ماه رمضان ۲۰۲۴ در خراسان بزرگ روز دوشنبه اعلام گردید
ماه رمضان ۲۰۲۴ در خراسان بزرگ روز دوشنبه اعلام گردید
حلول ماه مبارک رمضان، ماه بندگی و عبادت خداوند متعال مبارک بادبه مردم خراسان بزرگ و مسلمان جهان . موعد اولین روز ماه مبارک رمضان در عربستان، بحرین، کویت، امارات و قطر اعلام شد.

دادگاه عالی اسلامی در خراسان آریا  با تغییر تصمیم قبلی خود اعلام کرد که روز دوشنبه (۲۱ حوت/اسفند) در خراسان آریا  اول ماه رمضان خواهد بود.

ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی طالبان این موضوع را حدود نیمه‌شب به وقت محلی در یک پست روی ایکس به عنوان اطلاعیه فوری اعلام کرد. او گفت که در خراسان آریا  نیمه شب ماه رویت شده است و «به همین اساس فردا دوشنبه در سراسر خراسان آریا  روز اول ماه مبارک رمضان می باشد هموطنان ما مطلع باشند».

پیشتر دادگاه عالی طالبان اعلام کرده بود که روز دوشنبه اول ماه رمضان نخواهد بود.

عربستان سعودی و برخی کشورهای دیگر روز دوشنبه را روز نخست ماه رمضان اعلام کردند.

در همین حال، خبرگزاری ایرنا نیز به نقل از دفتر رهبر ایران خبر داده است که روز سه‌شنبه (۲۲ اسفند) اول ماه رمضان است.

در سال‌های گذشته و قبل از بازگشت طالبان به قدرت، روز اول ماه رمضان در خراسان آریا  با عربستان سعودی مطابقت داشت و دادگاه عالی پیشین پس از اعلام رمضان از سوی عربستان، روز اول رمضان را اعلام می‌کرد.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از الجزیره، موعد اولین روز ماه مبارک رمضان در برخی کشورهای عربی اعلام شد.

عربستان اعلام کرد که فردا دوشنبه ۱۱ مارس ۲۰۲۴ اولین روز ماه مبارک رمضان است.

قطر، امارات، کویت، یمن و بحرین نیز اعلام کردند که فردا دوشنبه اولین روز ماه مبارک رمضان است.

اداره اوقاف سنی عراق و نیز اقلیم کردستان عراق نیز فردا دوشنبه را روز اول ماه رمضان اعلام کردند.

مفتی فلسطین نیز از رویت هلال ماه رمضان خبر داد و اعلام کرد که فردا اولین روز ماه رمضان است.

سوریه نیز اعلام کرد: فردا دوشنبه اولین روز ماه رمضان سال ۱۴۴۵ هجری برابر با ۱۱ مارس ۲۰۲۴ است.

عبداللطیف دریان مفتی لبنان نیز اعلام کرد که فردا دوشنبه اولین روز ماه رمضان است.

سودان و مصر نیز فردا دوشنبه را اولین روز اعلام کرد.

این درحالی است که اردن، سلطان نشین عمان، مالزی، استرالیا، اندونزی، سنگاپور، هند، پاکستان، تایلند و بنگلادش اعلام کردند که روز سه شنبه اولین روز ماه مبارک رمضان است.

حلول ماه مبارک رمضان، ماه بندگی و عبادت خداوند متعال مبارک باد حلول ماه مبارک رمضان، ماه بندگی و عبادت خداوند متعال مبارک باد

رسول خدا (ص) می فرماید: اگر کسی در ماه مبارک رمضان، یک آیه از قرآن، تلاوت کند، ثوابش مثل کسی است که در غیر ماه رمضان، یک بار قرآن را ختم کرده باشد.

در توصیف ماه مبارک رمضان ،حضرت علی(ع) از پیامبر اسلام(ص) نقل می فرماید: هیچ مؤمنی نیست که ماه رمضان را به حساب خدا روزه بگیرد، مگر آن که خدای تبارک و تعالی هفت خصلت را برای او لازم گرداند، هرچه حرام در پیکرش باشد محو و ذوب شود، به رحمت خدای عزوجل نزدیک می شود، خطای پدرش حضرت آدم را می پوشاند، خداوند لحظات جان دادن را برای او آسان کند، از گرسنگی و تشنگی روز قیامت در امان است، خدای عزوجل از خوراکی های لذیذ بهشتی او را نصیب دهد و بالاخره خدای عزوجل، برائت و بیزاری از آتش دوزخ را به او عطا فرماید.

اولین ویژگی و امتیاز ماه مبارک رمضان، نزول قرآن کریم بر قلب نازنین پیامبر خدا (ص) برای نجات و هدایت انسان ها در این ماه پر برکت است، چنانکه خدای سبحان می فرماید: ماه رمضان، ماهی است که قرآن به عنوان راهنمایی مردم و نشانه های هدایت و فرق میان حق و باطل در آن نازل شده است.

دومین ویژگی که باعث فضیلت ماه مبارک رمضان شده، قرارگرفتن شب قدر و تعیین سرنوشت در ماه رمضان است. در سوره قدر می خوانیم: ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم و تو چه می دانی شب قدر چیست، شب قدر در مقام و مرتبه از هزار ماه بهتر و بالاتر است.

 و سومین ویژگی ماه مبارک رمضان، نزول ملائکه و روح در شب قدر و ماه مبارک رمضان است.

حضرت موسی (ع) در مناجات با خدای سبحان گفت:

 خداوندا می خواهم به تو نزدیک شوم.

 فرمود: قرب من برای کسی است که شب قدر بیدار شود.

گفت: خداوندا رحمتت را می خواهم.

 فرمود: رحمتم برای کسی است که در شب قدر به مسکینان رحمت کند.

گفت:

 خداوندا جواز گذشتن از صراط را از تو می خواهم.

 فرمود: جواز صراط برای کسی است که در شب قدر صدقه ای بدهد.

 گفت: خداوندا از درختان بهشت و از میوه هایش می خواهم.

 فرمود: آن ها برای کسی است که در شب قدر تسبیح کند .

نزول قرآن، وقوع شب قدر، نزول ملائکه و روح تقدیر سرنوشت و… هرکدام مائده های آسمانی و غذاهای معنوی است و سبب شده ماه مبارک رمضان، به عنوان ماه ضیافت و میهمانی الهی نامگذاری شود .

خدای عزوجل می فرماید: کسی که جوارح و اندام خود را از حرام های من، روزه ندارد؛ چه حاجت که به خاطر من از خوردن و آشامیدن خودداری ورزد. در احادیث هم می خوانیم که انسان روزه دار برای بهره مند شدن از غفران و رحمت خداوند و استفاده بهتر از ضیافت الهی در ماه مبارک رمضان، علاوه بر خودداری و امساک از خوردن و آشامیدن و دوری از اموری که روزه را باطل می کند، باید چشم، گوش، زبان، دست و پا و سایر اعضای خود را نیز از ارتکاب به گناه حفظ کند تا بتواند در زمره روزه داران واقعی ماه مبارک رمضان قرار بگیرد.

منبع : اینترنت

رنگ زمینه:
اندازه قلم:
اشتراک گذاری:

اهميت کمک به نيازمندان در ماه مبارک رمضان

چکیده :

در آيات و روايات اسلامى تأكيد فراوانى بر انفاق در راه خدا و كمك به نيازمندان شده كه در كمتر چيزى اين گونه تأكيد وارد شده است. تعداد آياتى كه كلمه «انفاق» يا مشتقّاتش در آن به كار رفته است، بيش از هفتاد آيه است. البتّه اگر آياتى كه مضمون آنها دلالت بر انفاق دارد، ولى كلمه انفاق يا مشتقّاتش در آن ذكر نشده است را اضافه كنيم، مجموع آيات انفاق بيش از اين تعداد خواهد شد. در ماه مبارك رمضان كه كارهاى عادى مؤمن در آن عبادت محسوب مى ‏شود، چنين طاعتى تا چه حد ارزشمند و والاست! يكى از فلسفه‏ هاى روزه احساس نياز نيازمندان و رسيدگى به حال و وضع فقراست. رسول خدا (ص) نيز می فرمايند: « [در اين ماه] بر فقراء و مساكين خود احسان و انفاق کنيد».

احكام روزه در فقه حنیفی

Visits: 5890

احكام روزه در فقه حنیفی

الحمد لله الذی نقی قلوب الصائمین وروح ارواح القائمین وهدانا الی سواء السبیل والصلوة والسلام علی سیدنا محمد وآله واصحابه بالتعظیم والتجلیل

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیكُمُ الصِّیامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ) سوره بقره – 183

(ای کسانی که ایمان آورده اید! روزه بر شما فرض شده است همان گونه که بر کسانی که پیش از شما بودند؛ فرض شده بود، تا پرهیزگار شوید.)

روزه ای ماه مبارك رمضان یكی از فرائض عمده ای اسلام  وركن چهارم از اركان پنجگانه ای این دین مبین است كه انكار از آن كفر و ترك آن بدون عذر گناه كبیره می باشد.

این هدیه ای گرانمایه الهی برای مؤمنین نوید بخش پیام صداقت و اخلاص و دیانت و تقوی و  عدالت و احسان بوده و عبادت سازنده ای روحیه ای عشق ومحبت و ایثار و مروت و خلوص و مجاهدت است كه در نهاد ارادتمندان پاكدل تقویت بخشیده و زمینه ای رشد و كمال معنوی و تربیت و تزكیه روحانی را در پرتو آثار پر انوارش بیش از پیش مساعد و هموار میسازد روی این ملحوظ بر آن شدیم تا كه بعون ملك المنان بعضی احكام روزه ای ماه مبارك رمضان را طور فشرده بیان نماییم تا كه باشد طرف توجه ارادتمندان مخلص قرار گرفته و متضمن ارزشهای مفید و ثمر بخش در امور زندگی جامعه اسلامی بطور كمال و تمام بوده باشد.

  • روزه ای ماه مبارك رمضان بر هر مسلمان عاقل و بالغ فرض است.
  • معنی لغوی روزه خود داری وكناره گیری است. و در اصطلاح شرع شریف روزه عبارت از خود داری  وكناره گیری از خوردن و نوشیدن و مباشرت با زن از طلوع صبح صادق تا غروب آفتاب بطور دائم و مسلسل میباشد.
  • نیت روزه در این مدت شرط است كه بدون نیت اگر تا شام هم خود داری كند روزه دار گفته نمی شود.
  • اگر كسی تا قبل از زوال (نیمه روز) چیزی نخورد و ننوشد، نیت روزه كرد روزه اش صحیح است.

چیزهای كه شكننده ای روزه نیست

  • شخص روزه دار به فراموشی چیزی را خورد یا نوشید یا جماع كرد اگر چه این اعمال را مكررا انجام دهد.
  • كسی را دید كه بفراموشی میخورد یا می نوشد اگر آن شخص ذوی الجثه بود بیاد آوردنش واجب است واگر ضعیف بود كه بواسطه ای روزه گرفتن اذیت می شد بیادش نیاورد.
  • برای شخص روزه دار استعمال سرمه و روغن به سر و صورت و بوئیدن خبوئیها جائز است. اگر چه بعد از استعمال رنگ سرمه از آب و اخلاط كه از حلق بیرون می آید مشاهده شود.
  • اگر به حلق روزه دار مگس یا دود و غبار یا گرد آسیاب رفت بدون قصد آن فاسد نمی شود.
  • دندانها را خلال كرد آنچه میان دندانها است اگر باندازه ای كمتر از نخود باشد بدون بیرون آوردن از دهان فرو برد روزه فاسد نمی شود .
  • از فرو بردن آب دهان اگر چه زیاد هم باشد فاسد نمی شود.
  • از پائین بردن خلط و آب بینی روزه فاسد نمیشود.
  • برای شخص روزه دار خود بخود قی آمد اگر چه دهانش پر شود روزه فاسد نمی شود.
  • اگر دهانش خونی شد و خون بر آب دهان غالب نبود و وقت فرو بردن مزه ای آن معلوم نشد روزه فاسد نمی شود.
  • چشیدن غذا بدون فرو بردن روزه را فاسد نمی كند.
  • مسواك كردن با مسواك طبیعی اگر چه تلخی آن معلوم شود روزه را فاسد نمی كند استعمال خمیر دندان مكروه است .
  • اگر در سوراخ آله ای تناسلی خود مرد دواء ریخت روزه باقی است.
  • در حالت خواب احتلام (شیطانی) شد روزه فاسد نمیشود.
  • بواسطه ای نظر كردن به طرف زن و یا به واسطه ای خیال و تفكر اگر چه دوام دار باشد منی خارج شد روزه فاسد نمی شود.
  • روزه دار حجامت كرد یا غیبت كرد یا نیت خوردن كرد ونه خورد روزه فاسد نمی شود .
  • صبح از خواب در حالت جنابت بیدار شد و تا شام جنب ماند فاسد نمیشود.
  • اگر در آب حوض یا دریا غوطه زد و آب در گوش او رفت روزه فاسد نمی شود.
  • اگر چه چرك گوش خود را ذریعه ای خلال بیرون كرد و باز داخل گوش كرد روزه فاسد نمیشود.
  • اگر دانه كنجد را در دهان كرد و آنرا جوید و در دهان پراكنده شد و مزه اش را در حلق حس نكرد روزه فاسد نمی شود.

چیزهای كه روزه را می شكند قضاء و كفاره لازم میشود

شخص روزه دار قصدا به رضا ورغبت خود بدون عذر شرعی یكی از این اعمال را  انجام دهد روزه ای آن فاسد قضاء و كفاره واجب میگردد.

1 ـ جماع كردن در یكی از دو راه بر فاعل و مفعول قضا و كفاره لازم میشود.

2 ـ خوردن و نوشیدن غذا و یا دواء.

3 ـ فرو بردن باران یا برف كه به دهن روزه دار داخل شود.

4 ـ  خوردن گوشت نیم پخت.

5 ـ خوردن پیه ای گوشت.

6 ـ خوردن گوشت خشك شده بدون پختن.

7 ـ فرو بردن دانه گندم یا جویدن آن بعد از خوردن .

8 ـ فرو بردن دانه كنجد.

9 ـ خوردن گل ارمنی كه عطاران میفروشند واكثرا زنان بخوردن آن عادت دارند.

10 ـ خوردن نمك اندك .

11 ـ فرو بردن آب دهن زن خود و یا دوست كه از فرو بردن آب دهن او متنفر نباشد.

12 ـ خوردن روزه بعد از غیبت كردن یا بعد از حجامت كردن ویا بعد از مساس كردن آله تناسلی یا بعد از بوسه زدن خانمش را به شهوت و به گمان این كه روزه اش فاسد شده قضا و كفارت لازم میشود.

13 ـ اگر یكی از موارد فوق را انجام داد بعدا از عالم فقیه پرسان كرد وعالم فقیه گفت روزه ات فاسد شده بعدا خورد كفاره ساقط می شود اما  قضاء لازم است.

14 ـ كسیكه به قلیان عادت داشت و یا برای فائده ای قلیان كشید قضا و كفارت لازم می شود .

15 ـ شخص مقیم بعد از نیت روزه مسافر شد  وبعد از مقداری رفتن بواسطه ای فراموش كردن اسبابی بخانه بر گشت  ودر خانه روزه را خورد قضاء و كفارت لازم میشود.

چیزهای كه روزه را می شكند قضا لازم می شود نه كفاره

احكام روزه در فقه حنیفی

  • اگر شخص روزه دار برنج خام آرد خمیر، نمك كم، گل، خاك، پنبه، كاغذ، خسته بادام یا دیگر خسته ها كه خوردن آن عادت نیست یا میوه ای خام كه عادتا خورده نمیشود یا میوه ای كه همراه پوست خورده نمی شود یا ریگ آهن طلا ونقره ومس و… را خورد روزه فاسد میشود .
  • اگر در دبر مقعد یا در بینی دوا ریخت روزه فاسد میشود.
  • كسی در حلق روزه دار آب ریخت روزه فاسد میشود.
  • چكانیدن دوا یا آب در گوش روزه را می شكند.
  • زخم شكم را تدای كرد دوا بشكم رسید ویا فرق سر را دوا ریخت دوا بمغز سر رسید روزه فاسد می شود.
  • برف یا باران بدون قصد و عمل روزه دار داخل حلق رفت روزه می شكند.
  • وقت شستن دهن آب به حلق فرو رفت روزه فاسد می شود.
  • روزه ای شخص را به زور شكستند اگر چه به جماع باشد روزه می شكند.
  • روزه دار خواب بود به حلق آن آب ریختند روزه می شكند.
  • بغیر از سبیلین دوا بهر جای از بدن خود را انزال كرد روزه فاسد می شود.
  • زن خواب بود شوهر او را جماع كرد روزه ای زن فاسد می شود واگر مرد روزه داشت كفاره و قضا لازم میشود.
  • از چكاندن دواء به داخل شرمگاه روزه فاسد میشود.
  • اگر انگشت را به آب تر كرد و یا روغن مالید در یكی از دو راه داخل كرد روزه می شكند.
  • اگر دود را قصدا به حلق فرو برد ویا عنبر را به نزد خود دود كرد و دودش را فرو برد روزه می شكند.
  • اگر قصدا استفراغ كرد و دهنش پر شد روزه می شكند و طهارت نیز میكشند.
  • اگر بر روزه دار بدون قصد قی آمد و دهنش پر شد بعدا قصداً آن را فرو برد روزه می شكند.
  • آنچه در بین دندانهای روزه دار است اگر به اندازه نخود باشد آن را خورد روزه فاسد می شود.
  • شخصی بیهوش شد اگر چه تمامی ماه رمضان بیهوش بود غیر از روز اول باقی را قضا آورد.
  • اگر به زور با زنی جماع كرد یا در حالت دیوانگی روزه ای زن فاسد میشود قضا لازم است و اگر مرد روزه دار بود قضا و كفارت هر دو لازم است.
  • شخص مسافر در حالی كه شب نیت روزه كرده بود و صبح نیت اقامت كرد سپس روزه را خورد اگر چه خوردن روزه برایش حرام است لیكن كفاره ساقط می شود قضا آورد.
  • شخص مقیم كه شب نیت روزه كرده بود صبح سفر كرد و در حالت سفر روزه را خورد و یا قصدا جماع كرد اگر چه خوردن روزه برایش حلال نیست كفاره ساقط می شود قضا آورد.
  • شخصی سحری كرد ویا جماع كرد در حالی كه بیشتر گمانش این بود كه هنوز شب است بعدا دانست كه صبح صادق طلوع كرده كفاره ساقط می شود قضا آورد.
  • شخص روزه دار افطار كرد گمان غالب داشت كه شام شده و حال آنكه آفتاب غروب نكرده بود كفاره ساقط می شود وقضا آورد.

آنچه كه سبب سقوط  كفاره میشود

  • زن روزه دار غذا خورد یا نوشید و یا جماع كرد قصدا بعدا در همان روز عادت ماهوار را دید و یا اولاد از وی تولد شد كفاره از ذمه ای آن زن ساقط می شود اما قضا روزه لازم است.
  • شخصی مریض شد كه خوردن روزه برایش در همان روز مباح شد مانند كسی كه بعمل جراحی و یا خوردن و نوشیدن بخاطر كه حیاتش به خطر است مجبور شد كفاره ساقط می شود تنها قضا لازم است. اما اگر شخص روزه دار خود را به مشقت اندازد و یا عملی كند كه تشنگی او را پیش شود تا بخورد بعدا خورد كفاره لازم است.
  • اگر كسی روزه ای خود را فاسد كرد واجب است كه بقیه ای روز را نخورد بلكه تا شام انتظار نماید اگر چه روزه اش فاسد است. و همچنین زنی كه روزه دارد برایش عادت ماهوار عارض میشود و یا وضع حمل می كند بعد از طلوع صبح بقیه ای روز را در صورتی كه عذر وجود نداشته باشد نخورند ولیكن قضاء لازم است اگر طفل بعد از طلوع صبح بالغ شد و یا كافر اسلام آورد بعد از صبح نیز نخورند واما قضا لازم نیست.

احكام كفاره

  • كفاره ای روزه ای رمضان اینست كه اگر كسی یك روز به قصد بدون مرض وعذرهای شرعی روزه را بخورد باید دو ماه پیاپی روزه بگیرد واگر در بین یك روز هم خورد باید دو ماه را مجددا روزه بگیرد بشرطیكه روزهای عید وایام تشریق نباشد.
  • اگر استطاعت وتوانائی روزه نداشت 60 مسكین را صبح وشام شكم سیر نان بدهد اما اگر در بین 60 نفر بچه ای كه بحد بلوغ نرسیده حساب نمی شود.
  • زن ها بعد از پاكی ماهوار فورا روزه ای كفاره را بگیرند واگر یك روز معطل كردند روزه های قبلی محسوب نمی شود مجددا از سر بگیرد.
  • زمان كه از پیاپی گرفتن روزه بواسطه ای نفاس یعنی ولادت بازماند بعد از پاكی مجددا پیاپی دو ماه را بگیرند.
  • در كفاره اگر نان گندم تنها باشد كافی است وغیر نان گندم باید خورش همراه باشد.
  • اگر به شصت مسكین عوض طعام گندم داد جائز است وبهر یكی مقدار صدقه فطر كه دو كیلو میشود داده شود وهمچنین قیمت گندم ویا خرما وغیره جائز است.
  • اگر یك نفر مسكین را 60 روز طعام بدهد جائز است.
  • پی در پی بودن در غذا شرط نیست لذا اگر مسكینی را چند روز طعام داد وچند روز تعطیل كرد اما شصت روز را كامل كرد جائز است.
  • اگر مقدار كفاره یا قیمت آنرا یك مرتبه به مسكین بدهد جائز نیست . 10 ـ اگر از مقدار صدقه فطر كمتر بدهد نیز جائز نیست.

مكروهات روزه

  • چشیدن چیزی ویا جویدن آن بدون عذر.
  • جویدن ساچق بدون شیرینی آن اگر شیرینی داشت روزه فاسد میشود .
  • بوسیدن ویا به آغوش گرفتن مرد خانمش را اگر بنفس خود امین نبود.
  • جمع كردن آب دهن در دهن بعدا فروبردن آن .
  • هر عملیكه گمان غالب داشت كه انجام آن شخص روزه دار را ضعیف میكند مانند حجامت كردن یا رگ زدن.

آنچه كه برای روزه دار مكروه نیست

  • بوسه زدن ویا به آغوش گرفتن مرد خانمش را در صورت امین بودن
  • روغن مالیدن به بروت.
  • سرمه كردن چشم .
  • حجامت كردن .
  • رك زدن.
  • مسواك كردن در آخر روز بلكه مسواك كردن سنت است مانند اول روز .
  • شستن دهن وبینی بغیر از وضوء .
  • غسل كردن وخود را بجامه ترشده پیچیدن .

سه چیز در روزه مستحب است

  • سحری.
  • تأخیر سحری.
  • زود افطار كردن.

بییان صورت های كه به واسطه آنها روزه نگرفتن جائز است

  • مریض كه بواسطه روزه گرفتن احتمال ازدیاد مرض یا تأخیر صحت باشد بشرطیكه طبیب ودكتور حاذق مسلمان با دیانت تشخیص كرده باشد.
  • اگر طبیب نگفت وموجود نبود اما بتجربه وعلائم معلوم كرد كه روزه اثر منفی دارد روزه نگیرد .
  • اگر مریض صحت یافت وی ضعف دارد وغالب گمان این است كه روزه گیرد مجددا مریض میشود روزه نگیرد .
  • برای مسافر روزه بهتر است واما اگر نگیرد اختیار دارد وقضاء لازم است.
  • زن حامله وشیر دهنده وقتی از خود یا بچه اگر چه بچه رضاعی باشد میترسید روزه نگیرد واگر شوهر زن ثروتمند باشد ویا در محل زن شیر دهنده ای یا غذای كه مناسب بچه است پیدا شود در اینصورت زن حق خوردن روزه ندارد مگر اینكه بچه پستان غیر را نیگرد.
  • شخص پیر ومنحنی كه طاقت روزه گرفتن را ندارد ویا مریض كه از سلامتی آن تا آخر عمر امیدی نیست روزه نیگرد بلكه فدیه بدهند فدیه هر روز 2 كیلو گندم یا قیمت آن ویا یك فقیر را صبح وشام طعام بخوراند واگر فدیه یك روز را بچند مسكین بدهد جائز است. 7 ـ اگر شخص پیر وضعیف قوی ونیرومند شد یا بیمار از طرف دكتور اسلامی خود را باز یا فت باید روزه ای قضائی آورند فدیه جائز نیست.

اخلاق روزه داران از منظر آيت الله العظمی مکارم شيرازی

به کوشش حجت الاسلام احمد حيدری


  سایت :  آئین رحمت

اهميت کمک به نيازمندان در ماه مبارک رمضان

بسم الله الرّحمن الرّحيم

قال الله الحکيم فی کتابه الکريم: «وَ سارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ؛ و بر يكديگر سبقت بجوئيد براى رسيدن به آمرزش پروردگار خود و بهشتى كه وسعت آن آسمانها و زمين است و براى پرهيزگاران آماده شده است * همانها كه در وسعت و پريشانى انفاق مى‏ كنند، و خشم خود را فرو مى‏برند و از خطاى مردم مى‏گذرند، و خدا نيكوكاران را دوست دارد».[1]

اهميت كمك به نيازمندان در اسلام‏

در آيات و روايات اسلامى تأكيد فراوانى بر انفاق در راه خدا و كمك به نيازمندان شده كه در كمتر چيزى اين گونه تأكيد وارد شده است.[2] تعداد آياتى كه كلمه «انفاق» يا مشتقّاتش در آن به كار رفته است، بيش از هفتاد آيه است. البتّه اگر آياتى كه مضمون آنها دلالت بر انفاق دارد، ولى كلمه انفاق يا مشتقّاتش در آن ذكر نشده است را اضافه كنيم، مجموع آيات انفاق بيش از اين تعداد خواهد شد.[3]

اهميت اين مسئله به اندازه‏ اى است كه قرآن وقتی به پرهيزگاران نويد بهشت برين را با وسعتى كه به اندازه آسمانها و زمين است مى ‏دهد، اولين صفت آنها را «انفاق» در هر حال مى ‏شمارد:[4] «وَ سارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ».

قرآن در آيه اوّل كوشش و تلاش نيكوكاران را تشبيه به يك مسابقه معنوى كرده كه هدف نهايى آن آمرزش الهى و نعمت‏ هاى جاويدان بهشت است. در آيه دوّم پرهيزگاران را معرفى مى‏ كند و پنج صفت از اوصاف عالى و انسانى براى آنها ذكر نموده که اوّلين آن اوصاف «انفاق» است.[5]

قرآن کريم در جاى ديگر به كسانى كه آشكارا و پنهان در راه خدا انفاق مى‏ كنند وعده مى‏ دهد كه هيچ ترس و اندوهى [در قيامت] در برابر عذاب ‏هاى الهى نخواهند داشت: «الَّذِينَ‏ يُنْفِقُونَ‏ أَمْوالَهُمْ‏ بِاللَّيْلِ‏ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ؛[6] آنها كه اموال خود را، شب يا روز، پنهان يا آشكار، انفاق مى ‏كنند، مزدشان نزد پروردگارشان [محفوظ] است، نه ترسى بر آنهاست و نه اندوهگين مى ‏شوند».[7]

خداوند متعال در قرآن مجيد، انسان را به پرداخت قسمتى از آنچه نصيب او مى ‏گردد و در اختيارش مى ‏باشد، فرمان داده است. در آيه 19 سوره ذاريات تعبير زيبايى از اين مطلب شده است: «وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌ‏ لِلسَّائِلِ‏ وَ الْمَحْرُومِ؛ و در اموال آنان (پرهيزگاران) حقّى براى سائل و محروم بود». برابر اين آيه، مؤمن براى فقرا و مساكين در اموالش حقّى قائل است.

مرحوم كلينى در كتاب‏ كافى‏ در آغاز جلد چهارم،[8] چندين باب با روايات بسيار ذكر مى ‏كند درباره اهميت صدقه و اينكه تأثير عميقى در دفع بلا دارد و موجب افزايش و بركت اموال مى‏ شود.

در حديثى از امام باقر عليه السلام مى‏ خوانيم: «اَلْبِرُّ وَ الصَّدَقَةُ يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ وَ يَزِيدَانِ فِي الْعُمُرِ وَ يَدْفَعَانِ تِسْعِينَ[9] مِيتَةَ السَّوْءِ؛[10] نيكى و صدقه فقر را از انسان دور مى ‏كند و سبب طول عمر مى‏ شود و نود نوع مرگ بد را دور مى ‏سازد».

در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است كه فرمود: «وَ لَأَنْ أَعُولَ أَهْلَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ أُشْبِعَ جَوْعَتَهُمْ وَ أَكْسُوَ عَوْرَتَهُمْ وَ أَكُفَّ وُجُوهَهُمْ عَنِ النَّاسِ، أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَحُجَّ حَجَّةً وَ حَجَّةً وَ حَجَّةً، حَتَّى انْتَهَى إِلَى عَشْرٍ وَ عَشْرٍ وَ عَشْرٍ وَ مِثْلَهَا وَ مِثْلَهَا، حَتَّى انْتَهَى إِلَى سَبْعِينَ‏؛[11] اگر خانواده ‏اى از مسلمانان را كه فقيرند تكفّل كنم، گرسنگى آنها را برطرف سازم، برهنگان آنها را بپوشانم و آنها را از اينكه دست نياز به سوى مردم دراز كنند باز دارم، براى من محبوب ‏تر از آن است كه يك حج و يك حج و يك حج – و همچنان امام عليه السلام ادامه داد تا ده حج و ده حج و ده حج تا به هفتاد حج رسيد – به جا آورم».

امام صادق عليه السلام می فرمايد: «بَكِّرُوا بِالصَّدَقَةِ وَ ارْغَبُوا فِيهَا، فَمَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَتَصَدَّقُ بِصَدَقَةٍ يُرِيدُ بِهَا مَا عِنْدَ اللَّهِ لِيَدْفَعَ اللَّهُ بِهَا عَنْهُ شَرَّ مَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ، إِلَّا وَقَاهُ اللَّهُ شَرَّ مَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ؛[12] صبحگاهان صدقه دهيد و به آن علاقه ‏مند باشيد، هيچ مؤمنى نيست كه براى خدا به نيازمند صدقه دهد تا شر بلاهايى كه از آسمان به زمين نازل مى ‏شود در آن روز ازاو باز دارد، مگر اينكه خداوند چنين خواهد كرد و اين شرور را از او دفع مى ‏كند».[13]

«انفاق» در تعبيرات زيباى قرآن‏

به منظور بيان اهمّيّت انفاق در اسلام و نشان دادن ارزش آن در قرآن، تعبيراتى كه خداوند در آيات متعدّد قرآن از انفاق فرموده است، بسيار قابل توجّه و دقّت است. در اينجا تنها به چند نمونه آن اشاره مى‏ شود.[14]

1. خداوند در آيه 96 سوره نحل مى‏فرمايد: «ما عِنْدَكُمْ‏ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ؛ آنچه نزد شماست فانى مى ‏شود، امّا آنچه نزد خداست باقى است».

چه تعبير زيبايى! چه عبارت كوتاه و پرمعنايى! يعنى اگر كسى ميليون‏ها تومان پول خرج كند، تماماً از بين مى‏ رود؛ ولى اگر يك تومان براى رضاى خداوند و در راه خدا هزينه شود، نزد خداوند در خزانه غيب او باقى مى ‏ماند؛ يعنى بر خلاف آنچه بيشتر مردم تصوّر مى‏كنند، انفاق نابود نمى ‏شود.

2. در آيه 89 سوره نمل آمده است: «مَنْ‏ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ‏ خَيْرٌ مِنْها؛ هر كس كار نيك و خوبى انجام دهد، بهتر از آن را پاداش مى‏ گيرد».[15]

برابر صراحت اين آيه شريفه، نه تنها انفاق و صدقه از بين نمى ‏رود و نزد خداوند باقى مى ‏ماند، بلكه خداوند در عوض، چيزى بهتر به انفاق كننده مى‏ دهد.

3. آيه 160 سوره انعام ارزش انفاق را فراتر برده است و خداوند در آن آيه مى ‏فرمايد: «مَنْ‏ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها؛ هر كسى كار خوبى انجام دهد، خداوند ده برابر به او پاداش مى ‏دهد».

اين آيه كه به طور كلّى درباره «حسنات» است، «انفاق» يكى از حسنات بزرگ را هم در برمى ‏گيرد كه برابر صراحت آن، ده برابر ثواب و پاداش دارد. [16]

4. خداوند در آيه 261 سوره بقره مى ‏فرمايد: «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ‏ سَنابِلَ‏ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ؛ كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏كنند، همانند بذرى هستند كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشه، يك صد دانه باشد و خداوند آن را براى هر كس بخواهد [و شايستگى داشته باشد] دو يا چند برابر مى‏كند و خدا [از نظر قدرت و رحمت‏] وسيع و [به همه چيز] داناست.

در اين آيه شريفه براى انفاق «فى سبيل اللّه» تشبيه زيبا و مثال جالبى بيان شده است.[17] در آن ارزش فوق العاده‏اى براى صدقه و انفاق بيان مى‏ شود در اين آيه آمده است: «مَثَل كسانى كه انفاق مى‏ كنند و قسمتى از اموالشان را در راه خدا به فقرا و مساكين مى‏ دهند، همچون يك دانه است كه هر گاه در زمينى حاصل خيز و مستعد كاشته شود، رشد و نموّ مى ‏كند، به هفت خوشه تبديل مى ‏شود و در هر خوشه يك صد دانه جاى مى ‏گيرد». يعنى انفاق تا هفتصد برابر اجر و پاداش دارد و حتّى بيش از اين؛ زيرا كه خداوند براى هر كس كه بخواهد آن را مضاعف، دو برابر يا بيشتر مى ‏كند.

سپس آيه شريفه مى ‏فرمايد: «شما نگران آن نباشيد كه اين ثواب ‏ها از كجا مى ‏آيد. چون خزانه غيب الهى، وسيع و گسترده است و علاوه بر اين خداوند نسبت به همه چيز و همه كس آگاه است».[18]

5. خداوند در آيه 265 سوره بقره مى‏ فرمايد: «وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ‏ اللَّهِ‏ وَ تَثْبِيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَها ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ؛ مَثَل كسانى كه اموال خود را براى خشنودى خدا، و تثبيت [ملكات انسانى در] روح خود، انفاق مى‏ كنند، همچون باغى است كه در نقطه بلندى باشد، و بارانهاى درشت به آن برسد، و ميوه خود را دو چندان دهد، و خداوند به آنچه انجام مى‏ دهيد، بيناست».

خداوند مى ‏فرمايد: كسانى كه به خاطر رضايت و خشنودى خدا و بدون منّت و آزار با اخلاص انفاق مى‏ كنند، همچون بوستانى‏ اند كه در بلنداى زمين حاصل‏خيزى واقع است. آفتاب از هر سو بر آن مى ‏تابد و بارانى تند، آن را سيراب مى‏كند و طبيعتاً ميوه‏ هاى فراوانى مى‏ دهد. مَثَل آن انفاق كنندگان مثل چنين باغ‏ سرسبز و پر ميوه است. يعنى خودشان خرّم و زنده‏دل و انفاقشان تا اين اندازه پرثمر است.

انگيزه و قصد انفاق كنندگان را برابر اين آيه شريفه مى ‏توان چنين برشمرد:

اوّل: «ابْتِغاءَ مَرْضاتِ‏ اللَّهِ‏» يعنى تنها براى طلب رضاى حق انفاق مى‏كنند نه براى ريا و خودنمايى و نه قصد آزار و اذيّت و منّت و نيز نه به قصد رفتن به بهشت و نه از ترس جهنّم.

دوّم: نيّت و انگيزه ديگر انفاق كنندگان در اين آيه شريفه، رشد كمالات نفسانى و ملكات روحانى است. «تَثْبِيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ» يعنى اينان به منظور تثبيت كمالاتى چون ايثار، فداكارى، جود، سخاء، و نوع دوستى و … انفاق مى ‏كنند.

يكى از نتايج به دست آمده از اين مَثَل آن است كه علاوه بر بهشت موعود در آخرت، بهشتى هم در اين دنيا وجود دارد و آن باغ سرسبز و پر ميوه دل و جان مؤمن؛ يعنى همان صفات و فضايل نيكوى اخلاقى و صفاى روح اوست. اين بهشت دنيايى را هنگامى مى‏ توان درك و لمس كرد كه كارها تنها براى خشنودى خداوند باشد «ابْتِغاءَ مَرْضاتِ‏ اللَّهِ‏» و هيچ شائبه ريا و نيز غير خدا در بين نباشد. جمله آخر به همين موضوع اشاره دارد «وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ» اگر ذرّه ‏اى ناخالصى و يا اهداف و انگيزه ‏هاى غير خدايى وجود داشته باشد، خداوند نسبت بدان آگاه است.[19]

6. در آيه شريفه 245 سوره بقره مى ‏فرمايد: «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً؛ كيست كه به خدا «قرض الحسنه ‏اى» بدهد [و از اموالى كه خدا به او بخشيده، انفاق كند] تا آن را براى او چندين برابر كند؟».

تعبير «قرض الحسنه» در مورد انفاق چه بديع و شگفت است! خدايى كه بى نياز مطلق است و وجودش غنى بالذّات و خود مالك همه چيز، چگونه ممكن است از انسان نيازمند فقير ناچيز، كه هر دم از حيات او به اراده الهى وابسته است و اگر رشته فيض الهى از او بريده شود، نيست و نابود مى ‏شود، وام بگيرد؟ با توجّه به اينكه در شرع مقدّس اسلام «قرض ربوى» حرام است. آيا اين تعبير بديع «قرض الحسنه» چيزى جز بيان اهمّيّت انفاق و تشويق بندگان به انجام خالصانه آن است؟

ذكراين نكته ضرورى است كه تحريم «قرض ربوى» ناظر به بندگان است؛ امّا تعبير «قرض الحسنه» در آيه شريفه بالا، به معناى «وام ربوى» است. يعنى خداوند نه تنها اصل آنچه را از بنده مى ‏گيرد، بدو باز مى‏ گرداند، بلكه چندين برابرش را نيز بدو مى ‏بخشد.

آيه شريفه فوق در آيه 11 سوره حديد نيز تكرار و جمله‏ اى هم بر آن افزوده شده است. «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ‏ لَهُ‏ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ‏». يعنى [اوّلًا] چند برابر به او برمى ‏گرداند و [در مرحله بعد] اجر كريم و پاداش پرارزش در انتظار اوست.[20]

انفاق از دوست داشتنى ‏ها

در آيه 92 سوره آل عمران مى‏ خوانيم: «لَنْ‏ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْ‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ؛ هرگز به [حقيقت‏] نيكوكارى نمى‏ رسيد مگر اين كه از آنچه دوست داريد، [در راه خدا] انفاق كنيد، و آنچه انفاق مى ‏كنيد، خداوند از آن آگاه است».

در آيه شريفه 267 سوره بقره نيز آمده است: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ‏ طَيِّباتِ‏ ما كَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ‏؛ اى ايمان آورندگان از دستاوردهاى نيكوى خويش و از آنچه برايتان از زمين رويانديم انفاق كنيد».

طبق اين آيات آنچه خدا از ما خواسته اين است که: از چيزهاى خوب و ارزشمند خود انفاق كنيم. حتّى در آيه اوّل به فراتر از اين دستور مى ‏دهد كه نه تنها از دستاوردهاى خوب و ارزشمند خود انفاق كنيد، بلكه چيزى را در راه خداوند به نيازمندان بدهيد كه خود دوست مى ‏داريد. همان غذايى كه خود مى‏خوريد در انفاقتان به نيازمندان بخورانيد. همان جامه ‏اى كه بر تن فرزندان خود مى ‏كنيد، بر فرزندانشان بپوشانيد و همان آسايشى كه براى خود و خانواده خود مى‏خواهيد، براى آنان بخواهيد و فراهم آوريد. [21]

اگر شخصى، غذاهاى اضافى، لباس‏ هاى كهنه و آنچه را كه نياز ندارد، انفاق كند اشكالى در بين نيست؛ اين، حدّاقل و پايين ‏ترين مرتبه انفاق است. ولى براى رسيدن به بالاترين مراتب انفاق و دست يافتن به كمال، انسان بايد آنچه را كه دوست دارد و خود مى ‏خواهد، انفاق كند.

درباره حضرت زهرا عليها السلام گفته‏ اند كه: وقتى ايشان را به خانه شوهر مى ‏بردند، نيازمندى از آن حضرت درخواست كمك كرد، ايشان با آن كه لباس كهنه و عادى اضافه همراه خود داشت و مى ‏توانست آن را انفاق كند، لباس عروسى خود را به نيازمند داد و خود لباس كهنه پوشيد.[22] در تمام تاريخ بشريّت، چنين انفاق خالصانه ‏اى را نمى‏ توان يافت كه دختر جوان تازه عروسى، لباس عروسى‏ اش را به نيازمندى بدهد. اين براستى مصداق روشن آيه شريفه بالاست.

در زندگانى ديگر معصومان عليهم السلام نيز چنين انفاق ‏هايى را مى ‏توان يافت. در حالات حضرت على عليه السلام نوشته‏اند: «هنگامى كه لباس مى ‏خريد، دو لباس تهيّه مى ‏كرد و هر دو را نزد قنبر، غلامش مى‏ گذاشت و مى ‏فرمود هر كدام را كه بهتر است بردار، و ديگرى را براى خود بر مى‏ داشت».[23]

امام صادق عليه السلام در روايتى مى ‏فرمايد: «مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا وُكِّلَ بِهِ مَلَكٌ، إِلَّا الصَّدَقَةُ، فَإِنَّهَا تَقَعُ فِي يَدِ اللَّهِ تَعَالَى؛ تمام اعمال شايسته انسان موكّلى دارد (روزه، نماز، جهاد، حج و … به وسيله فرشتگان به آسمانها برده مى‏ شود و به مقام قرب الهى مى‏ رسد) تنها صدقه و انفاق است كه بدون واسطه و مستقيماً در دست خداوند قرار مى‏ گيرد».[24] آيا سزاوار است عملى تا اين پايه ارزشمند، يعنى انفاق، كه بدون واسطه به دست خدا مى‏ رسد، از اموالى باشد كه خود دوست نداريم؟![25]

انفاق‏ هاى همراه با اذيّت و آزار

خداوند متعال در آيه 264 سوره بقره مى‏ فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاتُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ‏ بِالْمَنِ‏ وَ الْأَذى‏ كَالَّذِي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لايُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْداً لايَقْدِرُونَ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ لايَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد! بخشش هاى خود را با منّت و آزار باطل مسازيد. همانند كسى كه مال خود را براى نشان دادن به مردم، انفاق مى‏ كند و به خدا و روز رستاخيز ايمان نمى ‏آورد. [كار او] همچون قطعه سنگى است كه بر آن [قشر نازكى از] خاك باشد [بذرهايى در آن افشانده شود] و رگبار باران بدان رسد [و همه خاكها و بذرها را بشويد] و آن را صاف [و خالى از خاك و بذر] رها كند. آنان از كارى كه انجام داده‏ اند، چيزى به دست نمى ‏آورند و خداوند جمعيّت كافران را هدايت نمى ‏كند».

در اين آيه بحث درباره انفاق منفى است و اين كه افراد باايمان نبايد انفاق ‏هاى خود را در راه خدا، بر اثر منّت گذاردن و آزار رساندن به ديگران باطل سازند. اين آيه شريفه با خطاب به مؤمنان و اهل ايمان شروع مى ‏شود. معناى اين خطاب آن است كه آنچه در اين آيه بيان شده و بدان دستور داده شده است، شرط ايمان است و كسى كه آن را انجام ندهد، مؤمن نيست.

خداوند مى ‏فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! صدقات خود را با منّت نهادن و سخن گفتن درباره آن و اذيّت كردن گيرندگان صدقات، باطل نكنيد». از اين بخش از آيه شريفه نتيجه گرفته مى ‏شود كه دو چيز صدقه را باطل مى‏ كند: نخست، منّت گذاردن و ديگر، آزار و اذيّت رساندن؛ زيرا گاه ديده مى‏ شود كه كسى به ديگرى كمك مى‏ كند؛ ولى تا آخر عمر او را اذيّت مى‏ كند؛ مثلًا مى ‏گويد: «اگر من نبودم بيچاره مى‏شدى و آبرويت مى‏رفت» و … .

نه تنها آزار و منّت بر فقير، صدقه را باطل مى‏كند و كارى پسنديده محسوب نمى ‏شود، حتّى قطع سخن نيازمند در شرح حال و بيان مشكلات خويش، امرى نكوهيده و ناپسنديده است. در روايتى آمده است: «اگر فقيرى شرح حال و مشكلات و ناراحتى‏ هايش را برايت مى ‏گويد، اگر نمى‏ توانى كمكش كنى، دست كم به سخنش گوش كن و كلام او را قطع نكن».[26] زيرا اگر قطع کلام كنى و سپس به او كمك نمايى، كمكت بى ‏فايده و از نظر اسلام بى ‏ارزش است.

در ادامه آيه شريفه، خداوند مى ‏فرمايد: «مَثَل چنين كسانى كه اين گونه انفاق مى ‏كنند و منّت مى ‏گذارند، مَثَل آدم كافر يا رياكار است؛ زيرا چنين شخصى نه به خدا ايمان دارد، نه به روز رستاخيز». بنابراين، چنين انفاقى هم به درگاه خداوند، پذيرفتنى نيست؛ چه شرط قبولى انفاق، ايمان است و اخلاص و چنين شخصى كه ايمان ندارد، مخلص نيز نمى ‏باشد.

 سپس مى‏ فرمايد: «مَثَل هر دوى آنان يعنى رياكار و انفاق كننده ادعايى و زبانى، مثَل قطعه سنگى صاف است كه لايه‏اى خاك بر سطح آن نشسته است و بر اين خاك ظاهراً بارور، بذرى افشانده ‏اند، ناگاه دانه ‏هاى درشت باران مى ‏بارد و در يك آن، تمام اين خاكها و بذرها را مى‏ شويد و از بين مى ‏برد و سنگ بى هيچ پوششى، خود را نمايان مى ‏سازد». تلاش ‏هايى كه در اين بذرافشانى صرف شده بود، همه بى ‏حاصل مى‏ شود؛ زيرا اين كار تنها بر پايه توجّه به ظاهر بوده است و نه عملى متّكى بر شناخت باطن و عمق.[27]

صدقه پنهانى براى خدا

قرآن كريم درباره صدقه مى ‏فرمايد: «إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ يُكَفِّرُ عَنْكُمْ‏ مِنْ‏ سَيِّئاتِكُمْ‏ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ؛[28] اگر صدقات [و انفاق‏ هاى خود] را آشكار كنيد خوب است و اگر آنها را پنهان ساخته و به نيازمندان بدهيد براى شما بهتر است و از گناهانتان مى‏ كاهد و خداوند به آنچه كنيد آگاه است». در تفسير برهان در ذيل اين آيه شريفه روايتى از امام باقر عليه السلام آورده كه در تفسير جمله اوّل آيه كه صدقه آشكار را پسنديده خوانده است، مى ‏فرمايند: «مراد زكات واجب است» و در جمله دوم كه صدقه پنهان را براى صدقه‏ دهندگان شايسته و نيكوتر دانسته، می فرمايند: «مقصود صدقه مستحب است».[29]

امام صادق عليه السلام فرمود: «كُلُ‏ مَا فَرَضَ‏ اللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْكَ، فَإِعْلَانُهُ أَفْضَلُ مِنْ إِسْرَارِهِ، وَ مَا كَانَ تَطَوُّعاً فَإِسْرَارُهُ أَفْضَلُ مِنْ إِعْلَانِهِ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا حَمَلَ زَكَاةَ مَالِهِ عَلَى عَاتِقِهِ فَقَسَمَهَا عَلَانِيَةً كَانَ ذَلِكَ حَسَناً جَمِيلًا؛[30] هر چيزى را كه خداوند بر تو واجب كرده است، اگر آن را آشكارا انجام دهی بهتر از پنهان است، و چيزى را كه مستحب كرده، پنهانش بهتر از آشكار است. اگر مردى زكات واجب خود را به دوش بگيرد و آشكارا بين صاحبان حق تقسيم كند كارى بسيار پسنديده كرده است».[31]

پرداخت انفاق همراه با نهايت ادب‏

در پرداخت انفاق و بخشش رعايت ادب و احترام لازم است و بايد در حفظ آبرو و شخصيّت نيازمند كوشيد. قرآن مجيد در اين باره مى ‏فرمايد: «قَوْلٌ‏ مَعْرُوفٌ‏ وَ مَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ‏ صَدَقَةٍ يَتْبَعُها أَذىً وَ اللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ؛[32] گفتار نيكو [در برابر نيازمندان‏] و عفو [و گذشت از خشونت ‏هاى آنان‏] از بخششى كه آزارى به دنبال داشته باشد، بهتر است». اگر نيازمندى به شما مراجعه كند و شما بگوييد «معذرت مى ‏خواهم يا شرمنده‏ ام، نمى ‏توانم كمك كنم» و با احترام او را رد كنيد، بهتر است از اين كه پولى به او بدهيد و بى ‏حرمتى كنيد.

تعجيل در پرداختن صدقه‏

به هنگام پرداخت صدقه و تقرّب به درگاه پروردگار عالم، نبايد خيلى تأمّل كرد و وسواس به خرج داد؛ چون در اين زمان، شيطان به شدّت در تلاش است تا شايد انسان را از كارش منصرف كند. خداوند متعال در اين باره در آيه 268 سوره بقره مى‏ فرمايد: «الشَّيْطانُ‏ يَعِدُكُمُ‏ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ؛ شيطان، شما را [به هنگام پرداخت انفاق‏] وعده فقر و تهيدستى مى ‏دهد [و از بينوايى مى ‏ترساند] و به كارهاى زشت وا مى‏دارد، در حالى كه خداوند وعده آمرزش و فزونى به شما مى‏ دهد و خداوند قدرتش وسيع و [به همه چيز] داناست».

شيطان با راههاى گوناگون وسوسه مى‏كند؛ مثلًا مى ‏گويد: «آينده ‏نگر باش، به فرزندانت بينديش. زمان پيرى خود را در نظر داشته باش و سرمايه و دارايى ‏ات را براى آن زمان حفظ كن» و مطالبى از اين قبيل، تا انسان را از انفاق منصرف كند. در مقابل، خداوند هم وعده مغفرت و آمرزش مى ‏دهد و هم وعده بازگشت بيشتر اين مال انفاق شده.

اينكه در ميان مردم معروف است كه هنگام پرداخت انفاق، شيطان به دست انسان آويزان مى ‏شود و نمى ‏گذارد انفاق انجام شود، اشاره به همين آيه شريفه است.

قابل توجّه است كه در سراسر قرآن، كلمه «فقر» تنها در همين آيه به كار برده شده است‏[33] و در آن هم به شيطان نسبت داده شده است.

اولويّت با نيازمندانى است كه اظهار نياز نمى ‏كنند

قرآن مجيد فقرا و نيازمندانى را كه درخواست كمك نمى‏ كنند، نيازمند حقيقى مى ‏شناسد و آنان را در دريافت صدقات شايسته ‏تر و اولى ‏تر مى‏ داند. خداوند متعال در آيه 273 سوره بقره چنين مى‏ فرمايد: «لِلْفُقَراءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ‏ تَعْرِفُهُمْ بِسِيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ؛ [انفاق و صدقات شما] از آن نيازمندانى است كه در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته ‏اند و [به خاطر اطاعت از حق همچون شركت در جهاد و آوارگى از موطن و سرزمين خويش‏] نمى‏ توانند كارى در پيش بگيرند [و روزى به دست آورند] و از شدّت خويشتندارى، هر كه از حال آنان با خبر نباشد، مى ‏پندارد كه توانگرند؛ امّا آنان را از چهره ‏هايشان مى ‏شناسى كه هرگز به اصرار چيزى از مردم نمى ‏خواهند و هر چيز خوبى در راه خدا انفاق كنيد، خداوند از آن آگاه است».

فقرايى با اين عزّت‏ نفس و آبرومندى، در دريافت صدقه و انفاق، سزاوارترند.

به ويژه در اين ماه مبارك كه كارهاى عادى مؤمن در آن عبادت محسوب مى ‏شود، چنين طاعتى تا چه حد ارزشمند و والاست![34]

رمضان؛ فرصتی برای درک حال فقرای جامعه

چنانکه می دانيم يکی از آثار اجتماعی روزه درس مساوات و برابرى در ميان افراد اجتماع است. با انجام اين دستور مذهبى، افراد متمكن هم وضع گرسنگان و محرومان اجتماع را به طور محسوس در مى ‏يابند و هم‏ با صرفه ‏جويى در غذاى شبانه روزى خود مى‏ توانند به كمك آنها بشتابند.

البته ممكن است با توصيف حال گرسنگان و محرومان، سيران را متوجه حال گرسنگان ساخت، ولى اگر اين مساله جنبه حسى و عينى به خود بگيرد اثر ديگرى دارد. روزه به اين موضوع مهم اجتماعى رنگ حسى مى‏ دهد، لذا در حديث معروفى از امام صادق عليه السلام نقل شده كه وقتی هشام بن حكم از علت تشريع روزه پرسيد، امام فرمود: «إِنَّمَا فَرَضَ اللَّهُ الصِّيَامَ لِيَسْتَوِيَ بِهِ الْغَنِيُّ وَ الْفَقِيرُ وَ ذَلِكَ أَنَّ الْغَنِيَّ لَمْ يَكُنْ لِيَجِدَ مَسَّ الْجُوعِ فَيَرْحَمَ الْفَقِيرَ لِأَنَّ الْغَنِيَّ كُلَّمَا أَرَادَ شَيْئاً قَدَرَ عَلَيْهِ فَأَرَادَ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ يُسَوِّيَ بَيْنَ خَلْقِهِ وَ أَنْ يُذِيقَ الْغَنِيَّ مَسَّ الْجُوعِ وَ الْأَلَمِ لِيَرِقَّ عَلَى الضَّعِيفِ وَ يَرْحَمَ الْجَائِعَ‏؛[35] روزه به اين دليل واجب شده است كه ميان فقير و غنى مساوات بر قرار گردد، و اين به خاطر آن است كه غنى طعم گرسنگى را بچشد و نسبت به فقير اداى حق كند، چرا كه اغنياء معمولا هر چه را بخواهند براى آنها فراهم است، خدا مى‏ خواهد ميان بندگان خود مساوات باشد، و طعم گرسنگى و درد و رنج را به اغنياء بچشاند تا به ضعيفان و گرسنگان رحم كنند».[36]

حال كه يكى از فلسفه‏ هاى روزه احساس نياز نيازمندان[37] و رسيدگى به حال و وضع فقراست،[38] رسول خدا صلی الله عليه و آله نيز در ضمن توصيه های مربوط به آداب و اخلاق ماه رمضان می فرمايند: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ … فَاسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ بِنِيَّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ، أَنْ يُوَفِّقَكُمْ لِصِيَامِهِ وَ تِلَاوَةِ كِتَابِهِ … وَ تَصَدَّقُوا عَلَى فُقَرَائِكُمْ وَ مَسَاكِينِكُمْ؛ اى مردم! ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به سوى شما روی آورده است … بنابراين با نيّت هاى خالص و دلهاى پاك از خداوند بخواهيد تا شما را بر روزه‏ داشتن و تلاوت قرآن در اين ماه توفيق دهد … و [در اين ماه] بر فقراء و مساكين خود احسان و انفاق کنيد».

[39]

  • نویسنده : قیام خوراسانی
  • منبع خبر : مهر / BBC / KABR