پنجم جدی/ دیماه، روز وارستگی( جاویدانگی/ شهادت) فرزند پاک سرشت و نخستین پیامبر یکتا پرست، منجی انسان خردورز و معلم اخلاق زرتشت را گرامی می دارم. در “خرابات مغان “نور خدا میبینم این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم هردم از روى تو نقشى زندم راه خيال با كه گويم كه در اين […]
پنجم جدی/ دیماه، روز وارستگی( جاویدانگی/ شهادت) فرزند پاک سرشت و نخستین پیامبر یکتا پرست، منجی انسان خردورز و معلم اخلاق زرتشت را گرامی می دارم.
در “خرابات مغان “نور خدا میبینم
این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم
هردم از روى تو نقشى زندم راه خيال
با كه گويم كه در اين پرده چه ها مى بينم
حافظ
زردشت به پيروانش گفت:
“سخن ها را بشنويد و با انديشه روشن درآنها بنگريد و راهي را كه بايد در پيش گيريد، براي خود برگزينيد”
گاتا ها زردشت
او در نيايش خود در برابر آفريدگار چنين فرمود:
” هنگامی که تورا با نیروی خرد و اندیشه ژرف جستجو کردم و با دیده دل به تو نگریستم، دریافتم که تویی سرآغاز و سرانجام همه چیز، تویی سرچشمه خرد و اندیشه و تویی آفریننده راستی و پاکی….
پنجم دیماه به روایت برخی از نوشتههای اوستایی: زرتشت در سن هفتاد و هفت سالگی در جنوب شهر بلخ در عصر گشتاسب کیانی در حالی به شهادت رسید که مردمان را به معنویت و رستگاری ارشاد و هدایت می نمود.
حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه جریان رستگاری زرتشت با هشتاد تن از روحانیان دینی را چنین به تصویر کشیده است:
از آنجا به بلخ اندر آمد سپاه
جهان شد ز تاراج و کشتن سیاه
نهادند سر سوی آتشکده
بر آن کاخ و ایوان زرآژده
به بلخ اندرون نامداری نبود
وزان گرزداران سواری نبود
همه زند و اُستا همی سوختند
چه پرمایهتر بود برتوختند
ورا هیربد بود هشتاد مرد
زبانشان ز یزدان پر از یادکرد
همه پیش آتش بکشتندشان
ره بندگی بر نوشتندشان
زخونشان بمرد آتش زردهشت
ندانم چرا هیربد را بکشت؟
امروز را زردشتیان جهان به نام خورایزد می نامند و با حضور به آدریان و معابد؛ نیایش پروردگار یکتا را به جا میآورند.
نمی دانم ما چرا به این روز افتاده ایم و تاریخ و هویت و تمدن باستانی خود را فراموش کرده ایم، براستى ما چقدر در بارهٔ زرتشت عزیز مى دانيم؟
دشمنى و دوستى ما با او از دانش و تسلط ما بر مكتب فكرى او سرچشمه مى گيرد يا برخاسته از جهل و خرافات نسبت به او و آيين اوست؟
آيا ما تا حالا حد اقل يك بار با تفكر و تأمل و تحقيق “گاتاها ” سروده ى شخص زردشت را خوانده ايم ؟
آيا “اوستا ” را كه تركيب تمام اديان موجود در “ايران تمدنى /فلات خراسان “قبل از اسلام رايج بوده است را، مطالعه كرده ايم ؟
متأسفانه در اين روزها بر اين فرزند فرزانه وپاكنهاد بلخ، تير ستم و جفا از هر سو بطرف او رها مى شود …
انگار در سرزمين جهل و نفرت و انتحار و تعصب و تحجر و ترور و وحشت، ديواری كوتاهتر از ديوار زردشت نيست.
هركسى هر فساد و رذالتى انجام مى دهد فحش و ناسزايش حواله به زردشت مى شود.
وقت ايكه مى بينم حتى تحصيل يافتگان جامعه هنوز نمى دانند كه در آئين زردشت هيچ كسى آتش را نمى پرستد و آتش به عنوان منبع نور و روشنايى مورد احترام است و نه پرستش ! به جهل عمومى جامعه نسبت به تمدن ، فرهنگ و تفكر تاريخى ما بايد اشک ریخت.
آتشست این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد
آتش عشقست کاندر نی فتاد
جوشش عشقست کاندر می فتاد
مولانا
متأسفانه سپهر جهل در جامعه ى ما چنان حاكم است كه حتى نام زردشت يك تابو به حساب مى آيد.
نبايد ايمان ما به خداوند چنان در تزلزل و ترديد باشد كه علم و آگاهى نسبت به تمدن و تاريخ و هويت و فرهنگ گذشته ى ما؛ باعث سقوط آن شود .
ايمان جاهلانه ثمره يى جز جهل و جمود و انحطاط و خشم و خشونت ببار نمى آورد.
هيچ مصيبتى بالاتر و فاجعه يى عظيم تر از اين نيست: كه مردم یک سرزمين تاريخ و تمدن شان را فراموش كنند و ندانند كه داراى چه هويت و تمدنى بوده اند.
هيچ از خود پرسيده ايد: چگونه بود كه عصر طلايى تمدن اسلامى در بلاد خراسان شكل گرفت ؟
از ابن سينا و بيرونى تا امام ابوحنيفه و فارابى و مولانا و…از اين جغرافيا برخاسته اند؟
زيرا اينجا یک پس منظر تمدنى بود، يک گذشتهی علمى و معنوى وجود داشت.
تاريخ شكوهمند و پر از معنويت و مملو از اخلاق وجود داشت ….
ما بايد گذشتهی تمدنى و هويت فرهنگى خود را بشناسيم
هر قدر دانش شما فربه تر و پربار تر گردد، ايمان شما عميق تر و جهان بينى شما گسترده تر مى شود.
شما كه شعار هويت و تمدن سر مى دهيد و هى صغرا كبرا مى كنيد: كه فرهنگ و هويت ما چه شد؟
اين ها كه فقط در شاهنامه خلاصه نمى شود؟
چند بار رفتيد اوستا را ورق بزنيد كه بلاخره چه است در آنجا؟
چند بار رفتيد گاتاها را بخوانيد و دقت نماييد؟
چند نوبت با دقت مثنوى را خوانديد و شاهنامه را باز كرديد؟
از ايمان جاهلانه پرهيز نماييد ، زيرا ايمان جهلاء به اندازه سطح يك استكان است لاجرم با بال مگسى از طهارت مى افتد.
اما ايمان ابن سينايى اقيانوس است و درياى خروشان، چند گله سگ هم فى المثل در آن شنا نمایند نجس نمى شود.
متأسفانه امروز اسلام با تعصب هژمونى عربى در هم آميخته و خصومت عصر جاهلى عرب برعليه تمدن (خراسانى ) تا بحدى خصمانه است، كه حتى فقيه خرد گرا و آزاده ى خراسان امام ابوحنيفه را هم بر نمى تابد.
اكنون زمان يك نوانديشى و بازبينى معرفت دينى ما فرارسيده است و بايست ما با فهم فلسفه و پيام اصلى دين اسلام رسوبات جاهلى عربيت را براى هميشه طرد كنيم و قرائت ما بايد قرائت اعتدال و پلوراليزم دينى باشد .
ايمان آگاهانه ابن سينا مى آورد!
ايمان آگاهانه بيرونى و مولانا و خوارزمى مى اورد.
ايمان جاهلانه ملا عمر و حكمتيار و طالب تحويل جامعه مى دهد!
جوانان عزيز
اين اندرز معنوى و مملو از اخلاق و انسانيت را كه زردشت به فرزندش نموده است بدقت بخوانيد:
(” کسی که بر قلب خود غلبه نکرد بر هیچ چیز غالب نخواهد شد.
چنان رفتار کن با دیگران همانطوری که توقع داری که دیگران با تو رفتار کنند.
آنچه را گذشته است فراموش کن و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر.
کسی را فریب مده تا دردمندنشوی
با مردم یگانه باش تا محرم و مشهور شوی
راستگو باش تا استقامت داشته باشی
متواضع باش تا دوست بسیار داشته باشی
سخی و جوانمرد باش تا آسمانی باشی
دوستدار دین باش تا پاک و راست
مطابق وجدان خود رفتار کن که بهشتی شوى
روح خود را به خشم و کین آلوده مساز و هرگز ترشرو و بدخو مباش
ای پسر من نیکوکار باش نه بدکارزیرا زندگانی انسان جاوران نیست و هیچ چیز از کردار نیک جاويدانه نيست .
همیشه در همه حال و همه جا توکل به يزدان داشته باش.
قبل از جواب دادن تفکر کن.
با فرومایه و ترسو و خشمگین و حسود مشورت نكن .
با مست و نادان و ابله و بد کار و بد دهن و حسود و بخیل مهمان و هم خوراک مشو.”)
تقارن زادروز پرمیمنت پیامبر عشق و انسانیت و مهر حضرت مسیح با روز وارستگی پیام آور خرد و تقوا و فضیلت حضرت زردشت، مرا به یاد این بیت خاقانی انداخت که فرمود:
اول شب بوحنیفه درگذشت
شافعی آخر شب از مادر بزاد
حکیم فردوسی، آغاز و اعلام بعثت حضرت زرتشت را دربلخ اینگونه بیان می نماید:
چو یک چند گاهی بر آمد بر این
درختی پدید آمد اندر زمین
از ایوان گشتاسب تا پیش کاخ
درختی کشن بیخ و بسیار شاخ
همه برک او پند و بارش خرد
کسی کز خرد برخورد کی مرد
خجسته پئی نام او زرتشت
که اهریمن بد کنش را بکشت
بشاه جهان گفت پیغمبرم
ترا سوی یزدان همی رهبرم
یادداشت:
تنها اشاره قرآن به آیین زرتشت
١/ «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئِینَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللَّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ ﴿سورهی حج آیه ی ۱۷﴾»
درود ما بر روان پاک پیامبر راستین و فرزند فرزانهی سرزمین های ایرانشهر تمدنی و بلخ گزین بادا.
راز مگو پیش خران ای مسیح
باده ستان از کف ساقی شنگ
مولانا
در آستانهٔ میلاد پیام آور عشق، سفیر مهر و پیشوای آسمانی انسانیت؛ عیسی بن مریم .
عیسی/ مسیح، محبوب ترین و پرکاربردترین واژه در اشعار خداوندان اندیشه و قلل بلند زبان و فرهنگ پارسی/ دری و بویژه خداوندان سپهر عرفان خراسانی می باشد.
یکی از ویژگی ها منحصر به فرد تاریخ و تمدن خراسان بزرگ: تواضع، مدارا، پلورالیزم، انسانیت، مهرورزی، عشق، خردگرایی و انسان محوری بوده است.
عرفان خراسانی/ اسلامی، که ریشه در هویت و فرهنگ باستانی و فرهنگ خردمدار کهن ما دارد، نماد انسانی ترین تفکر و جهان بینی در مهر ورزی و محبت است.
کاربرد نام عیسی/ مسیح، در شعر و ادب فارسی/ دری، در صدر جدول قرار می گیرد، کافی است به قرآن پهلوی/ پارسی«مثنوی»، تاریخ نیاکان « شاهنامه»، معجزه غزل «حافظ» و دیگر ارکان استوار کهکشان فرهنگ و ادب مراجعه بفرمایید، تا حجم فربه و تکرار این اتفاق مبارک را مشاهده کنید.
متأسفانه با ظهور تربیت یافتگان مدرسهی دیوبند( به ویژه شاخهی پاکستان)، وهابیت و ظهور سلفیت تکفیری ستیزه جو و منحرف؛ سپهر تفکر و جهان بینی محبت بار و مهرانگیز فرهنگ تمدنی ما سخت آسیب دیده است.
در سایهی ظهور همین مکاتب انحرافی و تکفیری و ضدانسانی می باشد؛ که چماق تکفیر و حلال و حرام مناسبت های مبارک و فرخنده امثال: عید نوروز، زادروز مبارک زردشت، شب یلدا، جشن جهانی کریسمس، سال نو و….توسط لشکر جهل و جمود مطرح می گردد و اذهان جوانان ما را به تعصب و تبعیض و افراطیت وحشتناک هدایت می نماید.
هر تفکر و دین و طریقه و سنت و کتاب و آیینی که بین انسانها: بذر خشم و خشونت و جهل و جدایی و تعصب و تنفر و خشیت ایجاد نماید؛ مطمین باشید نه انسانی است، نه الهی است و نه سعادت بخش…
تنها راه سعادت جامعه بشری بازگشت به مکتب انسانیت پرور عرفان خراسانی؛ یعنی همان مدرسهی مدارا و خرد و اخلاق و حکمت می باشد.
جشن جهانی کریسمس به تمام دوستان و عزیزانی که این مناسبت فرخنده و مبارک را برپا می دارند؛ خجسته باد و حافظ چه زیبا فرموده است:
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید
که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید
هرسال با فرارسیدن جشن فرادینی و مناسبت میلاد مبارک مسیح، ناگهان تعدادی عبا و قبای تحقیق و پژوهش برتن میکنند و سعی می نمایند تاریخ میلاد مسیح را زیر سوال ببرند.
از این عالیجنابان باید پرسید: که آیا همین حساسیت را در باره تولد پیامبر اسلام، داستان معراج، میلاد امام زمان و کشف خروار خروار روایت تاریخی و جعلی حدیث هم دارند؛ یا تنها و تنها شکوفه پژوهش شان در مناسبت جشن کریسمس گل می کند؟
طبیعی است که این یک قرارداد اجتماعی و ملی و دینی است و پیروان بزرگترین دین جهان آنرا پذیرفته اند.
یادداشت:
مطالعهی یادداشت کامنت نخست درباره ۲۵ دسامبر، خالی از حکمت نیست، اگر فرصت دارید مطالعه بفرمایید.
آثار برتر
ابراهیم پورداوود کتاب گات ها، گزارش پروفسور بارتولومۀ آلمانی را ترجمه و در ۱۳۰۵ خورشیدی برابر با ۱۹۲۶ میلادی در بمبئی به چاپ رساند که آن، اولین گزارش گات هاست. مطالعات عمیق پورداوود در زمینه ادبیات مزدیسنا موجب شد او ترجمه بارتولومه را به کناری گذاشته و خود گات ها را ترجمه کند؛ بدین ترتیب گزارش دوم گات های او در ۱۳۳۱ خورشیدی برابر ۱۹۵۲ میلادی منتشر شد. اکنون این دو کتاب که مکمل یکدیگرند کنار هم قرار داده شده و در یک مجلد انتشار یافته است؛ و اغراق نیست اگر گفته شود این اثر برای اولین بار متن کامل و جامع کتاب گات ها را در ایران ارائه میکند.
گاتها از نگاه صرف و نحو و زبان و بیان، شکل ارائه مطالب، فکر و اندیشه، سبک شعر و ویژگیهای دیگر با دیگر بخشهای اوستا تفاوت دارد، از این روی همه اوستاشناسان و دانشمندان آن را از خود زردشت میدانند، گاتها منظوم و موزون به گونه اشعار دینی ایران باستان اند که به شدت موجز و فشردهاند و از نظر ساختار دستور زبان استثناء هستند. شاید نخست بلندتر و به نثر بوده اما برای در امان بودن از گزند فراموشی و یا دستبرد روزگار آنها را به نظم در آوردهاند تا بهتر به خاطر سپرده شود.
اولین فکری که از یک دور مطالعه این کتاب عارض انسان می شود این است که خوشبختانه از این به بعد عموم ایرانیان می توانند مستقیما بدون استعانت از کتب مستشرقین اروپایی، کتابی را که قرنهای بیشمار تا ظهور اسلام در سرتاسر ایران یگانه کتاب آسمانی آبا و اجداد همین ایرانیان به شمار میرفت و علاوه بر این؛ با تورات و انجیل و مهابهاراتا، یکی از قدیمترین کتب مدوّنه نوع بشر است و به دست مردم امروزی رسیده است، یعنی کتاب اوستا را به همین زبان فارسی معمولی مطالعه کنند و از اوضاع و رسوم اخلاق، مواعظ، حکم، فلسفه عالی و معتقدات و قصص اساطیری نیاکان قدیم خود و برادران زردشتی اطلاع حاصل نمایند.
به گفته محقیقین دین زردشتی زرتشت هرگز آتش پرست نبوده است، دین زرتشتی دین یکتاپرستی است.
رستم شهزادی
رستم شهزادی (۳ فروردین ۱۲۹۱-۲۳ اسفند ۱۳۷۸) در کوی موبدان یزد زاده شد. وی از مترجمین گاهان و متونِ مزدیسنا، موبد و موبدانموبدِ سرشناسِ معاصر است.در سال ۱۳۰۵ گواهی نامه شش ساله دبستان ویژه آموزش موبدزادگان را دریافت نمود و سپس به مدت ۵ ماه در دبستان جمشید جم تهران و ۱۸ ماه در دبیرستان البرز تهران مشغول به تحصیل شد. وی در سال ۱۳۱۴ دوره هفت ساله آموزشگاه عالی ویژه موبد زادگان در هندوستان(آموزشگاه کاماآتورنان) را به پایان رساند و به درجه موبدی و دریافت مدال خوشرفتاری نائل شد.در فروردین ۱۳۱۶ از هندوستان بازگشت و در شهر یزد مسؤلیت آموزش مدرسه شبانهروزی مارکار به مدیریت میرزا سروش لهراسب را به عهده گرفت.در سال ۱۳۲۰ خورشیدی با دولت سهراب ازدواج کرد. پس از ازدواج و رفتن به تهران با داشتن دو فرزند موفق به دریافت لیسانس حقوق قضایی از دانشگاه تهران گردید. وی با هموندی در کنکاش موبدان تهران و پاسخ به پرسشها و نامههای همکیشان درباره مزدیسنا پرداخت.رستم شهزادی در سن ۸۷ سالگی و پس از ۶۵ سال پژوهش و پیشوایی دینی زرتشتیان (موبد موبدان) در ۲۳ اسفند ۱۳۷۸ چشم از جهان فرو بست.
کتاب های رستم شهزادی
- منبع خبر : فیسبوک عبدلهیی خراسانی ، آثار برتر و غیره