وزارت معارف طالبان گفته است که کتابهایی را که «خلاف قوانین اسلامی و فرهنگی افغانی» بودند، از برنامه آموشی در مکاتب ابتدایی حذف کردهاند.
منصور احمد حمزه، سخنگوی این وزارتخانه در مصاحبهای با تلویزیون دولتی خراسان آریا تحت کنترل طالبان گفت روند تغییر کتابهای آموزشی تا صنف/کلاس ششم تکمیل شده است و در عین حال تیم فنی این وزارت روی کتابهای آموزشی کلاسهای هفتم، هشتم و نهم کار میکنند.
آوردن تغییرات در برنامه نصاب آموزشی مکاتب قبلاً از سوی طالبان مطرح شده بود که واکنشهای زیادی در پی داشت. اکنون خبر تکمیل شدن این تغییرات نیز واکنشهایی در پی داشته است.
نگرانی فعالان آموزش و کارشناسان این است که در روند تغییر نصاب تعلیمی توسط حکومت طالبان، محتوای برخی کتابها به گونهای تغییر کند که کودکان را بیشتر به سمت «افراطگرایی دینی» سوق دهد.
برخی نیز ابراز نگرانی کردهاند که این تغییر، زمینه تفکر آزاد و آموزش مدرن برای کودکان را محدود میکند.
انجلا غیور، فعال آموزش دختران و بنیانگذار «مکتب آنلاین هرات» در گفتگویی با بیبیسی میگوید «طالبان با این کار صد در صد برای تثبیت خودش سرمایه گذاری خواهد کرد و برای تثبیت ایدههای ضد انسانی خودش سرمایه گذاری خواهد».
خانم غیور میگوید نسبت به این روند به شدت نگران است.
جمعآوری و ممنوعیت کتابها
همزمان شماری از ناشران و کتابخانهداران در کابل گفتهاند طالبان کتابهایی با عناوین سیاسی و مذهبی را جمعآوری و ممنوع کردهاند.
یکی از آنها گفت که در ماههای اخیر افراد طالبان بارها کتابخانهاش را بررسی کرده بودند و در نهایت در روزهای اخیر کتابخانهاش را بستند. مقامهای طالبان اما میگویند که تنها کتابهایی را که در تضاد با «شریعت اسلامی» باشد، جمع آوری میکنند.
عتیقالله عزیزی، معاون وزارت فرهنگ طالبان اخیراً در مراسمی در کابل گفت کتابهایی که مخالف «اعتقادات اسلامی» باشد و «به گونه پروژهای» و برای «تفرقهافکنی» چاپ شدهاند، حذف خواهند شد.
او گفت: «امارت اسلامی (حکومت طالبان) هیچ وقت کتابها را سانسور نمیکند. اما به عنوان یک نظام حق ماست که آن زهری که به شکل کتاب ساختهاند که در میان مردم ما تفرقه بیندازند و جنجالهای سمتی، زبانی، عقدهای را دوباره دامن بزنند. مسئولیت ماست که مردم خود را از آن محافظت کنیم.»
او افزود از ناشران خواستهاند کتابهای «بامفهوم» چاپ کنند.
این کارزار طالبان هم واکنشهای زیادی در پی داشته است. از جمله شهرزاد اکبر، رئیس پیشین کمیسیون حقوق بشر افغانستان در پستی در اکس نوشته است: «در ادامه کمپین گسترش جهل و محو دانایی، طالبان به مصادره کتابها آغاز کردهاند.»
خانم اکبر افزوده است: «هیچ یک از این تلاشهای سرکوبگرانه طالبان تعجبآور نیست. آنها از موضع ضعیف و بیمنطقی دیدگاهها و پالیسیهای خود آگاهند و میدانند که توان حکومت بر جامعهای آگاه و پرسشگر را ندارند.»
یک استاد دانشگاه که نخواست اسمی از او برده شود به بیبیسی گفت که افراد طالبان به کتابفروشیها و ذخیرهگاههای (انبارهای) ناشران سر میزنند و این کتابها را مصادره میکنند.
پیشتر برخی نویسندگان از جمله مجیبالرحمن رحیمی، نویسنده و از سخنگویان دولت پیشین، در صفحه فیسبوک خود نوشته است که افراد طالبان کتابهایی مانند «نقدی برساختار نظام»، «احمدشاه مسعود؛ شهید راه صلح و آزادی» و «دین، دولت و تطبیق شریعت» را از برخی از انتشارات و کتابفروشیها در کابل مصادره کردهاند و «با احضار ناشران و کتابفروشیها از آنان تعهد کتبی گرفتند تا این کتابها را در بازار عرضه نکنند».
نذیر احمد، نویسنده و روزنامهنگار پشتوزبان هم در شبکههای اجتماعی خبر داد که حکومت طالبان کتاب او «آخرین سنگر وزیرستان» را از کتابفروشیها جمع آوری کرده است.
شماری از دانشجویان در کابل نیز میگویند که وزارت تحصیلات طالبان کتابخانههای دانشگاهها را از داشتن کتابهای «مخالف تفکر و مذهب طالبان» منع کرده و پژوهشهای اکادمیک در این حوزه را نیز قدغن کرده است.
به گفته برخی منابع، بخشی از این ممنوعیت هم شامل کتابهای مذهبی، به استثنای کتب مربوط به مذهب اسلام حنفی، نیز بوده است.
سال گذشته طالبان همچنین تنها کتابخانه ویژه زنان در کابل موسوم به «کتابخانه زن» را بستند.
کتابخانه زن با ۵ هزار جلد کتاب در زمینههای مختلف ویژه زنان و دختران در کابل افتتاح شده بود ولی تنها توانست هفت ماه دوام بیاورد.
ستیز با آموزش غیرمدرسهای برخاسته از ایدیولوژی طالبان است
خبرهای تعلیم دختران بهتدریج سرد شده و اکنون کمتر خشم و هیجان خلق میکند. مدتی است که در رسانهها و پلاتفرمهای مجازی صحبت چندانی از میلیونها کودک و نوجوان محرومشده از آموزش نمیشود. حالا بهجای اعتراضات جمعی، میز گردها، تظاهرات و نامههای سرگشاده، فریادهای انفرادی و داستانهای شخصی قربانیان این سیاست ضدبشری طالبان این جا و آن جا در رسانهها نقل میشود. خبر میرسد که دختری بعد از مدتها خانهنشینی و دوری از تعلیم و کار دچار اختلال روانی شده و یا خودکشی کرده است. گاه مثالهایی از مقاومت فردی دختران، یافتن راه گریز از محدودیتهای طالبانی و یا گرفتن بورسیه و فرصت تحصیلی در خارج نیز در رسانهها دیده میشود. اما حالت اصلی، سکوت است. حساسیتها نسبت به روزها، ماهها و سالها خانهنشینی و بیتعلیمی دختران کمرنگ شده است.
دو مرجع اما نسبت به تعلیم دختران پیگیرترند و از فعالیتها و واکنشهایشان پیداست که کوچکترین تحرکات مثبت یا منفی را در این زمینه بررسی کرده و واکنش نشان میدهند. آن دو مرجع، کدام حزب سیاسی یا حرکت ملی نیست. دهها حزب و صدها سازمان وطنی که نامهای کلان داشتند، اکنون در انفعال بهسر میبرند. آن دو مرجع بیدار در امر تعلیم دختران یکی طالبان و دیگری سازمانهای بینالمللی است که در امور تعلیمی پروژه و ماموریت دارند. طالبان در این مدت با دهها فرمان، دستور، حکم و اقدام ضدتعلیمی قدمبهقدم دختران را از تعلیم و تحصیل محروم میکنند و محیط آموزش را برای پسران نیز تنگ و آزاردهنده میسازند. گاهی از درون آن گروه کسانی میگویند که مکتبها و دانشگاهها بهروی دختران و زنان گشوده خواهند شد، اما هرچه زمان میگذرد، فضا تنگتر میشود و محدودیتهای بیشتری بر آموزش وضع میگردد. طالبان رویکرد تسخیر تدریجی و گامبهگام عرصه تعلیم و تحصیل را روی دست گرفته و از آن طریق توانستهاند حساسیت و واکنش مردم را نیز مدیریت کنند. سازمانهای ناظر بینالمللی و انجوهای فعال در امور تعلیم و حقوق زنان نیز به دلیل امکانات و تشکیلاتی که در اختیار دارند، تحولات این عرصهها را پیگیری کرده و گاه اعلامیه و گزارش نشر میکنند.
بهتازهگی استیفن دوجاریک، سخنگوی سازمان ملل متحد، گفته است که احتمال دارد طالبان گام هولناک دیگری را علیه مردم افغانستان، بهویژه زنان و دختران بردارند و فعالیتهای آموزشی موسسات بینالمللی را در برخی از ولایات منع کنند. هدر بار، مسوول بخش زنان دیدهبان حقوق بشر، نیز در توییتی گفته است که طالبان احتمالاً آموزش ابتدایی را نیز برای دختران منع خواهند کرد. در گذشته، بارها این گونه خبرها در مورد اقدام احتمالی طالبان قبل از اعلام رسمی آن گروه درست ثابت شده است، و چندی بعد دیدهایم که آن اتفاق »احتمالی» پیشبینیشده از سوی موسسات رخ داده است. اکنون نیز به نظر میرسد طالبان در آستانه دوسالهگی حاکمیت خود ماموریت «امارت» در منع تعلیم و کار زنان را تکمیل خواهند کرد و آن امید که گویا طالبان با معرفی پوشش تازه و تعدیل نصاب، به دختران دوباره اجازه تعلیم و تحصیل خواهند داد، بیهوده ثابت خواهد شد. تا این جا بخشی از مردم به تبلیغاتی که سالها از تغییر طالبان شده بود، فریب خورده و هنوز نمیتوانند باور کنند که بهراستی رهبران طالب بستن مکتب و دانشگاه را اقدام شرعی میدانند، بلکه بیشتر تبصرهها بر گرد بهرهبرداری سیاسی طالبان از حربه تعلیم و محرومیت زنان میچرخد. بسیاریها به این باورند که رهبران طالبان برای کسب امتیاز از خارجیان و بهدست آوردن مشروعیت، زنان را به گروگان گرفتهاند. ازاینرو، انتظار دارند با نرمش قدرتهای غربی و تشویق دوستان منطقهای طالبان، آن گروه حلقه محدودیتها را سست خواهد کرد.
در ارتباط به سیاستهای ضدتعلیمی طالبان چند نظر میان هموطنان مطرح میشود. یک، سیاستهای ضدتعلیمی طالبان انعکاس تنشهای داخلی آن گروه است. دو، حقوق زنان و تعلیم ابزار چانهزنی با جامعه جهانی است. سه، حلقهای در رهبری طالبان باور دارند که زنان نباید تعلیم کنند و تعلیمات غیرمدرسهای باید بهروی زنان کاملاً بسته شود و آنچه مردان میآموزند نیز باید به امور فنی محدود شده و مباحث غیرمدرسهای از علوم اجتماعی زدوده شوند. هیچ یکی از این سه نظر را نمیتوان رد کرد. در درون طالبان نسبت به تعلیم دختران اختلاف وجود دارد و آنان در کشمکشهای داخلی بر سر تصاحب و تحکیم قدرت جناحی خود از تعلیم و کار زنان استفاده ابزاری میکنند. در امتیازگیری از جهان نیز حقوق زنان یک حربه در اختیار طالبان است. کسانی در میان طالبان امیدوارند که با گشایش نسبی فضا برای تعلیم و کار زنان، حمایتهای بینالمللی از «امارت» افزایش یابد و حاکمیتشان تثبیت شود. اما گره اصلی در اعتقادات طالبان است، و این که افراد بسیار قدرتمندی چون ملاهبتالله حضور زنان در اجتماع را غیراسلامی و ضداخلاقی میدانند. او تنها نیست و یک حلقه پرنفوذ او را در قندهار و کابل حمایت میکند و در درون جامعه و صفوف طالبان نیز این موضع طرفداران سرسخت دارد.
بهار سال گذشته، وقتی دختران لیسه بعد از ماهها انتظار خبر شدند که مکتبها برای زمان نامعلوم، رسماً بهرویشان بسته شده است، اعتراض و نگرانی شدید در سراسر کشور بالا گرفت. در مناطق دورافتاده و روستاها نیز مردم برای حمایت از تعلیم دختران گرد هم آمدند، عکسها و ویدیوهای دستهجمعی نشر کرده و خواهان گشودن دروازههای مکتبها شدند. براساس گزارشها، قبل از اعلام محدودیت، طالبان نیز پشت درهای بسته جلسات متعدد برگزار کردند و در مورد واکنشهای احتمالی به گفتوگو پرداختند. در آخرین جلسه که در قندهار برگزار شده بود، ملا هبتالله و سه تن از همتایان فکری او عبدالحکیم حقانی، قاضیالقضات طالبان، نورمحمد ثاقب، وزیر حج و اوقاف آن گروه و محمد خالد حنفی، وزیر امر به معروف و نهی از منکر طالبان، در آن جلسه بهشدت علیه بازگشایی مکتبها موضع گرفتند و با توضیحات «شرعی» از ضرورت منع تعلیم دختران دفاع کردند. در نتیجه، مکتبها برای یک دوره نامعلوم بسته ماند. این دوره نامعلوم، موضع ملاهبتالله و همراهانش نیست، بلکه «نرمشی» از سوی آنان برای حفظ اتحاد طالبان و تدبیری بهخاطر برنیانگیختن حامیان شهری و آن عده از طالبانی است که فکر میکنند مکتبها با «اصلاحاتی» در نصاب و نظام تعلیمی دوباره گشوده شود. از آن زمان به بعد حلقههای محدودیت بر تعلیم/تحصیل و کار زنان تنگتر شده و اکنون دیگر روشن است که امر ثانی تاکتیکی برای فریب اذهان بوده و «امارت» قصد گشودن مکتبها و دانشگاهها را بهروی دختران ندارد.
عبدالحکیم حقانی در کتابی که پارسال به زبان عربی در مورد نظام «امارتی» نشر کرد، موضع تعلیمی گروه طالبان را شرح داده است. آن کتاب مورد تایید ملاهبتالله است و او به تایید نظرات دوست و حامیاش، تقریظ نوشته است. حقانی باور دارد که تعلیمات مدرن غیرمذهبی اسلام و مسلمانان را تضعیف کرده و باید طالبان مانع دوام این روند شود. او نظر دارد که وظیفه زنان همسرداری و تربیت اطفال است و آنان جایی در اداره، بازار و حکومت ندارند. او به صراحت در کتابش نوشته است که زنان نسبت به مردان از نظر ذهنی ضعیفترند و در نتیجه باید از مردان فرمان ببرند و در خفا و دور از انظار عامه مشغول خانهداری، تولد فرزند و تربیت کودکان باشند. او فصلی را در کتابش به تعلیم زنان اختصاص داده و در آن ظاهراً مدعی شده است که زنان حق تعلیم دارند، اما برای آن شروط طالبانی گذاشته است. نخست این که به باور عبدالحکیم حقانی، زنان در خانه از سوی اعضای خانواده آموزش داده شوند و برای تعلیم خانه را ترک نکنند. دیگر این که هرگز در کنار مردان آموزش نبینند. شرط سوم این که اگر به هر دلیلی دختران و زنان برای تعلیم خانه را ترک کنند، معلمان و استادانشان باید زن باشند. از نظر او آموزش کیمیا و فزیک برای زنان غیرضروری است. در خزان سال ۲۰۲۲، طالبان این دستور را در کانکور نیز اجرا کردند و برخی رشتهها را بهروی زنان بستند از جمله اقتصاد، انجنیری، زراعت، زمینشناسی و خبرنگاری. ملاهبتالله و عبدالحکیم حقانی، با توجه به جایگاه مدرسهای که میان طالبان دارند، در تنظیم چارچوب حقوقی و ایدیولوژی طالبان بر دیگران دست بالا دارند. حکیم حقانی همولایتی ملاهبتالله آخوندزاده و از دوستان نزدیک ملاعمر است. او را از بنیانگذاران گروه طالبان میخوانند و گفته میشود، زمانی چشم به رهبری گروه نیز داشته است.
است.
بعد از ملاهبتالله و عبدالحیکم حقانی، شخص سومی که در این حلقه از نفوذ قابل توجه برخوردار است و در تصامیم شورای رهبری، محکم علیه آموزش دختران موضع میگیرد، شیخ نورمحمد ثاقب وزیر حج و اوقاف گروه طالبان، است. ثاقب که شش سال جوانتر از حکیم حقانی است، مثل او از دور نخست امارت طالبان در مقامهای مهم کار کرده، کتابهای بسیار نوشته و تعداد زیادی از قوماندانان و متنفذان طالب زمانی شاگردش بودهاند. او متولد تاشقرغان است، اما کودکیاش را در مدارس شهر کابل و ولسوالیهای آن گذرانده است. براساس زندهگینامهای که از او در وبسایت وزارت حج و اوقاف نشر شده، شیخ ثاقب در آخرین سال حکومت داوود خان، زمانی که تازه ۱۴ سال سن داشت، برای درس به پاکستان رفته و آن جا سالها در مدارس مختلف از جمله مدرسه حقانیه اکوره ختک آموزش دیده است. او مدعی خلافت در هر چهار طریقه نقشبندیه، چشتیه، قادریه و سهروردیه است. در زندهگینامه مفصلش او کوشیده است از خود آدم تیوریسین، تعلیمیافته و بسیار مستعد ترسیم کند. از جمله جایی یادآوری کرده است که درسهای دوره کلان مدرسه را در ۲۱ سالهگی تمام کرده و در سال ۱۹۹۹، کمیسیون تثبیت سویه طالبان به او درجه دکترا داده است. او فهرست ۱۶ عنوان کتاب را در پایان زندهگینامهاش افزوده و گفته است که کتابهایش در مدارس و میان طالبان بسیار پرخواننده است و تعدادی کمیاب شده و علاقهمندان آنها را فوتوکاپی و تکثیر میکنند. گذشته از ادعاهای خودش، نام نورمحمد ثاقب در گزارشها چون فرد محافظهکار، تاثیرگذار در شورای رهبری طالبان و نزدیک به ملاهبتالله یاد میشود. حسن عباس در کتاب «برگشت طالبان» او را فرد تندرو و دارای افکار تکفیری معرفی کرده است. آقای عباس نوشته است: «نورمحمد ثاقب عضو پرنفوذ و شدیداً محافظهکار کابینه طالبان است. او از طالبان ممتاز دارالعلوم حقانیه و در دور اول امارت طالبان قاضیالقضات آن گروه بوده است. او چندین فتوای ضد شیعه صادر کرده است که منجر به جنایاتی علیه مردم هزاره و شیعه در خراسان آریا و پاکستان شده است.» از سخنان آقای عباس و نیز زندهگینامه خودنوشته مولوی ثاقب بر میآید که او در میان تندروان و تکفیریهای پاکستان نیز نفوذ دارد. آقای عباس نوشته است که یکی از همکاران سابق شیخ ثاقب در مصاحبهای گفته که او حتا با توجه به معیارهای مدرسه حقانیه نیز شخص تندرو است و مسوولان آن مدرسه به او هشدار دادهاند که رویکرد تکفیریاش را مهار کند. حسن عباس در آخر نام نورمحمد ثاقب، لقب حقانیه را هم نوشته است. اما خود ثاقب در زندهگینامهاش آن لقب را ذکر نکرده و خود را «محترم شيخالحدیث قضاوتپوه دکتور نورمحمد ثاقب» خوانده است. بهنظر میرسد که او نیز مثل برخی از رهبران طالبان تلاش دارد با توجه به مقتضیات زمان از خود تصویر متفاوتی عرضه کند و تمایلات تکفیریاش را برجسته نسازد. از جمله در جایی از زندهگینامهاش از سفرهای خارجی یاد کرده و گفته است به هنگری (مجارستان)، قطر، امارات متحده عربی، عربستان سعودی و پاکستان سفر کرده است. تاکیدش بر سفر هنگری جالب است. او نوشته است که در آن سفر با نمایندهگان کشورهای هالند، جرمنی، ایتالیا، اتریش، بلژیک، افریقای جنوبی، مصر، ایران، هندوستان و غیره بهطور جداگانه ملاقات و گفتوگوی مفصل کرده است. او که به قول حسن عباس خون افراد بسیاری را در پاکستان و افغانستان بهخاطر فتواهای تکفیریاش به گردن دارد، هنگام ذکر نام کشورهای خارجی ادبیات تکفیری بهکار نبرده و با آن که شیعیان افغانستان و پاکستان را تکفیر کرده، از دولت شیعی ایران بدون دشنام یاد کرده است. آیا او بعد از هشدار مقامهای مدرسه حقانیه، گذشت عمر و برگشت به چوکی وزارت در شرایط نسبتاً متفاوت، تغییر کرده است و دیگر آن فرد تکفیری قدیم نیست؟ گزارشهایی که در مورد او در این دو سال نشر شده، حکایت از تغییر چندانی ندارد و او را همچنان فرد تندرو و مخالف تعلیم و کار زنان و حقوق اقلیتها معرفی میکند.
چهارمین فرد در آن حلقه پرنفوذ ضدتعلیم طالبان، شیخ محمد خالد حنفی است. او متولد سال ۱۳۵۰ در نورستان و نسبت به ملاهبتالله، حکیم حقانی و نورمحمد ثاقب جوانتر است. از او پارسال چندین بار با عنوان مخالف سرسخت تحصیل و تعلیم زنان در گزارشها یاد شد و در کتاب حسن عباس نیز نامش در حلقه نزدیک ملاهبتالله و مخالفان تعلیم زنان دیده میشود. او وزیر امر به معروف و نهی از منکر طالبان است. وزارت او بهصورت نمادین در تعمیر وزارت امور زنان فعالیت میکند. این وزارت با لغو نهادهای مدافع حقوق بشر و زنان آغاز بهکار کرد. خلاف سه تن دیگر، خالد حنفی در دور اول امارت طالبان مقامی نداشته است و در آن سالها طالب مدرسه بوده است. او در زندهگینامهاش بر کارنامههای «جهادی» خانوادهاش بسیار تاکید دارد و از پدرش که قوماندان دوران جهاد بوده، برادرش که در سالهای آغازین حرکت طالبان در نیمروز کشته شده بود و آن عده اقاربی که در بیست سال جنگ علیه دولت پیشین و نیروهای خارجی کشته شده بودند، یاد کرده است. او نوشته که در خانوادهاش ۱۸ یتیم زندهگی میکنند. او در سالهای حکومت جمهوری اسلامی در نورستان و لغمان قوماندان طالبان بوده و مدتی در امور تبلیغاتی و جلبوجذب در مناطق مشرقی و شمالشرقی مشغول بوده است. شیخ خالد حنفی در زندهگینامهاش خود را مدافع وحدت ملی و شایق تماس با اقوام کشور عنوان کرده و خلاف عبدالحکیم حقانی و نورمحمد ثاقب، فهرست مقاله و کتاب نشر نکرده است. به نظر میرسد، او بیشتر در تبلیغات شفاهی مهارت دارد و مواضع تندروانهاش را با سخنرانی و تبلیغ بیان میکند. از او سخنرانیها و موضعگیریهای تندروانه بسیار در دو سال اخیر نشر شده است. در اواسط سال گذشته او در سفری به بامیان گفته بودکه «ذهن جوانان از نگاه اخلاقی منحرف و مفسد» شده است. او گفته بود که طالبان فرهنگ غربی را از جامعه، بهخصوص مکتبها و دانشگاهها حذف و فرهنگ «ناب اسلامی» را حاکم خواهند کرد. آن سفر در ماه اسد سال گذشته انجام شده بود و چهار ماه از اعلامیه فاجعهبار طالبان در مورد مسدود شدن مکتبها و دانشگاهها بهروی دختران میگذشت و هنوز اعتراضات در برابر آن فرمان ضدبشری گرم بود. در آن ماهها زمزمههایی از درون طالبان در برابر فرمانهای تندروانه ملاهبتالله و تلاش او برای انحصار قدرت بهگوش میرسید. از جمله ملا یعقوب و سراجالدین حقانی غیرمستقیم از رهبر گروه انتقاد کردند. کسانی اما علیه آن نارضایتیهای درونگروهی ایستادند. خالد حنفی در آن ماهها بهعنوان یکی از مبلغان سرسخت اطاعت بیچون و چرا از ملاهبتالله و در واقع مدافع سیاست ضدتعلیمی آن گروه شهرت یافت. او در آن سفر اعلام کرده بود که اطاعت از رهبر طالبان «وجیبه ملی» همه است. در مورد دیگر، حنفی آموزش عصری را مباح خوانده و علیه کسانی که آن را فرض عنوان میکنند، جبهه گرفت. او گفته بود: «هر جا که برویم حرف از تعلیم زده میشود… تعلیم عصری یک عمل مباح است!» مباح یعنی امر خنثا که انجام دادنش نه گناهی و نه ثوابی در پی داشته باشد. بهزعم شیخ حنفی، امیر طالبان میتواند امر مباح را حرام اعلام کند و منع قرار دهد. او گفته بود: «وقتی که بین مباح و امر امیر تعارض بیاید، باز حکم امیر واجب است.»
افراد تندرو دیگری نیز در این حلقه هستند که مبارزه با تعلیمات غیرمدرسهای و حذف فرهنگ غیرطالبانی را ماموریت اصلی «امارت» میدانند. مولوی ندا محمد ندیم، وزیر تحصیلات عالی طالبان، نیز از مخالفان پرنفوذ و آشکار تعلیمات عصری است. اما نفوذ آن سه تن معروف را بر ملاهبتالله و نیز بر مقامها و قوماندانان میانرتبه و صفوف آن گروه در توجیه مذهبی محدودیتها بسیار برجسته میخوانند. در آن میان، عبدالحکیم حقانی، قاضیالقضات طالبان، نظریهپرداز اصلی این جریان خوانده میشود. او با توجه به روابط و نفوذ وسیعش در پاکستان و افغانستان و نیز سابقه طولانی حضور در شورای رهبری آن گروه خود را از میراثداران اصلی طالبان میداند و در برابر حریفان داخلی با سرسختی بیشتر میایستد. در تلاشی که برای نزدیکی مواضع غرب و طالبان در ماههای اخیر راه افتاد، و در امتداد آن اجلاس دوحه و اسلامآباد برگزار شد و بعد نخستوزیر قطر به قندهار سفر کرد، و مدتی پس از آن مولوی عبدالکبیر به سرپرستی ریاستالوزرا نصب شد، عبدالحکیم حقانی از جمله کسانی بوده است که بر حفظ موضع «امارت» در زمینه حقوق زنان و تعلیم تاکید داشته است.
اختلافات بر سر تقسیم قدرت و این که چه کسی رییسالوزرا باشد، غربیها به کدام آدرس مراجعه کنند و اداره مالیات و محصولات گمرکی در اختیار کیها باشد، بر دستهبندیهای درونگروهی طالبان و تصامیم قندهار به بستن مکتبها یا شرایط گشودن آنها اثرگذار است؛ اما از این واقعیت نمیتوان چشم پوشید که مخالفت با تعلیمات غیرمدرسهای بخشی از هویت طالبان و بسیار ریشهدارتر از آن است که به چند شخص معدود نسبت داده شود. عقبنشینی آن گروه در برابر فشارهای دیپلماتیک و اعتراضات مدنی بهخاطر گشودن مکتبها عملی بهنظر نمیآید. ازاینرو، فعلاً همانطوری که منابع خارجی هشدار میدهند، احتمال اقدامات تهاجمیتر علیه تعلیم و تحصیل زنان وجود دارد. با گروهی که به گفتوگو، مذاکره و رای مردم ارزش قایل نیست و تنها صدای توپ و تفنگ را جدی میگیرد، چه میتوان کرد؟ چند ماه و سال دیگر هزاران صنف در مکتبها و دانشگاهها بسته خواهند ماند؟
وزیر امر به معروف طالبان: اطاعت از ملا هبتالله «وجیبه ملی» هر فرد است
وزیر امر به معروف طالبان در جوزجان گفته است اطاعت از ملا هبتالله آخندزاده، رهبر این گروه «وجیبه ملی» هر فرد است.
به گزارش باختر، خالد حنفی تاکید کرده که طالبان با تطبیق شریعت، جوانان را ذهنیتسازی خواهد کرد. او گفته «اشغالگران» در ۲۰ سال گذشته ذهن جوانان را غربی بار آورده است.
خالد حنفی هفته گذشته نیز در سفر به بامیان گفت که «ذهن جوانان از نگاه اخلاقی منحرف و مفسد» شده است.
سرپرست وزارت امر به معروف طالبان هفته گذشته در دیدار با شماری از علمای دینی و مسئولان محلی طالبان در بامیان گفته بود که این گروه فرهنگ غربی را از جامعه به ویژه از مکاتب و دانشگاههای خراسان آریا حذف و فرهنگ «ناب اسلامی» را جایگزین خواهد کرد.
در جریان نزدیک به یک سال گذشته، حکومت طالبان همواره با وضع مقررات سختگیرانه تلاش کرده است نوع خاصی از قرائت که این گروه از دین اسلام دارد، آن را در جامعه عملی کند. در این مدت، طالبان ضمن اعمال محدودیت شدید بر زنان، به ویژه محرومیت دختران از آموزش، کار و سفر، پوشش برقع/چادری را برای زنان اجباری کرده و تراشیدن ریش و موی را برای مردان نیز منع کرده است.
خالد حنفی در مراسمی در شهر شبرغان، مرکز ولایت جوزجان گفته است: «انسان زمانی به مقصد و مرام حقیقی زندگی خود میرسد که مطابق اصول و اساساتی دین عمل کند.»
او در این مراسم تاکید کرده است که «رعایت امر بالمعروف و نهی عن المنکر ضامن سلامتی جامعه از هرنوع انحرافات و بیبند و باریهاست.»
این مقام طالبان «حفاظت از نظام اسلامی و پیروی از دساتیر و اساسات دین اسلام» را برای هر فرد جامعه «فرض» دانسته است.
خالد حنفی ضمن آنکه اطاعت از رهبر طالبان را وجیبه ملی همه دانسته گفته است به خاطر «آزادی افغانستان از دست ابر قدرت و استعمارگران باید شکرگزار باشیم.»
سرپرست وزارت امر به معروف طالبان اخیراً گفته بود که برای استقرار «نظام اسلامی»، فرمانهای بیشتر صادر خواهد شد.
زندهگی نامه محترم شيخ الحدیث قضاوت پوه دکتور نور محمد ثاقب وزیر ارشاد، حج و اوقاف
اوایل زندهگی
شیخ الحدیث محترم مولوی نورمحمد ثاقب ولد مرحوم حاجی سردارخان ولد نادر ولد میرحسن ولد سیداحمد ولد نوراحمد می باشد،
محترم ثاقبصاحب (57) سال قبل در سال 1342 هجری شمسی در ولایت سمنگان ولسوالی خلم در منطقه تاشقرغان چشم به جهان گشود، وبعد از سن دوسالگی همراه خانواده خویش در قریه (شیخان)قلعه حسن خان پایان ولسوالی بگرامی ولایت کابل مسکن گزین گردیدند و از قوم دولت زی می باشد.
تعلیمات ابتدائی:
موصوف تعلیمات ابتدایی را در قریه خویش، شوربازار کابل، اطراف کابل مانند: قلعه لقمان، قلعه احمدخان، سرای خواجه، نزدیک استالف قریه خواجه حسن، قرباغ و غیره فراه گرفته است.
تعلیمات متوسط:
موصوف در آواخر حکومت سردار محمد داؤد یعنی در سال 1356 هجری شمسی برای ادامه تحصیل به کشور پاکستان رفته و در مدارس مختلف صوبه سرحد و صوبه پنجاب پاکستان مانند:
دارالعلوم اسلامیه عربیه ګجرات، دارالعلوم اسلامیه عربیه رستم، دارالعلوم احناف میرزو ـ شبقدر، دارالعلوم اسلامیه عربیه ټل، مدرسه انوارالعلوم ګوجرانواله، جامعه دارالعلوم حقانیه اکوړه خټک و دیگر مدارس تعلیمات دینی را فرا گرفت و به سبب داشتن ذکاوت فوق العاده و ذهن عالی از سوی استادان خویش لقب «ثاقب» را دریافت نمود.
جهاد و هجرت:
نامبرده در پهلوی فراگیری تعلیمات دینی در دوران جهاد در ولایات مختلف خراسان آریا مانند: کابل، ننگرهار و کونر در جبهات متعدد به گونه مسلحانه جهاد نموده و درمواردی هم زخم های شدیدی برداشته و مشقت های زیادی را متحمل گردیده است.بخاطر نجات از تجاوز قشون سرخ(اتحاد جماهیر شوروی) خانواده موصوف در سال 1359 هجری شمسی به کشور پاکستان هجرت نمود.
فراغت و مرتبة الشرف:
محترم ثاقب در سال 1363 ه ش مطابق 1404 ه ق، مصادف به 1984 میلادی از دوره حدیث(دوره کلان) در جامعه دارالعلوم حقانیه اکوره ختک، ازنزد بانی این دارالعلوم و سابق استاذ الحدیث دارالعلوم دیوبند بقیة السلف شیخ الحدیث حضرت مولانا عبدالحق رحمه الله و شیخ الحدیث مفتی اعظم حضرت مولانا مفتی محمدفرید رحمه الله و زبدة الاتقیاء استاذ الحدیث حضرت مولانا فضل الهی رحمه الله فارغ گردیده است که در امتحان دوره حدیث وفاق المدارس العربیة به فضل خداوند متعال در سطح پاکستان اول نمره گردید و اعزاز مرتبة الشرف را بدست آورد. (الحمدلله حمداً کثیراً) در این امتحان نه تنها از چهار صوبه پاکستان، آزاد کشمیر و خراسان آریا بلکه فضلاء و فارغین بیشتر از ده، کشور عربی و عجمی اشتراک نموده بودند
قابل یاد آوریست که موصوف در هنگام فراغت (21) ساله بود.
استاذان:
محترم ثاقب صاحب در تمام ادوار فراگیر ی علوم دینی (40) استاد داشت که اکنون اکثر ایشان وفات شده اند و تعداد کم ایشان در قید حیات بسر می برند. استادان موصوف چه در افغانستان و چه در پاکستان الحمدلله همه علمای کرام جیّد و برجسته بودند که از کمالات علمی و معنوی ایشان خاطرات زیادی همرای ثاقب صاحب موجود است.
تدریس:
نامبرده بعد از فراغت به تدریس علوم آغاز نمود، در سال اول تدریس خویش در دارالعلوم اسلامیه عربیه تل کتاب های بزرگ مانند: صدریٰ، مسلّم الثبوت، میبذي (شرح الحکمة)، ملا حسن، سُلّم العلوم و غیره را تدریس می نمود.
در سال دوم تدریس در همان دارالعلوم برعلاوه از کتب بزرگ معقولات و منقولات، کتاب های موقوفةٌ علیها(دوره خورد) نیز شامل تدریس شان شدند، که درهمین سال از طرف دارالعلوم ازدوره خورد: بیضاوی شریف و مشکوة شریف برای موصوف سپرده شد.
سال سوم و چهارم تدریس را نامبرده در دارالعلوم هاشمیه باړه به انجام رسانید، درهمان جا در سال دوم که برابر به سال چهارم تدریس بود ، برعلاوه از تدریس کتب بزرگ فنون و کتب دوره خورد، به تدریس کتب دوره حدیث(دوره کلان) هم شروع نمود، و در همین سال از طرف دارالعلوم فوق الذکر ازدوره کلان ابوداود شریف برایش نیز سپرده شد.
بعداً (6) سال مُسَلسل یعنی سال های پنجم، ششم، هفتم، هشتم، نهم و دهم در جامعه اسلامیه محمدیه حرکت انقلاب اسلامی افغانستان تدریس نمود، که همیشه کتب بزرگ فنون، کتب دوره خورد و کتب دوره کلان شامل تدریس وی بود.
درسال یازدهم برای بار دوم در دارالعلوم هاشمه باړه به تدریس بسیار ممتاز و فوق العاده پرداخت و سال دوازدهم تدریس وی در دارالعلوم حقانیه امینیه جلوزو بود، که بعد از آن تحریک اسلامی طالبان افغانستان آغاز شد.
نامبرده برعلاوه سال های تعلیمی، در ایام رخصتی سه ماهه نیز به طور دوامدار تدریس می نمود، که دوره های تفسیر قرآن عظیم الشان، دوره های کتب علم المیراث، دوره های علم العروضی و القوافی و دوره های کتب علم الریاضی در آن انجام شد، و تعداد کثیر طلباء از تدریس موصوف بهره برده و استفاده زیاد نمودند، و در سال اخیر دوره علم الریاضی(750) تن از طلباء در دوره شامل بودند و آنها یکجا به درس نزدشان می نشستند.
شاگردان:
شیخ الحدیث محترم الحاج مولوی نورمحمد ثاقب هزاران شاگرد را تدریس و تربیت نموده، در جمله شاگردان وی تعداد زیادی ازفضلاء و مدرسین شامل بودند که در بین آنها بعضی شیوخ احادیث نیز موجود بودند، شاگردان نامبرده در مناطق مختلف افغانستان، پاکستان و دیگرکشور ها موجود اند، که بخاطر حفاظت شریعت و اشاعت علم دین خدمات مؤثری را انجام میدهند.
سعادت ادای حج:
نامبرده در سن 26 سالگی درسال 1368 ه ش جهت ادای فریضه حج بیت الله عازم عربستان سعودی گردیده و سعادت زیارت حرمین شریفین را حاصل نمود و درجریان این سفر مبارک از برخی اماکن مقدسه و مقامات تاریخی عربستان سعودی دیدن بعمل آورد.
سند امتیازی افتاء:
با درنظر داشت لیاقت و استعداد والای موصوف به تاریخ 12 اسد سال 1372 ه ش مطابق به 14 صفر المظفر سال 1414ه ق برابر به سوم اگست سال 1993 میلادی از طرف شیخ الحدیث و مفتی اعظم دارالعلوم حقانیه اکوړه خټک محترم حضرت مولانا مفتی محمد فرید صاحب رحمه الله سند عالی و امتیازی افتاء برای ثاقب صاحب اعطاء گردید
خلافت در سلوک و طريقت:
محترم مفتی مولوی نورمحمد ثاقب در سلوک و طریقت خلافت را حاصل نموده است، بعداز سپری نمودن مراحل طریقت به تاریخ 16 قوس سال 1373 ه ش مطابق به 5 رجب المرجب سال 1415 ه ق و برابر به هفتم ماه دسمبر سال 1994 میلادی از طرف شیخ الحدیث و شیخ الطریقت حضرت مولانا مفتي محمدفرید رحمه الله برای وی اجازه
و سند خلافت درطریقه نقشبندیه اعطاء گردید. که بعداز مدتی در سه طریقه دیگر(چشتیه، قادریه و سهرودیه) هم خلیفه شد.
وظایف و مسئولیت ها در دور اول حاکمیت امارت اسلامی:
۱ــ سرپرست و رئیس عمومی دارالافتاء مرکزي:
محترم مفتی مولوی نورمحمد ثاقب به تاریخ 20 صفر المظفر سال 1417 ه ق مطابق 15 سرطان سال 1375 ه ش برابر به 6 جولای سال 1996میلادی بحیث سرپرست دارالأفتاء مرکزی در کندهار تعین و مقرر گردید و بعد از مدتی به تاریخ 10 رجب المرجب سال 1417 ه ق مطابق به 30 عقرب سال 1375 ه ش برابر به 20 نومبر سال 1996میلادی بحیث رئیس عمومی دارالأفتاء مرکزی تعیین گردید.
۲ــ معاونيت قضائی ستره محکمه:
موصوف برعلاوه از ریاست عمومی دارالأفتاء مرکزی فقط سه روز بعد به تاریخ 13 رجب المرجب سال 1417 ه ق مطابق به 3 قوس سال 1375 ه ش برابر به 23 نومبر سال 1996 میلادی به اساس فرمان امیر المؤمنین بحیث معاون قضائی ستره محکمه نیز تعیین گردید.
۳ــ صلاحيت مستقل در عزل، نصب و تبديل تمام قضات محاکم حوزه جنوب غرب :
برعلاوه وظایف فوق الذکر به تاریخ 29 صفرالمظفر سال 1418 ه ش مطابق به 15سرطان سال 1376 ه ش برابر به 6 جولای سال 1997 میلادی صلاحيت کامل ستره محکمه در بخش عزل، نصب و تبديل تمام قضات محاکم حوزه جنوب غرب برای موصوف سپرده شد.
۴ــ بحیث قاضی القضات و رئیس ستره محکمه:
محترم مفتی مولوی نورمحمد ثاقب به تاریخ 12 ذوالقعدة الحرام سال 1418 ه ق مطابق به 19حوت سال 1376 ه ش برابر به 10 مارچ سال 1998 میلادی به اساس فرمان خاص امیرالمؤمنین ملا محمد عمر مجاهد رحمه الله بحیث قاضی القضات و رئیس ستره محکمه تعیین گردید، که تا آخر حاکمیت امارت اسلامی به همین وظیفه باقی مانده بود.
۵ ــ عیار نمودن و برابر ساختن قانون اساسی و ساير قوانين کشور در روشنايی اصول و احکام شريعت:
تحت ریاست قاضی القضات و رئیس ستره محکمه وقت محترم ثاقب صاحب از طرف علمای کرام برجسته کشور ، قانون اساسی افغانستان و سایر قوانین و مقررات در روشنایی اصول و احکام شریعت اسلامی بررسی گردید و مطابق به شریعت و مذهب حنفی ترتیب و تصویب شد.
به تاریخ 25صفر المظفر سال 1419 ه ق از طرف عالیقدر امیر المؤمنین فرمان صادر گردید که همه قوانین و مقررات کشور تحت ریاست ستره محکمه از نظر علمای کرام گذرانیده شود، مواد غیر شرعی و غیر مذهبی از آنها حذف گردد و بعداز منظوری مقام امارت اسلامی در جریده رسمی نشر گردد.
بادرنظرداشت فرمان فوق علمای کرام جید افغانستان از سراسر کشور جمع گردیده و تحت ریاست قاضی القضات و رئیس ستره محکمه شورای علمای جید کشور در ارگ برگذار گردید.
به تاریخ 8 ربیع الآول سال 1419 ه ق مطابق به 11 سرطان سال 1377 ه ش برابر به 2 جولای سال 1998 میلادی شورای علمای جید به کار آغاز نمود و طی 16 روز جلسات پیهم در حرم سرای و قصر گلخانه ارگ شورای علماء جید کار خویش را موفقانه به انجام رسانید.
تسجیل و اعلان استقلال قوه قضائیه کشور:
از اثر سعی مستمر وهمه جانبه قاضی القضات و رئیس ستره محکمه آن وقت محترم مولوی نورمحمد ثاقب به اساس فتوی شرعی شماره 585 دارالأفتاء تاریخ 24 شوال المکرم سال 1420 ه ق و بادرنظر داشت مصوبه شماره 424 تاریخ 8 ذوالقعدة الحرام سال 1420 ه ق شورای عالی ستره محکمه، به فرمان شماره 64 امیرالمؤمنین مؤرخ 11 ذوالقعدة الحرام 1420 ه ق مطابق به 28 دلو سال 1378 ه ش برابر به 17 فبروری سال 2000 میلادی استقلال قوه قضائیه در ردیف قوه اجرائیه(ریاست الوزراء) و قوه مُقنّنه تسجیل و اعلان گردید.
تقديرنامه درجه اول از طرف مقام امارت اسلامی:
محترم ثاقب صاحب به تاریخ 13 رجب المرجب 1421 ه ق مطابق به 19 میزان سال 1379 ه ش برابر به 10 سپتمبر سال 2000 میلادی بادرنظرداشت تطبیق کامل و مؤثر پالیسی های امارت اسلامی افغانستان در بخش قوه قضائیه، فعال ساختن محاکم بالای علماء مدرسین و کدرهای مطمئن ومتعهد، اصلاح خوب در امور قضائی و به میان آوردن توحید مرافق قضائی، از طرف مقام امارت اسلامی به تقدیرنامه درجه اول مفتخر گردید.
درجه قضاوت پوه:
محترم مولوی نورمحمد ثاقب از طرف کمیسیون مؤظف تثبیت درجه کادر قضایی بادر نظر داشت معیارهای اصولی و قانونی به درجه نهایی کادر قضایی(قضاوت پوه) تثبیت شده، که به تاریخ 26 ربیع الثانی سال 1419 ه ق مطابق 27 اسد سال 1377 ه ش از طرف امارت اسلامی افغانستان درجه فوق الذکر تائید و منظور گردید.
مرتبه دکتورا:
به اساس داشتن سندهای عالی، شخصیت علمی و انجام خدمات شایان برای موصوف سویه علمی(دکتورا) تثبیت گردید، که به تاریخ 24 ماه محرم الحرام سال 1420 ه ق مطابق 20 ثور سال 1378 ه ش برابر به 10 می سال 1999 میلادی با اشتراک نمایندگان وزارت تحصیلات عالی، وزارت معارف، ریاست عمومی اکادمی علوم، ستره محکمه، وزارت عدلیه، وزارت اطلاعات و کلتور و پوهنتون کابل از سوی کمیسیون تثبیت سویه علمی علمای کرام بادرنظرداشت سند عالی وفاق المدارس العربیة که در امتحان دوره کلان آن اشتراک نموده بود و در آن امتحان فضلاء بیش از (10) کشور عربی و عجمی نیز اشتراک داشتند، و ثاقب صاحب موفق به کسب نمره اول این امتحان گردید و هم بادر نظرداشت داشتن سند عالی و امتیازی تخصص در افتاء و همچنان با درنظرداشت هفت سال تدریس کتب احادیث دوره کلان، وی بر علاوه درجه ممتاز لیسانس، درجه ممتاز ماستری به درجه دکتورا نیز تثبیت گردیده و سند دکتورا برایش اعطاء شد.
سفرهای خارجی:
دکتور قضاوت پوه محترم مولوی نورمحمد ثاقب به کشورهای ذیل سفر کرده است:
هنګري ( مجارستان )، قطر، امارات متحده عربی، عربستان سعودی و پاکستان.
نامبرده در جریان سفر هنګری با نمایندگان کشور های هالند، جرمنی، ایټالیا، اتریش، بلجیم،افریقا جنوبی، مصر، ایران، هندوستان و غیره به طور جداگانه ملاقات و گفتگو مُفصّل نمودند.
اکثر متصدیان بست های عالی ربته تشکیلاتی دور اول حاکمیت امارت اسلامی از شاگردان موصوف بودند:
شاگردان محترم دکتور قضاوت پوه الحاج مولوی نورمحمد ثاقب در دور اول حاکمیت امارت اسلامی در بست های مهم وعالی ربته ملکی و نظامی مصروف اجرای وظایف بودند، که در آن رئیس الوزراء همان وقت و معاون او، یک تعداد از وزیران و اعضای کابینه، معینان بسیاری از وزارت ها، تعداد از رئیسان تنظیمه، بعضی از قوماندانان قول اردوها، اکثر قوماندانان فرقه ها، مسئولین میادین هوایی، اکثر رؤسای محاکم و قاضیان، بسیاری از والیان و قوماندانان امنیه و غیره رؤسای بزرگ شامل بودند.
وظایف و مسئولیت ها بعد از سقوط دور اول حاکمیت امارت اسلامی:
۱ــ رکنيت شورای رهبری امارت اسلامی افغانی شیطانی :
بعداز تجاوز صلیبی امریکا و ناتو بر کشور عزیزما افغانستان و سقوط حاکمیت امارت اسلامی، زمانی که امارت اسلامی درحال نظم گیری مجدد بود، شورای رهبری امارت اسلامی تشکیل گردید. که به روز سه شنبه 17 ربیع الثانی 1424 ه ق مطابق 27 جوزا سال 1382 ه ش برابر به 17 جون سال 2003 میلادی شیخ الحدیث مفتی مولوی نورمحمدثاقب بحیث رکن شورای رهبری امارت اسلامی افغانی در خراسان آریا تعیین گردید.
۲ــ ریاست عمومی کمیسیون دعوت و ارشاد امارت اسلامی افغانی شیطانی :
سه شنبه اول صفر المظفر سال 1430 ه ق مطابق به 8 دلو سال 1387 ه ش برابر به 27 جنوری سال 2009 میلادی محترم شیخ ثاقب صاحب بر علاوه از رکنیت شورای رهبری بحیث رئیس عمومی کمیسیون دعوت و ارشاد امارت اسلامی افغان در خراسان آریا نیز تعیین گردید.
۳ــ ریاست عمومی کمیسیون تعلیم و تربیه و تحصیلات عالی امارت اسلامی افغانستان:
چهار شنبه 5 شعبان المعظم سال 1432 ه ق مطابق به 15 سرطان سال 1390 ه ش برابر به 6 جولای سال 2011 میلادی موصوف به حیث رئیس عمومی کمیسیون تعلیم و تربیه و تحصیلات عالی امارت اسلامی افغانستان تعیین گردید.
۴ــ ریاست عمومی کمیسیون دارالإفتاء مرکزی، مجالس فقهی و تخصصات امارت اسلامی افغانستان
و مشاور خاص امیرالمؤمنین در بخش امور دینی:
پنج شنبه 2 جمادی الثانیة سال 1440 ه ق مطابق به 18 دلو سال 1397 ه ش برابر به 7 فبروری سال 2019میلادی محترم شیخ ثاقب صاحب به حیث رئیس عمومی کمیسیون دارالإفتاء مرکزی، مجالس فقهی و تخصصات امارت اسلامی افغانستان و مشاور خاص امیرالمؤمنین در بخش امور دینی تعیین گردید.
قابل یاد آوریستکه شیخ الحدیث مفتی مولوی نورمحمدثاقب در زمان اجرای وظایف و مسئولیت های فوق سلسله تدریس را هم دوامدار نگهداشته است، که بعضی دروس آن از کتاب های علمی نایاب و دروسصحیح
البخاری بود و به قسم سیمینار ها برای علمای کرام اصول و ضوابط افتاء را تدریس میداد.
و درعین حال امور تحریر و تألیف را به پیش می برد.
تأليفات و تصنيفات:
۱. تُراث العلماء الحَنفَیّة في اُصُول الحدیث وعُلُومه، که در این کتاب در علم اصول حدیث از علمای احناف یکهزار (۱۰۰۰ ) تألیفات را جمع نموده است. ( مطبوع است).
پیش از طبع این کتاب، به شکل مضامین سلسله وار در مجله های « الحق » و « دُرَرالفرید» نشر گردیده است.
۲ــ درس صحیح البُخاري، پنج صد (۵۰۰ ) صفحه (کمپوز غیر مطبوع ).
۳ــ علم اُصُول الحدیث ( مُصطلح الحدیث )، ( مُرتّب غیر مطبوع ).
۴ــ اقسام و انواع علم اُصُول حدیث، که دو قسمت آن در مجله های « الحق » و « دُرَر الفرید» نشر گردیده است.
۵ ــ شأن الامام أبي حنیفة في الحدیث ( مُسوّده ).
۶ . بدر الفتاوی فی الفقه الحنفي، پنج ( ۵ ) جلد، فتاوای دارالافتاء مرکزی به رهبری ایشان و با تجدید نظر و تصحیح دقیق وی، که سه جلد آن به چاپ رسیده و دو جلد دیگر آن تحت چاپ است.
۷ ــ مسائل نادره مُهمّه، مسائل و فتاوای یادداشت های مطالعاتی ترتیب شده، تقریباً در (7) جلد ( مُسوّده ).
۸ ــ مصباح الاهتداء في اُصُول الافتاء ( مُسوّده ).
۹. اُصُول، ضوابط و آداب افتاء، مباحث و موضوعات ارائه شده توسط نامبرده در سمینارهای ماهانه مجالس فقهی مرکزی برای امیران مجالس فقهی ساحوی(مجموعه).
۱۰ ــ فضیلة الفقه وشأن الفقهاء ( مُسوّده ).
۱۱ ــ کتاب متعلق تصوف و بیعت ( مُسوّده ).
۱۲ ــ کتاب در رابطه به نوعیت و کیفیت تألیف و تصنیف، پنج صد ( ۵۰۰ ) صفحه( مُسوّده ) .
۱۳ ــ حالات زندگی موصوف، که از سال ۱۴۰۴هـ ق، مطابق ۱۹۸۴میلادی به تحریر آن آغاز شده، و ( ۶۰ ) صفحه فهرست آن آماده شده است و بالای بقیه کار جریان دارد ( مُسوّده ).
۱۴ ــ نقش موصوف در تحریک و امارت اسلامی، یادداشت های اجمالی در چهارصد و نزده (419) صفحه (مُسوّده).
۱۵ ــ تقریر ملا جلال و میر زاهد، که در بین علماء و طلباء متداول است و هزاران نسخه آن در بازارها فوتوکاپی شده است.
۱۶ ــ تقریر سلّم العلوم، که در بین علماء و طلباء متداول است و هزاران نسخه در بازار ها فوتوکاپی شده است.
همچنین از موصوف بر کتابهای متعدد مُقدّمه های مبسوط، تقاریظ، مضامین علمی و تحقیقی به چاپ رسیده است.
و نیز سخنان و بیانات علمی، جهادی و سیاسی ایشان که در جلسات، اجتماعات، شورا ها و مصاحبه ها با رادیوها، روزنامه ها و آژانس ها و در دیگر موارد ارایه گردیده است، در صدها روزنامه، مجله، رساله و کتاب به چاپ رسیده است.
بحیث وزیر ارشاد، حج واوقاف در دور دوم حاکمیت امارت اسلامی افغانستان:
روز یکشنبه مؤرخ 20 محرم الحرام سال 1443ه ق مطابق به 7 سنبله 1400 ه ش برابر به 29 اگست سال 2021 میلادی به اساس فرمان محترم امیرالمؤمنین، شیخ الحدیث دکتور مولوی نور محمد ثاقب به حیث سرپرست وزارت ارشاد، حج واوقاف تعیین گردید.
سپس طی محفل بزرگ که اعضای شورای رهبری امارت اسلامی نیز در آن حضور داشتند توسط شیخ الحدیث مولوی عبدالحکیم حقانی به روز پنج شنبه مورخ 2 صفر المظفر سال 1443 ه ق مطابق 18 سنبله سال 1400 ه ش برابر با 9 سپتمبر سال 2021 میلادی بحیث سرپرست وزارت ارشاد، حج و اوقاف به کارمندان و منسوبین آن وزارت رسماً معرفی گردید.
والسلام
- نویسنده : قیام خوراسانی
- منبع خبر : ۸ صبح BBC