌کنیم. باشد که خداوند(ج) شما را در مسیر نیکوکاری یاری کند.
علی الوصاف(رئیس سازمان بین المللی دوستی)
قابل ذکراست، بنیاد جهانی سخن‌گستران سبزمنش به عنوان یک نهادِ مستقلِ فرهنگی و جهان‌شمول به قول پروفسور سید حسن امین: (به پایمردی و درایت مؤسس و دبیرکل اجرایی آن(محترم الحاج دکتر بسم‌الله شریفی، شهروند شرافتمند، حقوق‌دان و شاعر افغانستانی) با رویکرد فرهنگی- ارزشی، اواخر سال 1394 خورشیدی در افغانستان تاسیس شده و اکنون در پیِ تلاش‌های مؤثر دوست‌داران سبزمنش از حوزه ملی افغانستان به 30کشور دنیا توسعه و گسترش یافته است).
آقای دکترشریفی از مراجع معتبر ملی و بین المللی افتخارِ دریافت بیشتر از 100 لوح سپاس، تقدیرنامه و نشان را در کارنامه دارد و با تآسیس چندین نهاد فرهنگی، آموزشی، رسانه‌ای و تألیف 22 عنوان کتاب؛ لقب(سفیر همدلی و همگرایی فارسی‌زبانان جهان) را در این اواخر کسب نموده است.

4e122c7c 1f75 4a3d 806e 20e9a0a92799

34fa5581 C46f 4e22 96f6 9d10e35f5304

معرفی شاعران معاصر/ سنگ محمد جعفری”میرزایو سنگ محمد”، عضو بنیاد جهانی سبزمنش در تاجیکستان

معرفی شاعران معاصر/ سنگ محمد جعفری”میرزایو سنگ محمد”، عضو بنیاد جهانی سبزمنش در تاجیکستان

سنگ محمد جعفری(میرزایو سنگ محمد) فرزند سید جعفر و نورنساء، ۳۱ جنوری  سال ۱۹۷۵میلادی در اشکاشم بدخشان تاجیکستان تولد شده است.

سال ۱۹۹۹ م. به شهر دوشنبه مرکز تاجیکستان کوچیده سال ۲۰۰۰ به دانشگاه ملی تاجیکستان در رشته شرق شناسی داخل شده سال ۲۰۰۵ آن را به اتمام رسانیده است.

تا حال در شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان زندگی دارد و صاحب زن و چهار پسر می باشد.

او از آوان نوجوانی به شعر نویسی آغاز نموده و در قالب: (رباعی، دوبیتی، مخمس، مسدس، مستزاد، مثنوی، شعر نو و غزل) شعر میسراید.

اصلا او غزل سرا است و به عنوان عضو بنیاد جهانی سبزمنش طبق فرموده خودش، تعداد غزل هایش به ۳۸۰ قطعه رسیده است.

 

گفتم، که یار اگر، که ز خانه بدر شود

گر شب بود ز نور رخ او سحر شود

 

مردم همه ز خانه برآیند دیدنش

چون او به ناز، کوچه اگر جلوه‌گر شود

 

بدهد زکات حسن از آن چهره‌ی لطیف

تا چهره‌های خسته‌ی ما سبزتر شود

 

از لعل لب اگر، که فشاند دُرّی به من

هر حرف او به کام دلم نیشکر شود

 

من بوسه از نگاه زنم بر لبان او

نه چشم کس ببیند و نه کس خبر شود

 

رازی‌ست سر به مُهر محبّت زده به ججیب

امکان نباشدش، که به جای دیگر شود

 

ای جعفری چه خوش، که دهد جان به پای دوست

یک کف دعای او به قیامت سپر شود

 

 

 

 

می‌زنم ناخن به تار نغمه تا جورش کنم

اهل دل را در هوای نغمه مسرورش کنم

 

یأس و نومیدی ز مجلس تا بیندازم به در

من صدای خانه پُر با ساز تنبورش کنم

 

من چو صوفی در هوای صوت او آیم به رقص

تن‌ تنن با تن تنن در موج هر نورش کنم

 

چون گلم از شوق می‌خواهم جمال یار خویش

نعرنی مستانه را من بر سر تورش کنم

 

مثل آن منصور بر دارش اناالحق می‌زنم

من به چشم سر نظر بر روی مستورش کنم

 

هم‌چو یونس غوطه خواهم زد که در بحر عظیم

یا چو ابراهیم بر آتش شر و شورش کنم

 

از گل خوشبویی هر منظر بگیرم گردها

در تخیل من سخن چون شهد زنبورش کنم

 

این غزل از جعفری خان ای مغنّی با مقام

من خیال باطلت با این غزل دورش کنم

 

 

 

 

 

ما گرد غباریم در این رهگذر باد

هر سو، که برد نیست دیگر ناله و فریاد

 

ما قطره‌ی اشکیم، که از دیده به نوبت

شاریده به مژگان، که تا دل شود آزاد

 

گر بار غم از سینه برون سازمش امروز

عالم همه پرغم شود و آدمی ناشاد

 

چون فصل خزان خاطر ما سرد و حزین است

کو شعله ای خورشید، که تا بر دهد امداد

 

چون مرغ گرفتار درون قفسیم ما

بردار قفس یک دم و تا دل شود آزاد

 

مرگ است توقف‌گه­ی آخر که در عالم

با چشم خرد بین، که مُرد، هرکه دهر زاد

 

باید، که تعادل بکنی جعفری این جا

هم خانه‌ی دنیایی و هم دین بکن ‌‌آباد

 

سبزمنش را این‌جاها تعقیب نموده، حمایت نمایید:

بنیاد جهانی سبزمنش

بنیاد جهانی سُخن گُستران سبزمنش

بنیاد جهانی سبزمنش=Www.sabzmanesh.net

 

  • نویسنده : قیام خوراسانی
  • منبع خبر : سبز منیش