KABR : زنان خراسان آریا باید مبارزه کنند چرا زن نصف بدنه رشد ، پیشرفت ، تعلیم ، تربیت و پیش برد بخش های مختلف دولتی ، تجارتی و ساخت ساز جامعه را تشکیل میدهند هر دولت از موجودیت زنان سرزمین خود انکار می کنند مزدوران و خاعیین بیش در سرزمین خود نیستند
ولی در خراسان آریا سیاست اشغالگرانه ضد فرهنگ و خواسته های مردم خراسان آریا زیر نام جعلی به کمک پیروان این دین اعوام فریب همه افغان مسلمان هستیم طی ۱۰۴ سال رسمیت این نام با شعار اسلام و افغان یکجا شده است و به نام های مختلف به حاکمیت خود ادامه میدهد و این رژیم مزدور دنباله دار قومی امروز که به چهر طالب نمایان شده از رشد و بیداری زنان خراسان اریا هراس دارند
تا چتور پایه های لرزانک رژیم افغانیت را که در ۲۰ سال جمهوریت چهره های وحشتناک خاعین شان با استفاده از پول و امکانات امریکا تجاوز به مردم افشا شده را که با کودتاچیان جمهوریت به فکر این افتادند که به چهره جدید به نام طالبان نام نشان جعلی و فرهنگ وطن فروشی هم یک افغان هستیم را حفظ کنند و با حذف زنان از جامعه ضربه به خانواده ها وارد کنند تا ملت هوشیار شده این رژیم تربیت شده دزدان جمهوریت را که امروز به نام طالبان در کنار هم زیر نام اسلام کار می کنند به چالش نه کشان اند و با نام اسلام و کشتن مردم به نام های مخالفین ضد عمرات اسلامی سیاست خودرا محکم می سازند و در خارج داخل برای خاموش کردن زنان توسط زنان لابی شیطان های جمهوریت خود برای حفظ و ادامه حاکمیت خود تلاش می کنند
امروز زنان بیدار خراسان آریا که برای حق حقوق خود در مقابل رژیم مزدور که به کمک پیروان فرهنگ افغانه طالب پیش میرود مقابله می کنند
باید مردان خراسان آریا هم با انقلاب نام خراسان به اندازه که توانای دارند برای پایان دولت داری دزدان هویت ، تاریخ ، فرهنگ ، زبان ، اقتصاد ،دولت کشور خود و برای دوباره به دست آوردن موجودیت از دست رفته نام نشان کشور خود خراسان آریا در بین کشور های جهان سخت تلاش و مبارزه کنند
تا برای همیشه دولت های مردمی خدمت به خواسته های مردم در کشور حاکم گردد و دیگر حکومت های ضد منافع کشور جایگاه در بین ملت برای پیش برد دولت های مزدور با افتخار دروغ به اهداف افغانیت که به کمک خارج به قدرت میر سد نباشد و دیگر هیچ رژیم با استفاده از اسلام در ضد خواسته های مردم با خانه نیشن ساختن زنان حاکم نگردد
مقاله در باره مقاومت زنانه
مقاومت زنانه در خراسان آریا هنوز نفس میکشد. نیرویی که بیشترین ضربه را از رژیم خودکامه طالبان دیده است، همچنان برای تحقق خواستهایش مبارزه میکند. این دلگرمکننده و روحیهبخش است. درست است که اعتراض زنان در برابر طالبان رو به افزایش نیست؛ اما مقاومت زنانه هیچگاهی پایان نیافته و بهنظر نمیرسد که زنان به این زودی دست از اعتراض بردارند. مهمترین دلیلی که میتواند ادامه مقاومت زنانه را در افغانستان تضمین کند، این است که طالبان دست از سر زنان برنمیدارند. اگر این گروه حقوق اولیه زنان را به آنان برگرداند و مانعی در برابرشان ایجاد نکند، خبری از مقاومت و اعتراض خیابانی نخواهد بود. اما در دستگاه تفکر بدوی طالبان زن نماد شر و فساد است و باید بهشدت کنترل شده و به بند کشیده شود. این تفکر ارتجاعی با زندانی کردن زنان است که حس میکند مسوولیت دینی خودش را بهخوبی ادا کرده و بشریت را به مسیر درست رهنمون شده است.
از نظر طالبان، زن شری است که نباید گذاشت از کنترل خارج شود. اگر این موجود «شرور» از آزادی بهرهمند گردد، فساد همهگیر خواهد شد و ستون شریعت از اساس متزلزل میشود. در امارت طالبانی تنها ملاها بهمعنای واقعی کلمه از آزادی لذت میبرند. آنان آزادند دست به هر کاری بزنند. اگر کار خلافی از ملاها سر بزند، بهگونهای مجازات نمیشوند که یک فرد عادی میشود. در حکومت پیشین زیر نام «تبعیض مثبت» چه بهرهبرداریهایی که از زنان نمیشد. حالا در ملاسالاری طالبان این ملاها هستند که از این تبعیض مثبت بهرهمند میشوند و به هرچه دوست دارند دست مییابند. چه در آن حکومت ظاهراً مدافع حقوق زنان و چه در رژیم زنستیز کنونی، زنان بیشتر قربانی تبعیض مثبت بودهاند تا چیز دیگر.رژیم زنستیز کنونی، زنان بیشتر قربانی تبعیض مثبت بودهاند تا چیز دیگر.
زن عنصر مرکزی در تفکر طالبانی است؛ نه به این دلیل که زنان حق دارند از تمام امتیازهای یک شهروند امروزی بهرهمند شوند، بلکه همه حقوق و امتیازهای یک انسان مدرن باید از آنان گرفته شود. زنستیزی ضرورت وجودی طالبان است. اگر این گروه حقوق زنان را تامین کند، از خودش ماهیتزدایی کرده و به موجود دیگری بدل خواهد شد. آیا طالبان حاضرند تغییر کنند؟ نه. آنان مرگ را با خوشحالی میپذیرند، اما تغییر را نه. شکی وجود ندارد که مساله زنان در رژیم طالبانی ابعاد دیگری نیز دارد و یکی از آنها امتیازگیری سیاسی از حقوق زنان است. اما اصل ماجرا چیزی است که عدهای آن را بهدرستی درک نمیکنند و به این دلیل، پیش از به قدرت رسیدن طالبان باور کرده بودند که این گروه تغییر کرده است. حالا به لطف فرمانهای زنستیزانه ملا هبتالله که هرازگاهی صادر میشود، کمتر کسی میتواند روایت مضحک «تغییر طالبان» را باور کند.
دیالکتیک مقاومت زنانه
در شرایطی که گروه طالبان حاضر به تغییر خود نیست و با گذشت هر روز قیدوبندها بر زنان را بیشتر میکند، زنان چارهای ندارند جز ادامه مقاومت علیه زنستیزترین رژیم دنیا. طالبان بیشتر از هر نیروی دیگر با عملکردشان به زنان در این کارزار انگیزه میدهند و به مقاومت آنان عمر طولانیتری میبخشند. تا زمانی که طالبان دست از اقدامات محدودکننده علیه زنان برندارند و حقوق سلبشده آنان را برنگردانند، مبارزه محرومترین قشر جامعه در برابر رژیم خودکامه طالبان ادامه خواهد یافت. این درگیری زمانی پایان مییابد که یکی از دو طرف بازی دیالکتیکی وجود نداشته باشد. یا زنان باید شکست خود را بپذیرند و از میدان مبارزه خارج شوند، یا طالبان سیاست زنستیزی را کنار گذاشته و به تغییر ماهیت ایدئولوژیکشان تن دهند. اکنون که طالبان حاضر به پذیرش این تغییر نیستند، زنان دو راه بیشتر در برابر خود ندارند: یا تسلیم سیاست سرکوب شده و دست از مقاومت بردارند که در این صورت، چارهای جز پذیرش چهاردیواری خانه ندارند، یا به مبارزه علیه رژیم زنستیز ادامه دهند که در این صورت، با وجود تهدیدهای بیشماری که متوجه زنان خواهد بود، آینده بهتری در انتظارشان است. تا حالا که زنان گزینه دوم را انتخاب کردهاند و در این راه، هر گونه خطری را با جان و دل خریدهاند.
شکی وجود ندارد که سرکوب شدید منجر به کاهش اعتراضهای زنان شده است؛ اما آنچه اهمیت دارد ادامه این مقاومت زیر سایه ترسناکترین و مخوفترین رژیم دینی در سطح منطقه است؛ رژیمی که حتا تحمل کوچکترین اعتراض در برابر عملکردهای ضد انسانیاش را ندارد و میخواهد مردم به رعیت مطیع و فرمانبردارش بدل شوند.
زنان اما تا این جای کار بیشتر از هر نیروی دیگر با مقاومت شجاعانه و پیگیر در برابر سیاست رعیتسازی طالبان ایستادهاند و در حد توانشان ثابت کردهاند که زندهگی نکبتباری را که این گروه برای آنان تدارک دیده است، نمیخواهند. مقاومت زنانه حتا اگر بیشتر از این هم فروکش کند، بازهم از اهمیتش کاسته نمیشود. نفس وجود این مقاومت در شورهزاری بهنام افغانستان دلگرمکننده و امیدبخش است؛ کشوری که غم نان از مردانش بردهگان تمامعیار امارت طالبانی ساخته و تنها چیزی را که به آن نمیاندیشند، ایستادهگی در برابر استبداد هاری است که کمکم دارد تمام عرصههای زندهگی شهروندان افغانستان را تسخیر میکند.
اگر بقیه شهروندان افغانستان نیز با پیوستن به اعتراض زنان به مقاومت علیه موج رو به افزایش اشغالگری طالبان رنگ و رونق تازهای بدهند، عمر این رژیم ضد مردمی کوتاهتر از آنی خواهد بود که تصور میشود. اصلاً هیچ قدرتی نمیتواند خشم در حال فوران مردم را تنها با استفاده از زور و نیروی نظامی از میان ببرد. استفاده از خشونت در برابر اعتراضهای مسالمتآمیز، تنها به نفرت و انزجار مردم از رژیمهای مستبد میافزاید؛ خشم و نفرتی که اگر از مقاومت خاموش وارد مرحله مقاومت فعال شود، پایان رژیم آپارتاید جنسیتی خیلی زود رقم خواهد خورد. اما اگر مقاومت خاموش کنونی همچنان درجازده و راکد باقی بماند، مقاومت زنانه نیز موفقیت کلانی بهدست نخواهد آورد و حتا ممکن است بیشتر از این فروکش کند.
- نویسنده : قیام خوراسانی
- منبع خبر : ۸صبح ، KABR