بهتازگی شواهد و مدارکی بیشتری بهدستآمده که نشان میدهند تغییرات ساده در زندگی روزمره میتواند مغز ما و عملکرد آن را تغییر دهد.
ملیسا هاگنبوم مغزش را اسکن کرد تا بفهمد این فرضیه چقدر صحت دارد.
درحالیکه روی تخت دستگاهی که قرار بود مغزم را اسکن کند دراز کشیده بودم، اولین فکری که به ذهنم رسید این بود: «چقدر فکر نکردن کار سختی است.». وقتی دستگاه تصویربرداری رزونانس کاربردی مغناطیسی یا همان اف ام آر آی با سروصدای زیاد شروع به کارکرد، از من خواستند به یک ضربدر سیاه نگاه کنم. باز نگهداشتن چشمهایم کار غیرممکنی به نظر میرسید. صدای دستگاه هیپنوتیزم کننده بود و نگران بودم هرلحظه خوابم ببرد و همین روی فعالیت مغزم و تصویرهای اسکن تأثیر بگذارد.
بهعنوان خبرنگار علمی همیشه مجذوب کارکرد ذهن بودهام و به دنبال همین کنجکاوی بود که حالا در دستگاه اسکن رویال هالوی در دانشگاه لندن بودم. قرار بود قبل از شروع یک دوره ششهفتهای تغییر دادن مغز، اسکن اولیه انجام بدهم.
هدفم تحقیق دراینباره بود که آیا ما میتوانیم تغییرات معنیداری در فعالیتهای مغزمان ایجاد کنیم. امیدوار بودم با ایجاد تغییرات در بخشهایی از زندگی روزانهام بتوانم راههایی پیدا کنم که درنتیجه آن بتوان ارتباطهای حیاتی و مهم داخل مغز را تقویت کرد و در ادامه این روند ذهن سالمتری داشت. در این مسیر تکنیکهایی یاد گرفتم که همگی میتوانیم از آنها استفاده کنیم و نتیجه واضحی از آنها بگیریم.
نوروپلاستیسیته و توجه کامل
مغز ما قابلیت شگفتانگیزی در تطابق، یادگیری و رشد دارد. دلیلش این است که ذاتاً منعطف است. یعنی میتواند تغییر کند.
متخصصان نوروپلاستیسیته و روان شناسان بهتازگی به شواهدی رسیدهاند که طبق آن به نظر میرسد ما تا حدی قدرت آنکه بتوانیم بعضی از این تغییرات را کنترل کنیم را داریم.
دلایل بسیار خوبی برای اینکه مغزمان را تقویت کنیم وجود دارد. تحقیقات زیادی به این نتیجه رسیدهاند که این کار میتواند در تأخیر یا جلوگیری از بیماریهای تحلیل دهنده مغز تأثیر داشته باشد.
منبع تصویر، GETTY
به همین دلیل با کمک تورستن بارنهوفر، استاد روانشناسی بالینی در دانشگاه ساری در بریتانیا، قدم در این راه گذاشتم.
آقای بارنهوفر در حال انجام تحقیقی درباره تاثیرمراقبه و ذهن آگاهی روی استرس و مواجه با احساسات شدید و دشوار است خصوصاً در افرادی که دچار افسردگی شدید هستند.
واقعاً از دانستن اینکه کار سادهای مانند ذهن آگاهی میتواند چنین نقش مهمی در حفظ ذهنی سالم برای ما داشته باشد تعجب کردم. تحقیقات نشان دادهاند تمرینات ذهن آگاهی راهی ساده اما پرقدرت برای تقویت چندین عملکرد مغزی درزمینهٔ یادگیری است.
مراقبه یا ذهن آگاهی میتواند توجه و تمرکز را تقویت کند، درد را کاهش دهد و استرس را کم کند. تحقیقات نشان دادهاند که بعد از تنها چند ماه آموزشهای ذهن آگاهی، بعضی از نشانههای افسردگی و اضطراب را کاهش پیداکردهاند. البته مانند هر مشکل پیچیده در سلامت روان، میزان تأثیر ذهن آگاهی بستگی به شرایط فردی هر شخص دارد.
خواص ذهن آگاهی اما بیشتر از اینها است. ذهن آگاهی میتواند مغز را تغییر دهد. وقتی هورمون استرس به نام کورتیزول در بدن بالا میرود و در سطح بالایی باقی میماند، آنطور که آقای بارنهوفرمیگوید میتواند «برای مغز مانند مادهای سمی عمل کند.»
استرس همچنین میتواند به شکل مستقیم بر نوروپلاستیسیتی مغز تأثیر بگذارد. به همین دلیل کنترل استرس باعث میشود مغز ما منعطفتر باقی بماند.
یک آزمایش تجربی
سؤال من این است که آیا این روش روی مغز من هم جواب میدهد؟ آقای بارنهوفر یکی از تحقیقات مربوط به ذهن اگاهی را بهصورت یک برنامه ۶ هفتهای خلاصه کرد تا من بتوانم آن را امتحان کنم. من روزی ۳۰ دقیقه، گاهی در یک نشست و گاهی در دو بخش ۱۵ دقیقهای با کمک و گوش دادن به یک نوار صوتی تمرین مراقبه کردم.
مطالعات نشان دادهاند تمرین ذهن آگاهی ساده میتواند ذهن ما را سالم نگه دارد.
علاوه بر این برنامه روزانه، هفتهای یکبار هم با آقای بارنهوفر که از طریق برنامه زوم به شکل مجازی راهنماییام میکرد، مراقبه کردم. این برنامه کامل ذهن آگاهی را میتوانید در اینترنت و بهطور مجانی پیدا کنید.
بیشتر راهنماییهای ذهن آگاهی من در این مورد بود که توجه ام را تا جای ممکن روی زمان حال متمرکز کنم، به چیزهایی توجه کنم که در حالت عادی ندیده میگیرم و ذهنم را به کاری که در حال انجامش هستم برگردانم و همزمان توجه کنم که چطور ذهنم شروع به پراکنده شدن و کشیده شدن به موضوعات دیگر میشود.
آنچه این تحقیق درباره ذهن آگاهی را شگفتانگیز میکند این است که فعالیتی تا این حد ساده، میتواند چنین تأثیر قابلمشاهده و اندازهگیریای داشته باشد.
آقای بارنهوفر توضیح میدهد: «ذهن آگاهی میتواند استرس را مهار کند، شمارا نسبت به چالشهای ذهنی و فکرهای چرخه واری که ذهن شما در پاسخ به آنها تولید میکند و همینطور تمایل به نگرانی آگاه کند.»
هرچند ممکن است من نامزد ایده آلی برای این آزمایش نباشم- چون سطح استرسم که قبل و بعد از آزمایش اندازهگیری شد پایین است- اما بااینوجود توانستم تأثیر این آزمایش را حس کنم.
دقیقه اول و دوم شروع کردن یک جلسه ذهن آگاهی، بسیار آسان بود. روی نفس کشیدن و بخشهای مختلف بدن که به سمت آنها راهنمایی میشدم تمرکز میکردم. اما در هرلحظه که سکوت برقرار میشد، متوجه میشدم که ذهنم شروع به سفر در زمانهای مختلف میکند. یاد صحبتی که هفتهها پیش با دوستی داشتم میافتادم، بعد یادم میآمد که باید از دندانپزشک وقت بگیرم و بعد مهلت پایان و تحویل پروژه کاری و موضوعهای دیگر به یادم میآمدند.
در جلسات بعدی ذهن آگاهی متوجه شدم ذهنم چطور سریع از موضوعی به موضوع دیگر میپرد. هر چه قدر سرعت آن را بیشتر کنید، بیشتر خسته میشوید.
آقای بارنهوفر میگوید: «از شاخه به شاخه پریدن ذهن میتواند از خیلی جهات مفید باشد. ممکن است در کارهای خلاقه کمککننده باشد اما در ضمن میتواند مهار گریخته شود. همینجاست که افکار تکرارشونده، نشخوار کردن فکرها و نگرانی وارد صحنه میشوند. همینها عواملی برای بالا بردن سطح استرس میشوند.»
وقتی متوجه این حالت شدم، فهمیدم این توانایی فوقالعاده ذهنی که همه ما را به فکر کردن به آینده، برنامهریزی و نگرانی شدن در مورد خطرها وامیدارد، اگر بیشازاندازه فعال شود میتواند ما را کاملاً از کار بیندازد.
بهعبارتدیگر، آشنا شدن با کارکرد ذهن اولین قدم در رها کردن بخشی از شلوغیهای ذهن است.
رابطه مغز و بدن
در ۶ هفتهای که کلاسهای ذهن آگاهی داشتم، همزمان با تعداد دیگری از دانشمندان عصبشناسی برای مستندی که درباره هک کردن مغز میساختم، جلسات فیلمبرداری داشتم. میخواستم ببینیم آیا راههای دیگری برای هک کردن مغز هست که بتوانم استفاده کنم.
مثلاً شواهد نشان دادهاند که ورزش و ذهن آگاهی هر دو نوروپلاستیسیتی را بالا میبرند.
منبع تصویر، GETTY IMAGES
من در این مدت مقدار ورزش کردن روزانهام را بیشتر نکردم اما خودم را وادار کردم سریعتر بدوم. من معمولاً در پارک محل که روی تپه قرار دارد ۵ کیلومتر را در ۲۱ دقیقه میدوم. همینکه میدانستم این کار را میتواند به مغزم کمک کند انگیزه دهنده بود. اوری اوسمی، استاد رشد مغز و یادگیری در دانشگاه بیربک لندن میگوید: «فعالیت فیزیکی میتواند فرآیند پلاستیسیتی و ساختهشدن مدارهای جدید در مغز را تسهیل کند.»
او ادامه میدهد: «اگر این فعالیتها را با آموختن مهارتهایی که به آنها علاقه دارید ترکیب کنید، میتوانید پلاستیسیتی مغز خود را بیشتر بالا ببرید.»
گیلیان فارستر، استاد تعلیم تطبیقی در دانشگاه ساسکس در بریتانیا هم با این نظر موافق است. با توجه به اینکه سلامت بدن و مغز ما باهم در ارتباط هستند، این نتیجه دور از ذهنی نیست.
او میگوید: «سلامتی بدنی و سلامت روانی کاملاً درهمتنیده شدهاند تا کیفیت زندگی ما را شکل بدهند.»
سلامت فیزیکی ما همچنین باکیفیت یادگیری ما در ارتباط است. دانشمندانی مانند فارستر بامطالعه نوزادان، در حال آموختن درباره ارتباط مغز و بدن به شکلی عملی هستند.
خانم فارستر آزمایشگاهی برای نوزادان در دانشگاه بیربک تأسیس کرده است. او آخرین پروژهاش درباره رشد نوزادان رانشانم داد.
این تحقیق رشد نوزادان در ۱۸ ماه اول زندگی را زیر نظر دارد و هدفش این است که بتوان نشانههای اختلالات یادگیری در نوزادان را قبل از آنکه آشکار شوند، تشخیص داد. اما چرا تشخیص زودتر این اختلالات تا این اندازه مهم است؟ دلیلش نوروپلاستیسیتی است.
مغز یک نوزاد در سالهای اول رشد خود خاصیت پلاستیسیتی بسیار بالایی دارد. مدارهای جدید بین نورونها و شبکههای جدید داخل مغزی با سرعت فوقالعاده زیادی ایجاد میشوند و در حال یادگیری محیط اطراف هستند.
این یعنی شاید در این دوران پرفعالیت مغز که مدارهای زیادی در حال شکلگیری هستند بتوان روشهای درمانی مفیدی برای نوزادانی به آن نیاز دارند به کاربرد.
اینیکی از دلایلی است که فارستر فکر میکند درک بهتر و کمک به تغییر دادن مغز بهطور روزمره، اهمیت زیادی دارد.
توانبخشی سلولهای عصبی
همین ایده وقتی بیمارانی با آسیبهای مغزی جدی در حال درمان و بهبودی هستند وارد عمل میشود.
با آنجلو کوارتارون، مدیر مرکز نورولوژی بونینو پولجو که مرکزی برای درمان آسیبهای مغزی در سیسیل است، دیدار کردم. او هرروز شاهد تأثیر فرآیند پلاستیسیتی است.
یادگرفتن یک مهارت جدید مثلاً نواختن دایرهزنگی، هم مفرح است و هم به مغز کمک میکند تا به رشدش ادامه دهد.
آقای کوارتارون میگوید: «مغز حتی در بدترین شرایط به ترمیم خود کمک میکند. ما با توانبخشی سلولهای عصبی میتوانیم بهبود را سریعتر کنیم.»
تیم او از روشهای مختلفی برای کمک به توانبخشی بیماران استفاده میکنند. ازجمله روشهای روباتیک، واقعیت مجازی (وی آر) و قرار دادن جریان الکتریکی در مغز.
او ادامه میدهد: «مقدار بسیار جزئی جریان الکتریکی میتواند شبیه همان مکانیسمی که نوروپلاستیسیتی عمل میکند، با آن تعامل داشته باشد. درنتیجه میتوانید اثری دو برابر داشته باشید.»
وقتی فهمیدم یکی از بیماران او که قدرت اندامهای راست بدنش را ازدستداده بود توانسته بود با انجام دادن بازی کامپیوتری شبیهسازیشده، مدارهای عصبی جدیدی در سمت راستش ایجاد کند واقعاً شگفتزده شدم. این روش به آنها کمک کرد تا تواناییهای حرکتی ازدستداده رفته را به دست بیاورند.
همه ما میتوانیم این نوع تقویت مغزی را یاد بگیریم.
میتوان بهوضوح دید که یادگرفتن مهارتهای جدید و قرار دادن دائم خود در شرایط جدید به مغز ما کمک میکند خودش را با موقعیتهای جدید وفق دهد و رشد کند.
به همین خاطر بود که تصمیم گرفتم به زبان ایتالیایی گوجهفرنگیهایم را سفارش بدهم، در چند جلسه آموزش دایرهزنگی سنتی سیسیلی شرکت کنم و بعد از همه این کارها در دامنه کوه آتنا بنشینم به مراقبه.
البته باید یک نکته مهم را در اینجا یادآوری کنیم. من نمونهای تکنفره هستم و بیشتر کارهایم تا اینجا بیشتر جنبه توصیفی داشته تا علمی.
تغییرات ساختاری
بعد از پایان این شش هفته واقعاً کنجکاو بودم بدانم همه این فعالیتها چه تأثیری روی مغزم داشته است.
بعد از یک اسکن مغز دیگر و چند هفته فکر و خیال درباره اینکه چه نتیجهای خواهد آمد، برای فهمیدن نتیجه نهایی به دیدن آقای بارنهوفر در دانشگاه ساری رفتم.
او تا دیروقت شب مشغول بررسی و مقایسه دو اسکنی بود که از مغز من گرفتهشده بود.
نتیجهای که بهدستآمده بود چنین بود: ساختار مغز من عملاً در این مدت تغییر کرده بود. چند تغییر قابلاندازهگیری بین دو اسکن بهدستآمده بود.
نیمی از بخش آمیگدال (بادامک) مغز من- قسمت بادام شکلی از مغز که در تحلیل احساسات اهمیت دارد- در سمت راست کاهش حجم پیداکرده بود.
منبع تصویر، GETTY IMAGES
این تغییر بسیار جزئی اما قابلاندازهگیری بود. آنچه مهم است این است که این تغییر با دادههای تحقیقات و مقالات علمی همخوان است. در مقالهها اشارهشده که ذهن آگاهی میتواند به دلیل کم کردن سطح استرس در بادامک مغز، موجب کاهش اندازه آن شود.
وقتی ما در وضعیت پراسترس هستیم، بخش بادامک مغز رشد میکند.
این نتیجه همینطور با آنچه در طول جلسات مراقبه حس کرده بودم مطابقت دارد. بهمرورزمان متوجه شدم که میتوانم برای مدت طولانیتری ذهنم را در وضعیت استراحت و آرامش نگهدارم. راحتتر میتوانستم شلوغ بودن افکارم را کنترل کنم.
باید اعتراف کنم که دیدن آن نتایج درباره مغزم روی صفحهنمایش برایم تکاندهنده بود.
تنها با ذهن آگاهی توانسته بودم باعث بزرگ شدن بخشی از مغزم شوم که مانع تکرار مکرر افکار مختلف در ذهن میشود.
البته محض احتیاط باید به یک نکته دیگر هم اشارهکنیم. باید این واقعیت را هم در نظر گرفت هر تغییر مشاهدهشده در مغز میتوانسته امری تصادفی باشد.
مغز دائماً در حال تغییر است. بااینوجود مطالعات نشان داد این چالش ۶ هفتهای ارزشش را داشته است و همه مردم میتوانند از انجام آن سود ببرند.
البته شکی نیست برای اینکه این تغییرات اثر طولانیمدت داشته باشند، باید کمی به خودم فشار بیاورم و به بعضی از این هک کردنهای مغزی ادامه بدهم.
آیا قرار است هرروز مراقبه کنم؟ خیلی دوست دارم در جواب بگویم: «بله، البته.» اما این در صورتی است که گرفتاریهای روزانه مانع نشوند.
آريا –
طبيعت گردي و فوايد بينظير آن
بسياري از ما روزهاي کاريمان را در فضاهاي بسته، زير نور چراغ هاي مهتابي و در برابر کامپيوترها سپري مي کنيم، بعد از آن به خانه مي رويم و زير نور صفحه ي تلويزيون، به خيال خود ذهن و جسممان را استراحت ميدهيم. کارهاي روزمره شهري فرساينده هستند. آنچه را که اين محيطهاي مصنوعي از انسان ميگيرند، طبيعت به او باز ميگرداند.
طبيعت گردي، توصيهي پزشکان و روانشناسان
تحقيقات بيان مي کند گردش و تعامل با طبيعت براي جسم و روان انسان ضروري است. از اينرو پزشکان و روانشناسان به اختصاص دادن ساعاتي از برنامه خود را به طبيعت گردي به طور مستمر بسيار تاکيد دارند.
سلامت جسم لازمهي داشتن ذهني سالم
همهي ما ميدانيم جسم سالم لازمهي داشتن ذهن فعال و روان آرام است. طبيعت با اثرات بينظيري که بر جسم و بدن ما دارد، ما را به ذهني سالم، فعال و روحيهاي با آرامش و با نشاط ميرساند.
– طبيعت گردي و استحکام استخوان ها
طبيعت نور آفتاب و فوايد بينظيرش را به جسم شما هديه ميکند. نور آفتاب از منابع مهم براي تامين ويتامين D بدن است. با تابش نو خورشيد، بدن قادر به ساخت ويتامين D شده و ميتواند کلسيم مورد نياز را جذب کند.
اندکي در زندگي روزمره خود دقيق شويد. در طول روز چقدر در معرض نور خورشيد هستيد؟ آيا تمام طول روز خود را در منزل يا محيط بسته محل کار مي گذرانيد؟ اگر پاسخ شما به اين سوال “بله” است احتمالا بدن شما در معرض کمبود ويتامين دي قرار دارد.
گردش و تفريح در طبيعت از ساده ترين روش هاي جذب نور آفتاب و به دنبال آن ويتامين دي بوده و منتج به استحکام استخوان ها مي شود. ويتامين دي علاوه بر استحکام استخوان ها از بروز سرطان هاي مختلف نيز جلوگيري مي کند و احتمال ابتلا به بيماري ام اس که يک بيماري خود ايمني است را با افزايش ايمني بدن به شدت کاهش مي دهد.
– طبيعت گردي تضميني براي سلامت قلب
همهي ما لذت نفس کشيدن در ميان گياهان را درک کردهايم. تنفس در هوايي تميز عملکرد جسم را بهبود بخشيده و شما را در داشتن بدني سالم ياري ميکند. تناسب ضربان قلب با اندازه گيري اکسيژن عبوري از مفاصل در طول فعاليت ورزشي سنجيده ميشود.
تناسب و سلامت ضربان قلب اهميت زيادي در قدرت بدني دارد. طبيعت گردي ورزشي مناسب براي تناسب ضربان قلب است. با فعاليت و تحرک بيشتر نيرو و استقامت بدن بيشتر خواهد شد که نشانه بهبود سلامت ضربان قلب است.
– بهبود خواب با گردش در طبيعت
تمام انواع فعاليتهاي ورزشي تاثير مثبتي در کيفيت خواب دارند. تحرک باعث خواب زودتر و بيدار شدن با حس شادابي بيشتر ميشود. طبيعت گردي نياز به انرژي زيادي دارد که باعث آماده شدن بدن براي خواب در شب ميشود. خواب خوب در شب باعث شادابي بيشتر در طول روز ميشود. بهبود خواب از طريق فعاليت ورزشي نيازمند حداقل ۱۵۰ دقيقه فعاليت در طول هفته است.
چگونه تواناییهای مغزم را در شش هفته تغییر دادم

تاثير طبيعت بر سلامت روان
تاثير طبيعت گردي بر ذهن
مغز شما براي سالم ماندن به مکملهاي گرانقيمت يا سوپرفودهاي مُد روز نياز ندارد. تحقيقات نشان ميدهند که طبيعت گردي مغزتان را تقويت کرده و سلامت آن را تضمين ميکند. به نظر متخصصان بهداشت روان. طبيعت گردي مزاياي عاطفي.ذهني و شناختي دارد.مزايايي که البته هزينه زيادي براي ما ندارد.کافي است براي گردش در طبيعت برنامه ريزي کنيم.
– کاهش تنشهاي فردي با طبيعت گردي
طبيعت گردي موجب کاهش سطح تنش در فرد و در نتيجه کاهش ميزان بيماري هايي نظير افسردگي ميشود. همچنين ارتباط با طبيعت ميتواني تاب آوري و عزت نفس فرد و حتي در مواردي ارتباطات اجتماعي او را ارتقا دهد.
اسکنهاي مغزي نشان ميدهند که يک مغز حاضر در طبيعت فعاليت بيشتري در مناطقي که مرتبط با ثبات، حس همدلي با ديگران، و عشق هستند را نشان ميدهد. و بر عکس، مغزي که در مناطق شهري گير افتاده از خود فعاليتهايي مشابه با ترس و استرس را بروز ميدهد.
افرادي که با خروج از مناطق شهري به دل طبيعت ميروند و در معرض تماشاي مناظر طبيعي قرار ميگيرند، آرامش بيشتري داشته و با نشاط تر هستند؛ طوري که تمام آجرهاي سلامت روانيشان به خوبي چيده شدهاند و با رويکردي مثبت به زندگي واکنش نشان ميدهند.
همانطور که غذا و آب سازوکار بدن را ترميم ميکنند، حضور در طبيعت و جنگلها و مناطق دستنخورده نيز عملکرد رواني انسان را بازيابي ميکند. کارهاي روزمره شهري فرساينده هستند. آنچه را که اين محيطهاي مصنوعي از انسان ميگيرند، طبيعت به او باز ميگرداند.
– آزادي از قيدِ تعلق داشتن به چيزي يا جايي
ذهن شما نياز دارد براي چند روز يا چند ساعت فراموش کند که به جايي يا چيزي تعلق دارد. وقتي کمي ارتفاع ميگيريد تمام قوانين و مقرراتي که مردم بر روي زمين براي همديگر گذاشتهاند به پايان ميرسد. چرا که خيلي از اين قوانين زندگي کردن را برايمان خيلي سختتر کرده است. اين حجم از آزاديِعمل لذت را تا مغزِ استخوانهايمان تزريق خواهد کرد.
– خود را در مسيرِ زيبايي قرار بده
ساختمانهاي کوتاه و بلند بدقواره، دود، انبوهي از ماشينها، کارخانههاي بزرگ و بي روح، چهرهاي خسته و نااميد… بي آنکه شصتمان خبردار شود زندگي در چنين منظره سياهي ما را هم سياه و افسرده ميکند.
اين همان منظره هولناکي است که انسان براي بودن در آن بايد وحشت داشته باشد. قتلگاهي که خودش ناخواسته براي روح و جسم خود در تمامِ جهان ساخته است. يکي از دلايلِ افسردگي اکثر آدمهاي جهان اين است که بدون وقفه هر روز شاهدِ اين منظره هستند.
حداقل يک روز در هفته اين منظره را بايد از ديد خود خارج ساخت، بايد به جايي برسيم که طبيعت حُکم فرمايي ميکند و خودمان را در مسيرِ زيبايي قرار دهيم. نکته جالب آنکه نه تنها ديدن طبيعت. بلکه شنيدن آواهاي مرتبط با طبيعت نيز تنش را در افراد کاهش ميدهد.
– سفر به درون طبيعت باعث افزايش خلاقيت مي شود
بسياري از هنرمندان هنگامي که احساس مي کنند قوه خلاقيت آن ها خشکيده است، زماني را درون طبيعت سپري مي کنند. هم اکنون در ميان فوايد طبيعت گردي و سفر به طبيعت، اين موضوع اثبات شده است که طبيعت باعث افزايش خلاقيت مي شود.
– قوي کردن ارتباط با دوستان
طبيعت گردي فعاليتي فوقالعاده براي انجام با دوستان است. قرار گذاشتن براي طبيعت گردي باعث ارتباط بيشتر با دوستان و شادي و خوشحالي جمع ميشود. اشتراک تجربه صعود به قله کوه ها و تپه ها منجر به صميميت بيشتر ميشود.
دوستاني براي شروع تجربه خود پيدا کنيد. اگر از آشنايان خود شخص مناسبي را پيدا نکرديد يا در محل زندگي خود تازه وارد هستيد، طبيعت گردي روشي عالي براي پيدا کردن دوستان جديد است. اگر در ارتباط گيري مشکل داريد در فضاي مجازي جستجو کنيد.
رژیم غذایی و ورزش برای لاغری شکم
– ترميم توجه
شايد اين يافتهها را مرموز بپنداريد، اما در واقع نظريهاي علمي پشت آنها قرار دارد: «نظريه ترميم توجه». در اين نظريه آمده است که محيطهاي شهري ما را از احساسات و آرامش تهي ميکنند زيرا به اجبار توجه و تمرکز ما را روي وظايفي خاص قرار ميدهند (مثلا پرهيز از رانندگي تهاجمي) و به شکلي پويا ما را بر آن ميدارند که به اين سو و آن سو توجه کنيم.
اين وظايف درگيرکننده آدم را تحليل ميبرند ولي در طبيعت اثري از آنها نيست. جنگلها، نهرها، رودخانهها، چشمهها، درياچهها و درياها مطالبه اندکي از ما دارند، و با اينکه مدام در حال تغيير و دگرگوني و جلب توجهاند، اما فشار فزايندهاي بر ذهن ما ايجاد نميکنند.
تفاوت محيط شهري و مناظر طبيعي در نوع فرمان دادن آنها به ذهن ما است. در حالي که محيطهاي شهري مدام ما را با محرکهاي مصنوعي بمباران ميکنند، مناظر طبيعي به ما مجال فکر کردن و آزادي انديشه ميدهند. و اين به فرصتي براي بازيابي ذهنهاي خسته و شهرزده ما تبديل ميشود.
تعامل با طبيعت، مثل اين ميماند که ذهن خودتان را به شارژ مستقيم وصل کرده باشيد!
درمان سبز
طبيعت درماني که با نامهاي ديگري مانند درمان سبز يا درمان بر مبناي زمين نيز ناميده ميشود، علاوه بر افزايش سلامت جسماني، احياکننده روح و روان است و تاثير فوقالعادهاي در بهبود خلق و خو، کاهش اضطراب، استرس و افسردگي دارد.
با وجود پتانسيل بالاي طبيعت در درمان بيماريها آن طور که بايسته است از آن بهره گيري نشده است. انسان موجودي مستقل از طبيعت نيست، بلکه جزئي جدا نشدني از آن است. او براي رشد و پرورش به طبيعت نياز دارد.
با توجه به اهميت اين امر، شاخهاي علمي نام طبيعت درماني يا اکو درماني وجود دارد که به مزاياي اين روش ميپردازد. در اين نسخه فرد مورد نظر بايد هر روز زماني را به پياده روي و گردش در طبيعت و زير نور ملايم خورشيد اختصاص دهد.
مطالعات محققان دانشگاه اسکس انگليس نشان ميدهد نسخه طبيعت، افسردگي را تا ۷۱ درصد کاهش ميدهد. اين روش به ويژه براي درمان اختلالات خلقي فصلي موثر است. علاوه بر طبيعت گردي و پياده روي، انجام اموري مانند باغباني نيز همين تاثير مثبت را دارد.
محققان مرکز پزشکي بالتيمور از اين روش براي رفع خستگي ناشي از درمان در نجاتيافتگان سرطان سينه استفاده مي کنند. در برخي مراکز اين روش بخشي از درمان است و اثرات فوقالعادهاي را برجا گذاشته است.
چطور طبيعتگردي را در برنامهي خود بگنجانيم ؟
با توجه بيشتر به طبيعت و مشخص شدن اهميت آن براي جوامع امروزي، بايد دقيق تر به اين مساله نگاه کرد. اگر به دنبال آن هستيد که سلامت فيزيکي و رواني خود را ارتقا دهيد، لازم است زماني را در محيط هاي طبيعي بگذرانيد.
نيازي نيست براي زندگي به طبيعت نقل مکان کنيم چون براي بسياري از ما غيرممکن است، اما اين کار مي تواند به شکل استفاده از يک برنامه طبيعت گردي در آخر هفته، پياده روي در طبيعت نزديک خانه، بازي در برف، شنا در دريا و يا حتي گردش هفتگي در پارک محل زندگيمان باشد.
رفتن به طبيعت در آخرِ هفتهها، مثلِ اين ميماند که ذهنِ خودتان را به شارژِ مستقيمِ سوختِ جِت وصل کرده باشيد! يعني بهطور کُلي باعث ميشود شما براي شروع و ادامه هفته جديد بسيار آمادهتر باشيد و تصميم هاي بهتري بگيريد.
مطالعه اي که در سال ۲۰۱۳ انجام شد نشان داد حتي مشاهده تصويري از طبيعت ممکن است به کاهش استرس بيانجامد.به يک گروه از شرکت کنندگان در تحقيق به مدت ده دقيقه تصاويري از طبيعت نشان داده شد و به گروه ديگر تصاوير مربوط به ساختمان ها.
نتايج نشان داد که سيستم اعصاب پاراسمپاتيک(که موجب آرامش ميشود) در افرادي که تصاوير مربوط به طبيعت را ديده بودند فعالتر از گروه دوم شده بود. حتي صداهاي ضبط شده از طبيعت نيز تاثير مثبتي بر بهبود فرد بعد از حضور در موقعيت تنش زا دارند.
گردآوري: بخش روانشناسي بيتوته
- نویسنده : قیام خوراسانی
- منبع خبر : BBC خبر گزاری آریا