کتاب به نام خراسان نویسنده عزیز آریانفرد از چاپ برآمده
کتاب به نام خراسان نویسنده عزیز آریانفرد از چاپ برآمده
کتابواره یادداشت هایی در باره گستره تاریخی_ جغرافیایی و فرهنگی_ تمدنی خراسان، زحمات آقای عزیز آریانفر و یاران و همکاران شان نوشته این کمترین به اهتمام کدبان ذبیح مهدی

تحفه روز یکم سال نو
مژده به شیفتگان تاریخ:
کتابواره یادداشت هایی در باره گستره تاریخی_ جغرافیایی و فرهنگی_ تمدنی خراسان،
نوشته این کمترین
به اهتمام کدبان ذبیح مهدی از چاپ برآمد. این اثر از سوی بنگاه انتشارات کتاب کابل به زیور چاپ آراسته شده است.

 

 

 

 

شکوه وپهنه ی زبان پارسی
کتاب ارجمند «شکوه و پهنه زبان پارسی »،تالیف استاد غلام محمد محمدی در ۵۰۹ صفحه از چاپ برامد و روز چهارشنبه ۳ فیروزی در تالار وزارت اطلاعات و فرهنگ روکشایی شد.
این کتاب در نوع خود استثنایی و بی همتاست
استاد محمدی در همه آثار و آفریده هایش راه نرفته و نکته های «مگو» را عنوان نموده وبه بررسی گرفته است . از این رو همه آفریده هایش ابتکاری , بکر و راهگشاست. به این عنوان ها توجه کنید:

خدمات ‌و خطا کاری های شاه امان الله،
ما همه افغان نیستیم،
حکومت حبیب الله خان کلکانی در برابرسه تجاوز و مداخله خارجی
چرا پاکستان در امور داخلی افغانستان مداخله می کند
پشتونستان خواهی عامل تباهی افغانستان
افغانستان ‌و طمع خام بلوچستان
قهرمانان واقعی جنگ استقلال و جعل کاران تاریخ معاصر

این کتاب ۲۳ جستار است ودر نگارش آن از ۲۵۰ ماخذ استفاده شده است.
تانگوی برخی جستار ها : واژه تاجیک، خراسان، جغرافیای زبان فارسی، عوامل پایایی زبان و فرهنگ فارسی، تاثیر فارسی بر ادبیات جهان، یورش ها بر تاجیکان،سیرنزولی تاجیک ها، ایجاد نفاق و ‌تعصب.

نقل قول ها وبیان فاکت ها چنان گسترده است که گاه به فوران اسنادو ‌ارجاع ها مواجه هستیم و شما را از خواندن دهها کتاب بی نیاز می سازد
در یک صفحه این نکات را می خوانید:
– حمله اسکندریه به ارین زمین، یورش اعراب
– در۱۸۳۶ انگلیس فارسی را در هندملغی کرد
– در قرن ۱۹ روس‌ها در آسیای میانه بر فارسی محد‌‌ودیت ایجاد گردند
در قرن۲۰ بلشویک ها بخارا راتصزف کردند ‌.
– ۱۹۲۴ مصطفی کمال در ترکیه زبان ادبی را لغو والفبای فارسی رامحو کرد
– ۱۹۵۴ انقلاب فرهنگی چین فارسی را از رواج انداخت
– از ۱۳۱۵ هاشم خان ،داود ، نعیم، امین، ترکی، کرزی و غنی تعصب را جاری کردند

نکاتی از این کتاب:
– از روزگاری که انسان های اولیه، مغازه نشینی را ترک کرد، بخدی ایجاد و ام البلاد نام گرفت

– نخستین رنسانس در قرون وسطی با سامانیان تاجیک تبار و فارسی ژبان از شهر های بخارا، بلخ، مرو ، سمرقند، نیشابور و هرات آغاز شد
– زبان فارسی یکی از زبان‌هایی نوین آریایی و خاستگاه آن بلخ است
– زبان فارسی از بلخ به غرب در فارس یا ایران، در شرق تا فراورده وبخارا ‌وسمرقند وخیوه، در جنوب تا شبه قاره هند، در غرب تا ترکیه عثمانی گسترش یافت
– از خلیج فارس تا خلیج بنگال،از خوارزم تابلوچستان، از سنکیانگ تا ترکیه قلمرو فارسی شد
– زبان پارتی دنباله اوستایی است که جای زبان آرامی هخامنشی و یونانی زا گرفت. پارسی دنباله زبان پارتی است.
– پارتی زبان در بار اشکانی، کوشانی و دنباله آن زبان دربارسامانی، طاهری،ضفاری، غزنوی‌ و غوری بود. از این رو به دری یا درباری وصف شد
– شاهان تاجیک تبار اریانا: پیشدادیان،کیانیان در شرق، ماد ها و هخامنشی ها در غرب، اشکانی ها، ساسانی ها، یوچی ها، یفتلی ها، سامانی، طاهری ها صفاری ها، غوری ها
– واژه تاجیک: زردشتیان کلاه تاج مانندی می پوشنیدند،دیگران آنها را تاجیک می گفتند. تاژیک و تاجیک بعد ها به همه فارسی زبانان غیر ترک ‌غیر عرب بکار رفت
– در کاربرد رسمی واژه خراسان بیتی را از سکه زمان افضل خان پدر امیر عبدالرحمن نقل می کند که خود را شاه خراسان می خواند
– دو فوج مشرق و مغرب زهم مفصل شد
امیر ملک خراسان محمد افضل شد

ش. آرینفر

پانویس:

کتاب را از این نشانی بدست آورده میتوانید :

فروشگاه کتاب آریانا
آدرس: جاده آسمایی، سر زیر زمینی، هتل پلازا، طبقه دوم
۰۷۸۸۷۴۵۲۹۷
۰۷۳۱۵۵۵۷۳۱

معمای ما کیستیم؟- معرفی و بررسی کتاب “ما همه افغان نیستیم”

 

سه شنبه ۱۴ تیر (سرطان)۱۴۰۱- ۵/ ۷/ ۲۰۲۲

رضا عطایی (کارشناسی ارشد مطالعات منطقه‌ای دانشگاه تهران)

مشخصات کتاب:

عنوان: ما همه افغان نیستیم!

نویسنده: غلام‌محمد محمدی

ناشر: انتشارات سعید/ کابل/ چاپ اول ۱۳۹۷ش

 

 

برگه فراموش شده تاریخ
بخش دهم
امیر فرمان مصادره تمامی جایداد صاحبزاده و نزدیکانش رادرخوست و اطراف اندیار صادر نمود اعضای فامیل صاحب زاده( دو خانم, پنج پسر و پنج دختر ,پسران عبدالسلام,محمدسعید محمدعمر,محمدطیب و ابوالحسن) یکجا با سه فامیل ازنزدیکانش که انها پیرواحمدیه نبودندتعداد هرچهارفامیل صدتن شامل مرد, زن بشمول کودکان و بزرگسالان می شد, جبرا به شهر کابل کوچ داده شدند ,داخل یک سرایی در چهارباغ کابل جابجا گردیدند البته بمصارف شخصی خودشان تا رسیدن بکابل بجز از یکتن همان ملا میر که دربخش نهم ازان یادگردیددیگران از کشته شدن صاحبزاده اگاه نبودند.
ان سه فامیل ازبسته گان صاحبزاده به رهنمایی کوتوال چون پیرو احمدیه نبودند برگه بیزاری دست خط نمودند اما مورد قبول سردار نصرالله واقع نگردید حکم گردید همه به ” ترکستان” تبعید گردند.
زمستان بود و هوا سرد قافله تبعید شدگان اماده حرکت بصوب ” ترکستان” گردید چهارده سپاهی به فرماندهی جمعدار سلطان علی برای نظارت و انتقال موظف مصارف سفر بدوش خود تبعید شده گان راهی بلخ گردیدند.
جمعدار شیعه بود چون میدانست اینها به کدام جرم و به کی پیوند دارند از روی ملایمت صاحبزاده با شیعه ها, با انها روش نیک داشت..
با گذشت تقریباً یکماه قافله به بلخ رسید و در ” باغ ازغر/باغ اصغر” جابجا گردیدند, سپاهیان کابلی برگشتند و کوتوال مزار هفت سپاهی را برای مراقبت ایشان گماشت, باغ ازغر/ اضغر سرپناه مناسب بود مدتی اینجا سپری گردید سرور خان از خاندان شاهی سرپرست نائب الحكومه بود با صاحب زاده شناخت داشت با اواره گان همچو مهمان برخورد نمود و اعاشه انها را بدوش خود گرفت منظم می رساند چند ماه گذشت.
نائب الحکومه جدید ” عبدالله خان توخی” تعین گردید ,نامبرده از صاحبزاده و پیروانش نفرت داشت , تبعید شده گان را به منطقه هژده نهر ” نهرعبدالله قلعه بخجله” زیر خیمه ها جابجا نمود نخست اهالی اعتراض نمودند بعدا با برقرار نمودن ارتباط نزدیک با تبعید شدگان شناخت خوبتر حاصل نموده انهارا بصفت باشندگان جبری اما “موقت” پذیرفتند.
چهارسال سپری گردید امیرحبیب الله از طریق هرات و میمنه به بلخ سفر نمود, اوارگان به نمایندگی خود مزمل شاه را نزد سلطان جان از مصاحبین امیر که مخفی پیرو احمدیه بود روانه کردند درخواست نوشتند دران خواهان عفو و برگشت به خوست گردیده بوداما امیر درخواست شان را پاره نمود و خواهش شانرا رد کرد , سه سال دیگر نیز همانجا ماندند.
درین مدت قبایل جنوب بویژه خوست به بهانه های مختلف علیه امیر شورشها صورت گرفت ,یکی پی دیگری سرکوب گردید.
سال ١٩٠٩ ترسایی سوءتفاهم مرزی میان هندبریتانوی امیرحبیب الله رخ داد, امیر هیات دو نفره برای گفتگو با مسولین مرزی هردوجانب تعین نمود, هیت ” محمود امین الکاتب و ابراهیم خان ” هردو فارسی زبان بودند به زبان پشتو بلد نبوده همچنان در منطقه بلدیت نداشتند فردی از هواداران صاحبزاده بنام خواجه گل خان را که پشتو زبان بود بصفت معاون هیات تعین نمود, مشکلات و تنش بوجودامده فروکش نمود, بدین مناسبت امیر در کابل دعوتی برای سران قوم که با هیات همکاری نموده بودند ترتیب داد. در میان مدعوین ببرک خان جدران نیز حضور داشت, خواجه گل خان پیش از رفتن به محل پذیرایی با هیات حیله ایی برای رفع تبعید دوستان شان از بلخ سنجیدند, نان اماده گردید اما مهمان ها با بکارگیری حیله دست به غذا نبردند امیر با تعجب پرسید چرا؟
گفتند رواج ما چنین است تا یک ارزوی جمعی ما برآورده نشود دست به غذا نمی زنیم, امیر پرسید بفرماید چی ارزو یا درخواست دارید, گفتند ” عفو پیرخانه و بزرگان ما که به بلخ تبعید گردیده اند”.
امیرفرمان شفاعی رفع تبعید, اجازه برگشت شان به زادگاه شان سیدگاه خوست و بازگیری جایداد مصادره شده شانرا صادر کرد.
مولوی محمدصدیق بزودی فرمان کتبی امیر را بالای نائب الحکومه بلخ عبدالله خان توخی بدست اورد,بین یکماه همه تبعیدشدگان بکابل رسیدند به جزازدوپسر صاحبزاده همه بطرف خوست حرکت کردند, بعدازسالها دوری به سیدگاه رسیدند.
تنها دو پسر بزرگ, صاحبزاده در شهرکابل ماند.
پایان بخش دهم
تصویر : محمد طیب و ابوالحسن پسران صاحب زاده عبداللطیف

 

برگه فراموش شده تاریخ
بخش یازدهم
دو پسر صاحب زاده برای پیگیری بدست اوردن جایداد هایشان درجنوبی درکابل ماندند , بستگان شان به خوست برگشتند ,روزانه دهاتن از مناطق دور و نزدیک به دیدن شان می امد با گذشت هرروز به تعداد بازديدکنندگان /پیروان بیشتر و بیشتر میگردید, ازین حال و احوال گزارش بکابل رسید, به حاکم خوست دستور صادر گردید که تنها خانواده صاحبزاده را دوباره بکابل برگردانند, حاکم به دلیل سردی زمستان , برف و یخ بندان تا بهار رفتن خانواده صاحبزاده را به تعویق انداخت .
درصورت برگشت بکابل امیر فیصله نموده بود تا معادل جایداد هایشان, در کابل برایشان جایداد داده شود.
فامیل صاحبزاده بکابل برگشت در اخیرشوربازار ( خرابات)نزدیک زيارتگاه ” چهارده معصوم” خانهء را به کرایه گرفتند. درمورد جایداد زمانیکه محاسبه صورت گرفت معلوم شد که اگر تمامی شهرکابل معادل جایداد جنوبی اینها داده شود ازنظر مساحت بازهم تکمیل نمیگردد بنا امیر بویژه سردارنصرالله ازین امر شانه خالی نمودند.
بزرگسالان فامیل باید هفته دوبار به کوتوالی حاضر می شدند از حضور خود در شهر اطمینان میداند, چندسالی بدین منوال سپری گردید.
یک تبلیغی قادیانی بنام فضل الکریم گجراتی از هند وارد کابل گردید, منابع احمدی ان شخص را مجذوب که تکلیف روانی داشت معرفی کرده اند, این شخص علنی تبلیغ و دعوت به احمدیه میکرد شخص سردارنصرالله را نیز دعوت نمود, فضل الکریم گجراتی دستگیر شده به اتهام جاسوسی درزندان شیرپور زندانی گردید درجریان تحقیق پسران صاحب زاده را “قلم داد” که باوی همکاری نموده اند .
هر پنج پسر صاحبزاده با زنجیر و زولانه زندانی زندان شیرپور گردیدند.
خوراک فضل الکریم درزندان فقط نمک و پارچه نان تعین گردید, بزودی درزندان جان داد.
ماه ها سپری شد پسران صاحبزاده مصاب به ” سینه و بغل ” گردیده سخت مریض گردیدند.
امیر, سردار و عنایت الله به سیاحت, شکار و تفریح بیرون از کابل رفتند, شهزاده امان الله درکابل بعنوان سرپرست ” کابل” قرارگرفت.
شهزاده بازرسی پرونده های زندانیان را اغازنمود, سردارابراهیم خان “ماماخیل ” شهزاده از ارادتمندان صاحبزاده که بدربار بویژه به شخص شهزاده نزدیک بود سفارش بازنگری پرونده پسران صاحبزاده را کرد بعداز گذشت مدت کوتاه توانست فرمان رهایی پسران صاحبزاده را بگیرد. فرمان رهایی صادرشد , عظیم گل دستیار سردارابراهیم این خبر را درزندان به پسران صاحبزاده رساند.
هفته گذشت هر پنج برادر با زنجیر و زولانه درحالیکه سخت بیماربودندپیاده به کوتوالی منتقل گردیدند میرزا عبدالخالق دستیار کوتوال امربازکردن زنجیر هارا داد در کوتوالی سامانه بازکردن زنجیرها نبود همه را نزداهنگر به دکان اهنگری بردند زنجیرها ازدستان و پا هایشان باز گردید زنداتیان ازادشده را به محکمه شرعی نزد قاضی عبدالشکور بردند.
محکمه حکم رهایی شانرا تصدیق نمود , برادران به خانه برگشتند دوهفته ازرهایی شان گذشته بود که محمدعمر پسرصاحبزاده درنتیجه همان بیماری زندان وفات نمود .
دوران حبس پسران صاحبزاده, یک خانم صاحبزاده فوت نموده بود.
پرونده استرداد جایگاه های جنوبی صاحبزاده را نیز شهزاده امان الله زیر غور داشت.
محمدسعید پسر صاحبزاده بوکالت برادران پیگیر پرونده جایداد بود اما از بیماری رنج میبرد ,همان بیماری جانش را گرفت.
فقط دو هفته از مرگ محمد سعید گذشته بود که امیر حبیب الله در شکارگاه کله گوش لغمان به قتل رسید.
پایان بخش یازدهم

نام کتاب: دولت امیر حبیب الله خادم دین رسول الله

پژوهش ونگارش: استاد غلام محمد محمدی

بحث نخست: شامل دوران طفولیت تاجوانی حبیب الله خان کلکانی می‌شود و این که چرا غداران تاریخ، او را بچه سقاگفته اند؟ البته فهرست مطالب هربحث، زیر عنوان همان بحث، درمتن کتاب و منابع پژوهشی، درختم هر بحث آورده شده است.

بحث دوم: مبارزات کلکانی منحیث شخص فداکار و سرباز دواطلب درجنگ استقلال، آن هم درجبهه ی «تل» جایی که نادرخان قهرمان جعلی آن جا زده شده، مبارزات حبیب الله کلکانی دواطلبانه درجنگ بخارای شرقی (تاجکستان امروزی) برضد اشغال گران بلشویک روس، حبیب الله خان منحیث سرباز جسور« قطعه نمونه » زیر فرمان جمال پاشا جنرال ترکیه عثمانی، روشنی انداخته شده؛ با سرباز دوره احتیاطه در سرکوب شورش اقوام جنوبی به تحریک انگلیس ها، برضد شاه امان الله، به نام شورش ملای سنگ واتهام‌های ناروایی که مورخان سرکاری و نویسندگان جبون یا قبیله پرست بر وی وارد کرده اند؛

بحث سوم : به عوامل شورشگری دوره نخست، رفتن به پشاور، عوامل شورشگری دور دوم، امضای پروتوکل مصالحه وآشتی با دولت، که درنتیجه ی خیانت شاه امان الله برهم خورده است.

بحث چهارم: به خطا کاری های شاه امان الله پرداخته شده که یکی ازعوامل سقوط دولت اش همین خطا کاری ها و خیانت خانواده و اقوام خودش بوده است.

بحث پنجم: به ساختار تشکیلاتی دولت کلکانی مشاورین سیاسی، اعزازی و دینی وی، متون بعضی فرامین و طرز اداره‌های ولایات پرداخته شده؛

بحث ششم: تلاش های انگلیس‌ها طی ۳۵ سال برای به قدرت رساندن نادر و روابط تاریخی خاندان نادر خان با انگلیس ها بحث گرفته شده؛

بحث هفتم: نقش رژیم پهلوی فارسی (ایران امروزی ) از داخل و خارج برای سرنگونی دولت امیر حبیب الله به کاوش گرفته شده؛

بحث هشتم: تجاوز مستقیم اتحاد شوروی، از دریای آمو تا سمنگان، مورد کاوش قرار گرفته و جنایات آن‌ها برملا گردیده است.

بحث نهم: روش نیک و انسانی امیرحبیب الله کلکانی و اعمال خصمانه خانواده غلام نبی خان چرخی که سبب تباهی خانواده خود شان گردیده مورد پژوهش قرارگرفته است.

بحث دهم: تجاوز چهارم انگلیس و نقش آن‌ها در سقوط دولت کلکانی، هم چنان به مدارج تقویه و ترقی نادر خان تا رساندن به پادشاهی کاوش شده است؛

بحث یازدهم: به چگونگی سقوط دولت امیرحبیب الله به وسیله انگلیس‌ها و در روی صحنه نادر خان اختصاص دارد.

بحث دوازدهم: وضعیت سیاسی امیرحبیب الله خان، بعد از ترک ارگ شاهی و یورش‌های سه گانه‌ی قبایل بدوی و غارت‌گری نادرخان به شمالی و هم‌چنان به نظریات مختصر برخی نویسندگان در مورد غارت کابل و شمالی به وسیله‌ی ملیشه‌های نادر خان پرداخته شده است؛

بحث سیزدهم: به عوامل سقوط خارجی دولت امیرحبیب الله اختصاص یافته است؛

بحث چهارم دهم: عوامل داخلی سقوط دولت امیرحبیب الله خان کلکانی پژوهش و ارزیابی گردیده است؛

بحث پانزدهم: مرور مختصری به ” مجموعه ی جریده حبیب الاسلام ” که درسال ۱۳۹۵هجری خورشیدی به اثر سعی و کوشش آقای عبدالحفیظ منصور اقبال چاپ یافت. صورت گرفته، که دارای مطالب بسیار جالب و مهم تر از همه شمار بیعت نامه هایی‌ست که با مهر و امضای بزرگان سران اقوام، علمای دینی و ازجمله ۲۷ بیعت نامه تنها ازسران قندهار و صد‌ها بیعت نامه از ولایات دیگر مواصلت نموده، جاهایی که حتی پای سربازان کلکانی به آن جا ها نرسیده است، دال بر مردمی بودن و فراقومی بودن آن است.

کتاب با مضمونی زیر عنوان ” پایان کار یک قهرمان ” و معرفی نویسنده پایان یافته است.

روبرداشت

 

  • نویسنده : قیام خوراسانی
  • منبع خبر : شبکه های اجتماعی