یعنی در زمانهای قدیم که حکمروایان توسط عده کثیری اشخاص تنومند و قوی بر یکدیگر حمله میکردند در این حملات و لشکرکشیها پهلوانان نقش مهم و بارزی را اجرا میکردند.
اما با گذشت زمان و با بوجود آمدن وسایل و اسباب جنگی از اهمیت پهلوانان در میدانهای جنگ نیز آهسته ـ آهسته کاسته شد و دیگر پهلوانان در پهلوی وسایل جنگی در جبهات جنگ نقشی نداشند.
بنابر این پهلوانی بعد از آن به حیث یک ورزش در بین مردم عرض وجود کرد و از آن تاریخ تا اکنون پهلوانان زیادی یکی پی دیگر آمدند و رفتند.
«عبدالکریم لطیف» نوشت: پهلوانی در گذشته جزو سرگرمیهای مردم در ایام سَیر و میله بود و پهلوانان در آن مواقع یکی مقابل دیگر مسابقه می دادند.
چنانچه یکی از پهلوانان سابقه دار کشور حکایت میکرد که در حدودی یک قرن قبل پهلوانی بعد از سکوت چند وقتی دوباره رنگ و رونق گرفت.
در آن موقع خلیفه آته رحمی از بهترین و قویترین پهلوانان به شمار میرفت. وی که از اهالی مناطق مرکزی افغانستان بود و در کابل پیشۀ میوه فروشی داشت در بازارهای شیوکی، بینی حصار و شمالی کار می کرد.
«آته رحمی» که حدود 18 سال عمر داشت زمانی که به ورزش پهلوانی آشنایی کامل پیدا کرد با قویترین پهلوانان دوران خود دست و پنجه نرم میکرد که اکثراَ آنها را مغلوب نیز میساخت.
وی در حدود 18 الی 20 سیر( یک سِیر معادل هفت کیلوگرم است) اموال را توسط سر خود از یکجا به جای دیگر نقل می داد. البته پهلوانان دیگری مثل آته رحمی بودند که آنها نیز از خود نام و شهرتی داشتند. مانند« جمعه چار کلاه»، «آغا جان قره دشتی«، »خلیفه عزیز چندی» و غیره.
پهلوانی در آن زمان روی خاک صورت میگرفت که بنام (هرکاره) یاد میشد. پهلوانان مسابقاتشان را در باغ سلطان جان (سرای لیلامی فروشی فیض محمد) انجام میدادند.
اما در روزهای میله در باغ بابر، سیاه سنگ، بریکوت و پغمان میرفتند و به اجرای مسابقات و اجرای نمایش میپرداختند.
پیش از این گفتیم که اته رحمی از قویترین و سرشناس ترین پهلوانان افغانستان بود؛ ناگفته نباید گذاشت که بودند پهلوانانی که با اته رحمی مسابقه میدادند مثل پهلوان رمضان مشهور به بچه رجو، بابه قادر، پهلوان یوسف بچۀ کارنده و عزیز رنگ زرد که آنان نیز صاحب شهرت و محبوبیت بودند.
از شاگردان بابه قادر میتوان از خلیفه نظام برنج فروش، خلیفه تیمور و مظلوم جت وهمچنان اکرام ده افغانی و حسن لنداک نامبرد. لنداک شخصی را می گفتند که در عسکری حواله دار می بود یعنی (حواله دار) ها را لنداک می گفتند.
در آن زمان پهلوان مشهور هندی عبدالرحمن پیشاوری جهت انجام یک سلسله مسابقات به کابل امده بود تا با پهلوانان افغانستانی مسابقه بدهد که البته عزیز رنگ زرد با وی مسابقه داد که در میلۀ جبۀ بریکوت صورت گرفت و در نتیجه پهلوان عزیز رنگ زرد پهلوان پشاوری را مغلوب کرد.
در سال ١٨٨٠ تا ١٩٠٠ هم پهلوانان مشهور و قوی هیکلی وجود داشتند مانند پهلوان «اکرم ده افغانی» و «بابه قادر» که البته این افراد به اندازه ای قوی و تنومند بودند که تا باغ بابر هفت الی هشت بار دم میگرفتند.
در یکی از روزهای میله که امیر عبدالرحمن و عده زیادی از اهالی شهر حضور داشتند 2 پهلوان نامبرده با هم مسابقه دادند که هر دو تقریباَ پانزده دقیقه سرشاخ رفتند تا بالاخره خلیفه قادر از چال (تراول) که یکی از چالهای معروف و کاری آن زمان بود، کار گرفت.
البته (تراوال) آن است که با ساعد در پشت گردن حریف می زنند تا او را نقش زمین بسازند.
خلیفه خیر نیز یکی از پهلوانان معروف آن زمان بود. وی مدتی که ورزش پهلوانی را شروع کرد در تمام ایام در داخل کشور و در هندوستان 203 کشتی را انجام داد که در صد مسابقۀ آن مغلوب و در یک 103 مسابقه دیگر غالب گردید.
در یکی از روز ها عزیز رنگ زرد با جلال شاگرد لنداک مسابقه داد. آن دو مورد احساسات گرم و جوش خاص قرار گرفتند. در این مسابقه عزیز رنگ زرد بالای جلال غالب گردید.
در این موقع از پهلوان نظام نیز در بین دوستداران ورزش پهلوانی صحبت میشد. روزی عزیز رنگ زرد با غروری که داشت بالای خلیفه نظام صدا زد تا با وی مسابقه دهد. خلیفه نظام با وجود همه خصوصیاتش نزد عزیز رنگ زرد مغلوب شد.
با گذشت زمان پهلوانان تازه کار و جوانتری روی صحنه آمدند که آنها با آمدنشان تخنیک و تکتیک های جدید را می آوردند.
چنانچه در سال ١٣٠٢ هفت نفر پهلوان معروف و مشهور هندی به کابل آمدند که عبارت بودند از پهلوان چراغ، چواتا گاما، برا گاما ـ مشهور به رستم هند.
آنها در جشن استرداد استقلال کشور شرکت کرده بودند و مسابقات شان با پهلوان برات، پهلوان قاسم ، پهلوان نظام، پهلوان تیمور و پهلوان حسن مراد خانی صورت گرفت.
اما پهلوانان افغانستانی از مغلوب نمودن پهلوانان هندی به این دلیل که آنها مهمان هستند صرف نظر کردند و برای سرگرمی مردم پهلوانان افغانستانی، بین خود مسابقات و نمایشات را اجرا کردند.
از جمله پهلوانان سالهای قبل میتوان از برات، یاسین بچۀ محمد خواجه فراشی، خلیفه نظام، علی محمد بیماروکی، رحیم بچۀ بلال و سلیمانخیل نام برد.
پهلوانی نه تنها در کشور ما بلکه در تمام جهان سیر توسعهای را روز به روز همدوش دیگر امور زندگیشان میپیماید و مسابقات پهلوانی امروز نسبت به سالهای قبل مطابق با قوانین و مقررات بینالمللی در ورزشگاهها و سالنها صورت میگیرد و پهلوانی امروز با فن و تکتیکهای جدید خود در همه جوامع ورزشی رایج گردیده است.
___________________________________________________
” پهلوان ” داد محمد ” مشهور به ” دادوی قصاب “، که جوان بیست و دوساله بود و تازه در پهلوانی نام کشیده بود ( یعنی چند قُشتی { کُشتی } را برده بود )، روزی از سرِ غرور و تکبر بر پهلوان ” احمدجان پنجشیری ” که از کشتیگیران نامدار روزگارش بود، با تکبر و تمسخر در مجلسی که به مناسبت عروسی یکی از پهوانان برگزار شده بود، نهیب زد و گفت:
۱٫۲ هزار
قوانین و مقررات ورزش زورخانه ای چیست؟
- در این مطلب از پایگاه خبری امت پرس ، توضیحاتی درباره قوانین و مقرات ورزش زورخانه ای خواهیم داشت! با ما همراه باشید.
ورزش زورخانه ای که نام دیگر آنکه ورزش تابستانی است نام مجموعه ای از حرکت های ورزشی با وسایل و بی وسایل است که در آن آداب و رسوم مخصوصی اجرا می شود که از ورزش های تاریخی و فرهنگی ایران شناخته میشود و از قدیم رواج داشته است.
ورزش زورخانه ای از آیین های پهلوانی و ورزش های سنتی ایرانیان است و مکانی که در آن به این ورزش می پردازند. مورخین معتقد اند که ۷۰۰ سال پیش محمود که معروف به پوریای ولی بوده است و در خوارزم زندگی می کرده زورخانه ها را به شکل امروزی در آورده است.
از گذشتههای دور ورزش زورخانه ای به پهلوانی و جوانمردی اشاره داشته و اغلب کسانی که در زورخانه ها شرکت می کردند دارای خصوصیاتی مانند مروت و جوانمردی و پهلوانی بودند همچنین مرشد زورخانه در هنگام ورزش و برای تهیج ورزشکاران اشعار و داستان هایی آهنگین را همراه با ضرب زورخانه ای میخوانده و به خصوص دردهای جوانمردی و پهلوانی که بسیار با ارزش هستند اشاره می کند.
در گذشته های قدیم پهلوانان جزو ارزشمندترین طبقات اجتماعی به شمار میرفتند و آن ها پس از موبدان قرار داشتند. در آن دوران جنگاوری و رزم یکی از ارزش های باستانی به شمار می رفته و از آنجایی که پهلوانان به انواع فنون رزم تسلط داشته اند در بین عموم مردم بسیار محبوب بودند.
با گذشت زمان فنون رزمی با ورزش های تیمی آمیخته شدند و حالت نمایشی پیدا کردند بعد از آن با اضافه شدن اصول اخلاقی به این مجموعه باعث شد تا سبکی جدید به وجود بیاید که امروزه به آن آیین های پهلوانی و ورزش های باستانی می گویند.
در گذشته یک پهلوان نه تنها جنگ آوری ماهر و آزموده بوده است بلکه از لحاظ سطح معنوی روح نیز بسیار مسلط بوده است. از خصوصیات اخلاقی پهلوانان میتوان به مهمان نوازی؛ جوانمردی؛ کمک به فقرا؛ دستگیری از ضعفا؛ فروتنی و گشاده رویی اشاره کرد.
اصطلاحات زورخانه ای
زورخانه به محلی گفته میشود که ورزشکاران در آن جمع می شوند و به اجرای آیین های پهلوانی و تمرین ورزش های باستانی مشغول میشوند.
زورخانه دارای ساختمان منحصر به فردی است و سقفی گنبدی شکل دارد. زیر گنبد زورخانه محوطه ای چند ضلعی وجود دارد کهزورخانه دارای ساختمان منحصر به فردی است و سقفی گنبدی شکل دارد. زیر گنبد زورخانه محوطه ای چند ضلعی وجود دارد که اصلی ترین مکان برای تمرین و اجرای مراسم های زورخانه ای به شمار می آید.
این محوطه که اغلب شش ضلعی است چند متر پایین تر از سطح زمین قرار دارد و به همین دلیل آن را گود می نامند.
زورخانه ها دری کوتاه دارند و این موضوع نشان دهنده فلسفه تواضع و فروتنی پهلوانان است به این صورت که در کوتاه باعث می شود که افراد هنگام ورود به زورخانه با قامتی خمیده و سر به زیر که نشانه ادب و تواضع است وارد زور خانه شوند.
از آنجایی که زورخانه ها فقط محلی برای آموزش و اجرای ورزش های باستانی نیستند بلکه به دلیل آموزه های معنوی که برای ورزشکاران خود دارند به مکانی مقدس و ویژه مبدل شده اند و دارای احترام زیادی است. از لحاظ ظاهر ساختمان زورخانه ها با معابد میترایی و مهراوه ها شباهت حیرت انگیزی دارد.
زورخانه ها قوانین و مقررات ویژه و مخصوص به خود دارند و هنگام حضور در زورخانه به سن و سال؛ اصل و نسب دینی و مراتب پهلوانی بسیار توجه می شود.
به طور مثال افرادی که سید و سادات هستند یعنی نسل شان به پیغمبر می رسد در زورخانه ها ارج و قرب و احترام بالایی دارند. همچنین به پهلوانان کهنه کار و میانسال پهلوان زنگی می گویند نیز احترام ویژه ای برای آن ها قائل می باشند.
در هر زورخانه یک مرشد و یک میاندار وجود دارد.
در گذشته به فردی که مسئولیت تربیت افراد را به عهده داشت مرشد می گفتند و پهلوانان زیر نظر مرشد و با یادگیری آموزه های او به مقام پهلوانی دست می یافتند.
در گذشته همه امور زورخانه زیر نظر مرشد و طبق صلاحدید او صورت می گرفته اما امروزه به فردی که صدای خوبی دارد و با نوایی دلنشین اشعار پهلوانی را در زورخانه میخواند مرشد گفته می شود.
در هر زورخانه یک مرشد و یک میاندار وجود دارد.
شاید در فیلم ها دیده باشید که زنگ مخصوصی در جایگاه مرشد قرار دارد و او در مواقع خاص آن را به صدا در می آورد برای مثال هنگامی که پهلوانان بلند مرتبه به زورخانه وارد و یا خارج می شوند؛ مرشد در کنار خواندن شعرهای مخصوص و ضرب گرفتن زنگ را نیز برای ادای احترام به صدا درمی آورد.
هر زورخانه دارای یک پهلوان پیشکسوت و متبحر با عنوان میاندار است که در مرکز قرار می گیرد و همراه هماهنگی با مرشد تمرینات ورزشی ورزشکاران را به آن ها می دهد و خود نیز در میانه گود به اجرای آن حرکات می پردازد.
از لحاظ تکنیکی می توان میاندار را مدیر اجرایی یک ورزش باستانی و مرشد را نیز در نقش فرمانده معرفی کرد.
در گذشته به ایرانیانی که تمام مراحل زورخانه را می گذراندند و به مقام پهلوانی متمایز می شدند گُردگ به معنی جوان گرد می گفتند.
ورزش زورخانه ای برای ورزشکاران این رشته تنها یک روش برای داشتن سلامتی و اندام متناسب نیست بلکه وسیله ای است برای برقراری ارتباطی معنوی با پروردگار.
از نظر باستان شناسان ورزش زورخانه ای بسیار مقدس است و پهلوانان با شلوارهای گلدوزی شده و سنتی این ورزش را انجام می دهند تا هر چه بیشتر به خدای خود نزدیک تر شوند.
اقدامات و حرکت های اصلی در ورزش زورخانه ای
پهلوانان باستانی برای اینکه بتوانند وارد گود شوند که دقیقاً در مرکز زورخانه قرار دارد باید مراسمی را با دیگر ورزشکاران و به صورت مشترک انجام دهند.
حرکت پا زدن
ابتدا میاندار در میان گود نیز بعد و ورزشکاران دورتادور او قرار می گیرند برای شروع کردن پا زدن ابتدا بهای آرامی میزند که به آن پای نرم گفته می شود. نحوه انجام این حرکت به این صورت است که ورزشکار پنجه یکی از پاها را مقداری از زمین بلند می کند و سپس روی پنجه پای دیگر،خود را تکان میدهد و به آرامی عقب و جلو می رود. چهار نوع پا زدن در حرکات زورخانه ای وجود دارد.
پای اول یا پای چپ و راست
پایه جنگلی
پای تبریزی اول دوم و سوم
پای آخر
نحوه انجام پای جنگلی به این صورت است که ورزشکار روی هر دو پنجه ی پاهایش قرار میگیرد و همراه با آواز و صدای ضرب مرشد و به صورت هماهنگ یک بار سنگینی بدن خود را روی پای راست میاندازد و پای چپ را به سمت جلو پرتاب می کند و بار دیگر وزن بدن خود را روی پای چپ میاندازد و پای راست را به جلو پرتاب میکند این حرکت سریع و پی در پی انجام می شود.
حرکت چرخ زدن
اینه کرد به ۵ شکل صورت می گیرد
چرخ جنگلی
چرخ تیز
چرخ سبک و چمنی
چرخ تک پر
چرخ سه تک پر
جالب اینجاست که مرشد برای هر یک از این چرخ ها آهنگ و ضرب ویژهای دارد.
میل گرفتن
میل باستانی وسیله ایست به شکل کله قند از جنس چوب و توپر که کف آن گرد و هموار است و سر آن تخت یا گرد و از میان آن دسته ای به درازای ۱۵ سانتیمتر خارج می شود. وزن هر میل متفاوت است و از ۵ کیلوگرم تا ۴۰ کیلوگرم قابل استفاده است.
شنا رفتن
برای انجام حرکت شنا از تخته شنا استفاده می شود این تخته از جنس چوب و به درازای ۷۰ سانتی متر، پهنای ۷ سانتی متر و قطر ۲ سانتی متر است البته گاهی کوچکتر و بزرگتر از این اندازه نیست یافت می شود. تخته به وسیله دو پایه ذوزنقه ای شکل با ارتفاع ۴ سانتی متر، از زمین جدا شده است.
درجات در ورزش های زور خانه ای:
همانطور که گفته شد افراد در زورخانه درجات مختلفی دارند. این درجات نسبت به تعداد سالهایی است که ورزشکار در زورخانه ورزش می کند.
رتبه ۱ برای کسانی است که یک سال در زورخانه ورزش کرده اند هنگامی که این ورزشکار چرخ میزند مرشد برای او منکری میفرستد یعنی می گوید بر منکر علی لعنت و دیگر ورزشکاران می گویند بیش باد.
رتبه دوم برای کسانی است که بیش از سه سال در زورخانه ورزش کرده اند و هنگامی که ورزشکار در حال چرت زدن است مرشد برای او صلوات می فرستد.
رتبه سوم بعد از ۶ سال و زمانی که ورزشکار حداقل ۱۸ سال سن دارد به دست می آید در این زمان نیز هنگامی که ورزشکار از گود بالا می رود یا پایین می آید مرشد برایش صلوات می فرستد.
رتبه چهارم بعد از ۱۲ سال و با داشتن حداقل ۲۲ سال سن به دست می آید و هنگامی که ورزشکار از در داخل یا خارج می شود مرشد برای او صلوات می فرستد.
رتبه پنجم بعد از ۱۵ سال و داشتن حداقل ۲۵ سال سن به دست می آید و زمانی که ورزشکار در حال بالا یا پایین آمدن از گود است مرشد برای او ضرب می زند.
رتبه ششم بعد از ۱۸ سال و با داشتن حداقل ۲۸ سال سن به دست می آید و هنگامی که ورزشکار داخل یا خارج از زورخانه می شود مرشد برای او ضرب میزند.
رتبه هفتم بعد از ۲۴ سال ورزش کردن و با داشتن حداقل ۳۲ سال سن کسب می شود و هنگامی که ورزشکار در حال چرخ زدن است مرشد برای او زنگ می زند.
رتبه هشتم بعد از ۳۲ سال ورزش کردن و با داشتن حداقل ۴۲ سال سن به دست می آید و هنگامی که ورزشکار در حال بالا یا پایین آمدن از گود است، مرشد برای او زنگ را به صدا در می آورد.
رتبه نهم و آخرین رتبه بعد از ۴۵ سال ورزش کردن و با داشتن حداقل ۶۵ سال سن کسب می شود در این هنگام زمانی که ورزشکار در حال ورود یا خروج از خانه است مرشد برای او زنگ می زند. این ورزشکاران که با نام پهلوانان زنگی شناخته می شوند تعداد بسیار کمی از آنها در ایران وجود دارد
- نویسنده : قیام خوراسانی
- منبع خبر : سایت های ورزشی و شبکه های ا