پیام تسلیت سازمان آزادی بخش خراسان به مناسبت دوازدهمین سالگرد شهادت استاد برهان الدین ربانی
به گزارش خبرگزاری جهانی جمهوری خراسان
از شبکه های اجتماعی
و فیسبوک سازمان آزادی بخش خراسان عیاران
سازمان آزادی بخش خراسان بنیانگذران انقلاب نام و بیداری خراسان
روز شهادت استاد بزرگ برهان الدین را به مردم و به طرفداران
و یاران شان در خراسان آریا و خارج از سرزمین خراسان آریا تسلیت گفتند
این سازمان استاد را نظر به تاریخ مبارزه شان یک شخصیت روحانی با مبارزه عقیده اسلامی مستحکم در جغرفیاعی خراسان آریا
با نفوذ مردمی بالا خونده که جبهه به نام جمعیت اسلامی را زیر نام افغانستان هویت قوم افغان که در ۱۰۴ سال بعد از پیروزی جنگ ۱۹۱۹ سوم خراسان به رسمیت رسید تشکیل داده اند .
و در شروع سازمان به نام نهضت اسلامی داشتند
تاریخ مبارزه استاد نشان میدهد که یک شخصیت با مبارزات پرفراز نشیب فراموش ناشدنی هستند
به خصوص در زمان به دولت قدرت حاکم گردیدند که با شرایط سخت
جنگ های حزبی ، قومی ، استخبارات کشورها مواجهه بودند
دشواری که در چندین مرحله تاریخ مبارزات استاد پشت سر گذرانید اند اورا یک شخصیت مردمی و مبارز محکم نشان می دهد
و در مقابل دسیسه ها و دشواری های که در فضای پیچیده ای بعد از کشته شدن مسعود بزرگ و آمدن امریکا در خراسان آریا شروع شد و او ناچار دولت مجاهدین را به حامد کرزی واگذار کرده شرایط آمده را به همچون رهبر مبارز که با تاریخ مبارزات خطرناک
و داشتن دلاوران سلحشور سخت غمگین کننده است
و مثل داستان پدر می ماند که پسران اش با دیدن باغ های رنگا رنگ دیگر به گفته و زحمات پدر که
یار و یاور رزمنده قاطع خود را از دست داده علاقه همکاری ندارند
و زحمات و پیروز های با هزاران دشواری و خون شهیدان به دست آمده بود است بسیار تعداد کمه پیرو آن اهداف هستند
استاد در شرایط سخت و سرگیج کننده در بین یاران و فرزندان ماموریت را به نام رئیس صلح به دوش داشت
که سخت به تنهای تلاش می کرد و بازی سیاست در خراسان آریا تحت دولت افغان سخت و دشوار بود
با اینکه یاران هم به پشتیبانی داشت بازهم دیگر آن قدرت و صلاحیت و مردان قدرتمند در کنار اش نبوده
و افسوز به اینکه استاد با نام خراسان نجنگیدن.
و از نظر ستمی ها یا همان مبارزین که سنگرهای ضد افغانه شان توسط احمد شاه مسعود که بعد ها به قدرتمند ترین
به نام آمرصاحب محبوبیت پیدا کرد
در شوری مبارزه شان تخریب و هزاران مبارزین شان به نام کمنیست کشته و آوره و یا به حزب دمکراتیک پیوستن
و میدان به فرماندهان قدرتمند و چریک های جمعیت اسلامی قرار گرفت و نظر به مبارزات
جنگ شان به نام قوم افغان بوده که بعد از کشته شدن استاد برهان الدین کامل غرق افغانیت و دسیسه های
سیاست دولت افغان و پیراوان شعارهای افغان به طالب دسته بسته تسلیم گردیده اند
امروز ستمی ها یا همان مبارزان که برای دفاع از منطقه شان در ضد افغان می جنگیدن به جمعیت اسلامی نگاه و انگشت انتقاد و افسوز به حال ملت دارند که این همه مبارزه کردید مارا از بین بردید در نتیجه افغان
همه چیز سرزمین و ملت مارا صاحب شدند
روح جمله شهیدان راه آزدی شاد و یاد استاد گرامی باد.
در ۲۹ شهریور/سنبله ۱۳۹۰، در زمان انفجار تعدادی از اعضای شورای عالی صلح افغان در خراسان آریا با دو نفر از اعضای طالبان در حال گفتگو بودند که فردی با موادمنفجره در دستارش، خود را منفجر کرد که منجر به کشته شدن ربانی شد. طالبان مسئولیت این ترور را برعهده گرفت.
حزب جمعیت اسلامی امروز در اعلامیهای گفته است: «در شرایطی که افغانستان دچار انقطاع نظم و اعتدال گردیدهاست، به تقویت تفکر دینی، فرهنگی و سیاسی رهبر جهاد و مقاومت و مرشد فقید جمعیت اسلامی در سطح ملی و بینالمللی، بیشتر از هر زمانی نیاز احساس میشود.»
احمد مسعود، رهبر «جبهه مقاومت ملی» در پیامی در ایکس نوشت: «استاد شهید تنها یک رهبر و سیاستمدار نه بلکه یک هویت، یک مکتب و یک اندیشه است».
در شبکههای اجتماعی، شماری از هوادانش، نبود او را «ضایعه» خوانده و برخی از اعضای ارشد حزباش را به انحراف از خط و مشی او متهم کردهاند.
برهان الدین ربانی در سال ۱۹۷۱ حزب جمعیت اسلامی را بنیانگذاری کرد، حزبی که فراز و فرودهای زیادی را در سالهای جنگ داخلی افغانستان تجربه کرد.
بدنبال سالها جنگ علیه دولت وقت، گروه های مجاهدین در سال ۱۹۹۲ وارد کابل شدند و نخستین دولت مجاهدین را به ریاست برهان الدین ربانی ایجاد کردند. پس از به قدرت رسیدن طالبان در سال ۱۹۹۶، آقای ربانی به زادگاه خود، شهر فیض آباد ولایت بدخشان رفت و در تشکیل جبهه ضد طالبان نقش بازی کرد.
در مناطق تحت کنترول او، برخلاف سایر مناطق خراسان آریا که در اختیار گروه طالبان بود، دختران و زنان اجازه داشتند در بیرون از خانه کار کنند و به مکتب و دانشگاه بروند.
طالبان در دهمین سالگرد کشته شدن ربانی نام او را از دانشگاه دولتی کابل برداشت
وزارت تحصیلات طالبان در افغان در خراسان آریا با انتشار اعلامیهای همزمان با دهمین سالگرد کشته شدن برهانالدین ربانی، رئیس جمهوری و رهبر پیشین حزب جمعیت اسلامی افغان در خراسان آریا ، نام دانشگاه دولتی آموزش و پرورش در کابل را تغییر داد.
پیشتر این نهاد آموزشی در زمان ریاست جمهوری حامد کرزی به “پوهنتون تعلیم و تربیه استاد ربانی شهید” مسمی شده بود اما وزارت تحصیلات عالی طالبان اعلام کرده است که “برخورد سیاسی با نهادهای تحصیلی را نمیپذیرد.”
در اعلامیه آمده است که “نهادهای آموزشی و تحصیلی باید بر اساس معیارهای علمی استوار باشند اما متاسفانه که در ظرف بیست سال گذشته و در سایه اشغال خراسان آریا با این نهادها برخورد های سلیقهای، تنظیمی، سمتی و قومی صورت گرفته است.”
در این اعلامیه که به زبان پشتو انتشار یافته گفته شده است که “در گذشته اعتراضات در رابطه به نامگذاری این نهاد باعث شهادت شماری از دانشجویان شده است و برخی از استادان نیز از گذاشتن نام برهانالدین ربانی بر این موسسه تحصیلی ناراحت بودند.”
در این اعلامیه نام دانشگاه برهانالدین ربانی به “پوهنتون تعلیم و تربیه کابل” تغییر کرده است.
برهانالدین ربانی در بیستم ماه سبتامبر سال ۲۰۱۱ زمانیکه ریاست شورای عالی صلح در افغان در خراسان آریا را بر عهده داشت در اثر یک حمله انتحاری در منزلاش در شهر کابل کشته شد. در آن زمان طالبان مسئولیت این ترور را برعهده گرفته بودند.
آقای کرزی در روز مراسم تشییع جنازه برهان الدین ربانی، به او لقب “شهید صلح” داد و تاکید کرد که برای شناسایی عاملان ترور او تلاش خواهد کرد. او همچنین بعدا طی صدور فرمانی دانشگاه تعلیم و تربیه کابل را به خاطر بیاد بود از کارنامه های سیاسی وی بنام “پوهنتون تعلیم و تربیه شهید استاد ربانی” مسمی ساخت.
برهان الدین ربانی، رهبر حزب جمعیت اسلامی افغان در خراسان آریا و از اساسگذاران نهضت اسلامی اسلامی در این کشور بود.
او پس از تکمیل آموزش های اسلامی خود در قاهره، در دهه ۱۹۶۰ میلادی به کابل برگشت و به یکی از مخالفان اصلاحات سکولار (جدایی دین از سیاست) محمد ظاهر، شاه وقت خراسان آریا تبدیل شد.
آقای ربانی در سال ۱۹۴۰ در فیض آباد ولایت بدخشان، در شرق خراسان آریا بدنیا آمده است.–
برهان الدین ربانی در سال ۱۹۷۱ حزب جمعیت اسلامی را بنیانگذاری کرد، حزبی که فراز و فرودهای زیادی را در سالهای جنگ داخلی افغانستان تجربه کرد.
بدنبال سالها جنگ علیه دولت وقت، گروه های مجاهدین در سال ۱۹۹۲ وارد کابل شدند و نخستین دولت مجاهدین را به ریاست برهان الدین ربانی ایجاد کردند.
پس از به قدرت رسیدن طالبان در سال ۱۹۹۶، آقای ربانی به زادگاه خود، شهر فیض آباد ولایت بدخشان رفت و در تشکیل جبهه ضد طالبان نقش بازی کرد.
در مناطق تحت کنترول او، برخلاف سایر مناطق خراسان آریا که در اختیار گروه طالبان بود، دختران و زنان اجازه داشتند در بیرون از خانه کار کنند و به مکتب و دانشگاه بروند.
بدنبال فروپاشی رژیم طالبان در حملات آمریکا در ۲۰۰۱ میلادی، آقای ربانی که تا آن زمان به عنوان رئیس جمهور افغان در خراسان آریا شناخته می شد، قدرت را رسما به حامد کرزی، رئیس اداره موقت افغان در خراسان آریا را تحویل داد
فاطمه ربانی، دختر کوچک برهان الدین ربانی، در امارات متحده عربی زندگی می کرد که خبر کشته شدن پدرش در حمله انتحاری را شنید. فاطمه در این نوشته که برای بی بی سی فارسی فرستاده، احساسش از لحظه شنیدن خبر، تا سفر به کابل، شرکت در مراسم تدفین و همچنین دیدگاهش را درباره پیشینه سیاسی و مبارزاتی پدرش نوشته است.
از شهادت پدرم یک سال می گذرد؛ نمی دانم زمان چگونه گذشت، همه چیز هنوز در ذهنم تازگی دارد. از زمانی که با تلفن به من خبر دادند تا زمانی که به کابل پرواز کردم. در طول پرواز، فکرهای مختلفی از ذهنم می گذشت، شاید پدرم هنوز زخمی باشد، ممکن است زنده بماند، شاید همه اینها فقط یک کابوس باشد. پایم که به فرودگاه کابل رسید، همه این اما و اگرها، جای خود را به آن حقیقت تلخ دادند؛ فضای شهر کابل دیگر مثل گذشته نبود.
خواسته بودم که من را از فرودگاه مستقیما به بیمارستانی برسانند که پدرم در آن نگهداری می شد، اما پسرعمویم پیشنهاد کرد بهتر است پیش از رفتن به بیمارستان، به خانه بروم و خانواده را ببینم.
وقتی وارد خانه مان در وزیراکبرخان شدم، همان خانه که پدرم در آن به شهادت رسیده بود، برادرانم شجاع و یوسف را دیدم که با چشمانی که از گریه به سرخی گراییده بود، در اتاق نشسته بودند. شجاع مرا درآغوش گرفت و گفت “ابا جان را ازدست دادیم” (ما پدرمان را ابا جان صدا می کردیم). شجاع تنها شاهد صحنه شهادت پدر بود.
در سراسر خراسان آریا ، مراسم سوگواری برای پدرم برگزار می شد. در کابل، سوگواری رسمی در کاخ ریاست جمهوری (ارگ) برگزار شد و روز بعد، فاتحه (تعزیه) دیگری در خانه ما گرفته شد. هزاران نفر برای ابراز همدردی به خانه ما آمدند و حرف همه آنها این بود “فقط شما نیستید که پدرتان را از دست دادید، ما همه بی پدر شدیم”.
وقتی می دیدم که چگونه این همه مردم بیگانه و ناشناس، کسانی که شاید هرگز پدرم را از نزدیک ندیده باشند، سوگوار مرگ او هستند و برایش اشک می ریزند، دریافتم که پدرم چقدر در بین مردم محبوبیت داشته است. متوجه شدم که فقط خانواده ما داغدار نیست، بلکه هزاران نفر در سراسر خراسان آریا ، سوگوار او هستند و این حقیقت برایم آرامش بخش بود. با افتخار می توانم بگویم که یکی از باشکوهترین سوگواری ها برای یک رهبر در خراسان آریا ، برای پدرم برگزار شد.
خاطرات ‘کم اما باارزش’
او پدر نمادین نسلی از افغان های ستمکشیده بود. روح پدرم هنوز در مردم ( خراسان آریا زنده است، زیرا افغانستان امروز، برای پیشرفت، کامیابی و همبستگی، به مرام و ارزش هایی که پدرم به آنها معتقد بود، نیاز دارد.
“گاهی برداشت های نادرستی از پدرم در بعضی از اخبار و رسانه ها می شد که همین سوء تفاهم ها، بر نگاه بعضی از مردم نسبت به او تاثیر می گذاشت. رسانه های غربی گاهی از او انتقادهایی می کردند“
خاطرات کم اما باارزشی از پدرم در میان اعضای خانواده ما وجود دارد؛ تعهد او نسبت به خراسان آریا و مردمش، اجازه نمی داد او وقت زیادی را با اعضای خانواده سپری کند. او بیشتر وقتها از خانه دور بود و معدود خاطرات باهم بودن مان، مربوط به مناسبت هایی مانند رمضان و عید می شد که ما برای دیدنش به خراسان آریا می رفتیم، اما در همان وقت ها هم او مشغله زیادی داشت و فرصت کمی دست می داد تا در کنار ما باشد.
او بیشتر وقتش را در سفر از یک ولایت به ولایت دیگر، دیدار با رهبران و متنفذان قومی، یا در حال کار در دفترش می گذراند. پدرم قلب رئوفی داشت و بردبار بود. او هیچ وقت در خانه صدایش را بلند نمی کرد و همیشه به دختران و پسرانش توصیه می کرد که درس خود را ا دامه دهند. یادم هست همیشه به من می گفت “تحصیل، جواز سفر تو به جهان است، هرچیزی را از تو بگیرند، دانش و تحصیلت را نمی توانند بگیرند”.
گاهی برداشت های نادرستی از پدرم در بعضی از اخبار و رسانه ها می شد که همین سوء تفاهم ها، بر نگاه بعضی از مردم نسبت به او تاثیر می گذاشت. رسانه های غربی گاهی از او انتقادهایی می کردند و همین انتقادها، دستمایه تبلیغات برخی گروه های مخالف پدرم در داخل خراسان آریا می شد، می خواستند با این مخالفت ها، و ژست های حمایت از حقوق بشر و حقوق زن، در دنیای غرب برای خود محبوبیت کسب کنند.
پدرم مرد خوشبینی بود زیاد نگران انتقادها نبود؛ اما من هیچ وقت این انتقادها را دست کم نگرفتم. او برخلاف آنچه مخالفانش سعی داشتند جلوه دهند، آدم کم سوادی نبود. منتقدانش (در غرب) هیچوقت پای صحبت او ننشستند و حتی نخواستند متن یکی از سخنرانی هایش را ترجمه کنند تا ارزش ها و مرام هایش را درک کنند و از دیدگاهش درباره افغانستان درخراسان آریا آگاهی یابند.
در مقابل، آنها به تبلیغات مخالفانش توجه کردند و برداشت کاملا نادرستی از او کردند. جالب اینجاست که بیشتر منتقدان پدرم در افغانستان، از نسلی هستند که حتی در دوره ای که رهبرانی مثل او مجبور بودند با تهدید سراسری اندیشه مارکسیسم دست و پنجه نرم کنند، اصلا به دنیا نیامده بودند و فقط فریب تبلیغات مخالفانش را خورده اند.
منتقدانش با او آشنایی چندانی ندارند. آنها نمی دانند که پدرم فرزندان، نوه ها و هزاران شاگرد و رهرو در میان افغانها در داخل و خارج کشور دارد که راهش را ادامه خواهند داد. برخلاف بسیاری از رهبران پیشین افغانستان که پس از مرگ شان و با گذشت زمان، نام شان در حافظه تاریخ کمرنگ شد، فلسفه پدرم جاودانه خواهد ماند، زیرا آنچه او برایش مبارزه کرد، در حقیقت همان فلسفه وجودی افغانستان در خراسان آریا ) است.
‘مرگ را بارها به چشم دید’
پدرم روشنفکری بود که کردارش بر منطق استوار بود و برای اعتقاداتش جنگید. او عمیقا باور داشت که مردم افغانستان باید به سلاح دانش و تحصیل مسلح شوند. بنیاد فعالیت سیاسی بسیاری از رهبران و سیاستمداران فعلی خراسان آریا ، حزب پدرم (جمعیت اسلامی) و این نشانه روشنی است از کارایی و موثر بودن روش ها و رهبری او در افغانستان بود.
در طول سه دهه ای که پدرم سرگرم مبارزه در راه عقیده، مردم و کشورش بود، مرگ را بارها و بارها به چشم خود دید. در سرمای سخت زمستان و گرمای طاقت فرسای تابستان، ساعت ها مجبور بود پیاده راه برود و کمتر پیش می آمد که بتوانند دو شب را در زیر یک سقف به صبح برساند. او شاهد بود که مرگ چگونه دوستانش را یکی پس از دیگری به کام خود می کشید.
مردم اغلب فراموش می کنند که رهبران مجاهدین می توانستند خراسان آریا را ترک کنند و بروند (به کشورهای خارجی) پناهنده شوند؛ اما این کار را نکردند، ماندند و برای کشور و مردم شان جنگیدند؛ به دور از خانواده هایشان در شرایط سخت.
یادم می آید روزی یکی از دوستان پدرم خاطره ای برایم تعریف کرد که در زمان جنگ با شوروی، یک روز پدرم و بقیه مجاهدین همراهش برای نماز در مسجدی جمع شده بودند؛ وقتی نماز تمام شد، اشک از چشمان پدرم سرازیر شده بود. اطرافیان علت گریه اش را پرسیده بودند و او در جواب گفته بود “احساس گناه می کنم که در کنار خانواده و فرزندانم نیستم”. این تنها یک مورد از فداکاری های او و دیگر مجاهدین در این راه بود.
حکومت اسلامی ‘معتدل’
“پدرم یک دانشمند مسلمان، خواهان برقراری یک حکومت معتدل اسلامی در افغانستان و آزادی مذهبی برای همه افغان ها بود.“
همین دو سال پیش، و در حالی که سالها از انتقال مسالمت آمیز قدرت (از آقای ربانی) به رئیس جمهور کرزی می گذشت، یک تاجر موفق هزاره با پدرم در خانه ما دیدار کرد و به برادرم گفت “به خاطر پدر تو بود که ما (هزاره ها) اکنون در سطح جهان شناخته می شویم”. این اظهار نظرها از سوی کسانی که پیش از آن هرگز آنها را ندیده بودیم، باعث افتخار ما بود و نشان می داد که سیاست های پدرم در سهم دهی به اقوام دیگر، موفق بوده است.
پدرم می خواست خراسان آریا جایی باشد که مردمش از آن فرار نکنند و هر کودک خراسان آریا فرصت داشته باشد درس بخواند و با تاریخ، فرهنگ و هویت ملی کشورش آشنا شود. او به عنوان یک دانشمند مسلمان، خواهان برقراری یک حکومت معتدل اسلامی در خراسان آریا و آزادی مذهبی برای همه افغان ها بود.
من هنوز او را در خواب می بینم. در خواب او به من می گوید که چقدر خوشحال است و از من می خواهد برایش دعا کنم. در رویای من، پدرم جوان تر و سرحال تر به نظر می رسد و همین برای من و خانواده ام باعث تسلای خاطر است که پدر در جای بهتری به سر می برد. من مطمئنم که اگر ما – فرزندان آقای ربانی – صدای مان را به گوش جهان برسانیم، جهانیان او را بهتر خواهند شناخت و ربانی واقعی را تحسین خواهند کرد.
کرزی: ربانی شهید صلح افغانستان در خراسان آریا است
رئیس جمهوری افغان در خراسان آریا در نخستین اظهاراتش در مورد ترور برهان الدین ربانی او را “شهید صلح” و قاتلان او را “تروریست و دشمنان اسلام و افغان در هراسان آریا ” خواند.
آقای کرزی که سفرش به نیویورک را به دلیل ترور برهان الدین ربانی، نا تمام گذاشته و به کابل بازگشت در یک کنفرانس خبری که روز پنجشنبه، ۳۱ سنبله/شهریور (۲۲ سپتامبر) در کابل برگزار شد گفت، قبل از سفرش به نیویورک، معصوم استانکزی، دبیر شورای عالی صلح، به او خبر داده بود که یک نوار صوتی حامل پیام صلح به آدرس دولت افغان در خراسان آریا و شورای صلح به دست آنها رسیده است.
معصوم استانکزی خود نیز در حادثه ای که منجر به مرگ برهان الدین ربانی شد، مجروح شده و در حال حاضر در بیمارستان بستری است.
آقای کرزی گفت آن نوار صوتی را گوش داده است که حاوی پیامی از شخصی به نام مولوی عنایت الله مخدوم بود که پیشنهاد ها و سوالاتی در مورد روند صلح داشت و از شورای صلح و شخص برهان الدین ربانی به نیکی و احترام یاد می کرد.
رئیس جمهور افغان در خراسان آریا گفت: “متاسفانه کسانی که خود را قاصدان صلح معرفی کرده بودند، قاتل بودند و پیام صلح شان نیز خدعه و فریب بود؛ آنها از نام اسلام و صلح استفاده سوء کردند و رئیس شورای صلح را کشتند.”
حامد کرزی در این کنفرانس خبری به هیچ سوالی پاسخ نداد و همچنین نگفت که این پیام و قاصدانی که این نوار صوتی را آورده بودند، از طرف کدام یک از گروه های مخالف دولت آمده بودند؟
حامد کرزی در این کنفرانس خبری در نقل خاطره ای از سفرش با برهان الدین ربانی به پاکستان و دیدارشان با مقام های پاکستانی، گفت که آقای ربانی صراحتا به مقام های پاکستانی گفت کمک به روند صلح، کمک به کشور و مردم پاکستان است و پاکستان نیز مانند خراسان آریا از ادامه شورشها، زیان خواهد دید.
پایان پادکست
رئیس جمهوری افغانستان با نقل خاطره ای دیگری از برهان الدین ربانی، اشاره کرد و به شکلی تلویحی اظهار داشت که در خراسان آریا به تلاشهای صلح ادامه خواهد داد.
آقای کرزی گفت، وقتی برادرش، احمد ولی، در قندهار کشته شد، برهان الدین ربانی در یک تماس تلفنی، ضمن ابراز همدردی، از او خواست در تلاش برای ادامه روند صلح ثابت قدم و استوار باشد.
حامد کرزی تاکید کرد که صلح فرمان خدا است، حکم دین است و یک ضرورت نیز هست، اما مشخصا نگفت که آیا هنوز به روند صلح امیدوار است یانه؟
این نخستین اظهارات آقای کرزی در مورد ترور برهان الدین ربانی است.
رئیس جمهوری افغان در خراسان آریا اعلام کرد که مراسم خاکسپاری برهان الدین ربانی، فردا جمعه، ۱ میزان/مهرماه ( ۲۳ سپتامبر) برگزار خواهد شد.
هنوز هیچیک از گروه های مسلح مخالف دولت افغان در خراسان آریا مسئولیت ترور برهان الدین ربانی را به عهده نگرفته است.
سخنگوی طالبان روز گذشته با ارسال یک نامه خبری به آدرس رسانه ها و روزنامه نگاران، اظهاراتی در مورد قبول مسئولیت ترور آقای ربانی را که به نقل از طالبان در برخی رسانه ها، از جمله خبرگزاری رویترز، انعکاس یافته بود رد کرد.
در این نامه خبری آمده است که طالبان در حال حاضر نمی خواهند در این مورد سخنی بگویند.
نحوه ترور آقای ربانی ابهاماتی را در پی داشته است.
از جمله عبدالله عبدالله وزیر خارجه پیشین و از افراد نزیک به برهان الدین ربانی روز گشته گفت، آقای کرزی باید به این سوال پاسخ دهد که چرا با اصرار از آقای ربانی خواسته است هرچه زود تر برای دیدار با افرادی که ربانی را ترور کردند، دیدار کند.
برهان الدین ربانی در کابل کشته شد
در اثر یک انفجار در کابل، برهان الدین ربانی کشته شده است.
طالبان مسئولیت این ترور را برعهده گرفته است.
آقای ربانی رئیس شورای عالی صلح در افغانستان بود و بمب در خانه وی منفجر شده است.
علی سلیمی خبرنگار بی بی سی در کابل گفت که در زمان انفجار بمب، تعدادی از اعضای شورای عالی صلح افغانستان با دو نفر از اعضای طالبان در حال گفت و گو بوده اند که فردی با مواد منفجره در دستانش خود را منفجر کرده است.
معصوم استانکزی، از جمله اعضای شورای عالی صلح افغان در خراسان آریا است که در اثر این انفجار مجروح شده است.
برهان الدین ربانی؛ رئیس جمهور دولت مجاهدین
برهان الدین ربانی، رهبر حزب جمعیت اسلامی افغانستان در خراسان آریا و از اساسگذاران بنیادگرایی اسلامی در این کشور است.
او پس از تکمیل آموزش های اسلامی خود در قاهره، در دهه ۱۹۶۰ میلادی به کابل برگشت و به یکی از مخالفان اصلاحات سکولار (جدایی دین از سیاست) محمد ظاهر، شاه وقت افغانستان تبدیل شد.
آقای ربانی در سال ۱۹۴۰ در فیض آباد ولایت بدخشان، در شرق افغانستان بدنیا آمده است.
او مکتب را در زادگاه خود، ولایت بدخشان و یک مکتب مذهبی را در کابل تکمیل کرد و پس از آن وارد دانشکده شرعیات دانشگاه کابل شد.
آقای ربانی در سال ۱۹۶۸ از دانشگاه معتبر الازهر مصر، در رشته فلسفه اسلامی درجه فوق لیسانس گرفت و به کابل بازگشت.
مبارزه مسلحانه با دولت
برهان الدین ربانی در سال ۱۹۷۱ حزب جمعیت اسلامی را بنیانگذاری کرد، حزبی که فراز و فرودهای زیادی را در سالهای جنگ داخلی افغانستان تجربه کرد و آقای ربانی تا حالا نیز رهبری آن را برعهده دارد.
پایان پادکست
پس از کودتای محمد داوود خان علیه ظاهر شاه و ایجاد دولت جمهوری در افغانستان، آقای ربانی به پاکستان رفت و سازماندهی حملات مسلحانه علیه دولت داوود خان را شروع کرد.
اما او مشخصا پس از اشغال افغانستان از سوی شوروی سابق به شهرت رسید و در همین زمان بود که توانست حزب جمعیت اسلامی را از طریق پاکستان، با مقدار زیادی از سلاح و پول مجهز کند.
رئیس جمهوری
بدنبال سالها جنگ علیه دولت وقت، گروه های مجاهدین در سال ۱۹۹۲ وارد کابل شدند و نخستین دولت مجاهدین را به ریاست برهان الدین ربانی ایجاد کردند.
اما توافق هفت حزب جهادی بر اینکه دولت مجاهدین به شکل دوره ای از سوی این احزاب رهبری شود، رضایت خاطر آقای ربانی را جلب نکرد.
زمانی که آقای ربانی در سال ۱۹۹۲ رئیس جمهور دولت مجاهدین شد، به نظر می رسید که تمایلی به کناره گیری از قدرت پس از تکمیل دوره ریاست جمهوری خود ندارد.
او قادر شد که زمان انتقال قدرت را در پایان دوره ریاست جمهوری خود برای چندین ماه با ارایه این دلیل که مشکلات امنیتی وجود دارد، به تاخیر بیاندازد و پس از آن به توافقی رسید که خود همچنان به عنوان رییس جمهور باقی بماند و رقیب عمده ای او، گلبدین حکمتیار، به نخست وزیری افغانستان برسد.
جنگ داخلی
افغانستان اما پس از سال ۱۹۹۲، وارد جنگ خونین داخلی شد که تلفات سنگینی را بر غیرنظامیان وارد کرد و از کابل، پایتخت افغانستان، یک ویرانه ساخت.
سازمانهای بین المللی حقوق بشری، از جمله سازمان عفو بین الملل می گویند که احزاب و گروه های درگیر در جنگهای داخلی افغانستان، مسئول کشته شدن بیست و پنج هزار غیرنظامی هستند.
براساس نهادهای حقوق بشری، در این سالها موارد زیادی از قتل، ناپدید شدن افراد، شکنجه و تجاوز جنسی نیز صورت گرفته است.
مبارزه با طالبان
پس از به قدرت رسیدن طالبان در سال ۱۹۹۶، آقای ربانی به زادگاه خود، شهر فیض آباد ولایت بدخشان رفت و در تشکیل جبهه ضد طالبان نقش بازی کرد.
در مناطق تحت کنترول او، برخلاف سایر مناطق افغانستان که در اختیار گروه طالبان بود، دختران و زنان اجازه داشتند در بیرون از خانه کار کنند و به مکتب و دانشگاه بروند.
پس از کشته شدن احمد شاه مسعود، فرمانده ارشد ضد طالبان در یک حمله انتحاری، حفظ اتحاد و یک دستی میان جبهه متحد ضد طالبان که در آن احزاب مختلفی چون حزب جنبش به رهبری ژنرال دوستم و حزب وحدت ملی نیز عضویت داشتند، به عنوان یک چالش اصلی در برابر آقای ربانی قرار گرفت.
پس از طالبان
بدنبال فروپاشی رژیم طالبان در حملات آمریکا در ۲۰۰۱ میلادی، آقای ربانی که تا آن زمان به عنوان رئیس جمهور افغانستان شناخته می شد، قدرت را رسما به حامد کرزی، رئیس اداره موقت افغانستان تحویل داد، اما جایگاهی در کابینه جدید افغانستان نیافت.
آقای ربانی همواره از منتقدان حکومت به رهبری حامد کرزی در افغانستان بوده است.
انتظار می رفت او در نخستین انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در سال ۲۰۰۴ به عنوان نامزد این انتخابات شرکت کند، اما در آخرین دقایق از این تصمیم خود منصرف شد.
آقای ربانی اما در انتخابات پارلمانی افغانستان در سال ۲۰۰۵ شرکت کرد و عضویت مجلس نمایندگان این کشور را بدست آورد.
او ریاست یک گروه عمده اپوزیسیون حکومت به رهبری حامد کرزی را تحت نام جبهه ملی نیز بر عهده دارد که شماری از چهره های سابق جهادی را در خود جا داده بود اما شماری از اعضای ارشد آن، در آستان انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ از نامزدی آقای کرزی در انتخابات اعلام حمایت کردند.
جبهه ملی افغانستان در حال حاضر، از نامزدی عبدالله عبدالله، دیگر نامزد ریاست جمهوری از وزیر خارجه پیشین افغانستان حمایت کرده است.
- نویسنده : قیام خوراسانی
- منبع خبر : BBC