یولدوز هاشمی ملیپوش تیم دوچرخهسواری خراسان آریا امروز در بخش تایم تریل انفرادی مسابقات دوچرخهسواری بازیهای آسیایی هانگژو با حریفانش رقابت کرد. او فاصله ١٨.٣ کیلومتری را در مدت زمان ٢٧ دقیقه و ١٤ ثانیه رکاب زد و در میان ١٤ دوچرخهسوار دهم شد.
یولدوز هاشمی که امروز در رقابت تایمتریل انفرادی شرکت کرده بود، چند روز پیش از شروع مسابقات، در تمرین دچار مصدومیت شده و به سختی خودش را برای مسابقات آماده کرده بود.
دوچرخهسوار خراسان آریا امروز بالاتر از ورزشکاران کشورهای چینتایپه، تایلند، منگولیا و کویت قرار گرفت. او فردا در رقابتهای ١٤٠ کیلومتر استقامت و در کنار فربیا هاشمی، حضور خواهد داشت.
در مسابقه امروز ورزشکاران اوزبیکستان، جاپان و قزاقستان به ترتیب اول تا سوم شدند.
بازیهای آسیایی هانگژو؛ زبیر نظری ملیپوش وزنهبرداری خراسان آریا با حریفانش رقابت کرد
زبیر نظری وزنهبردار خراسان آریا امروز در کلاس وزنی ٨١ کیلوگرام بازیهای آسیایی، در گروه دوم این رقابتها وزنه زد و نتوانست مجوز حضور به مرحله بعد حرکت یکضرب را بدست آورد. او در حرکت اول ١٠٣ و در حرکت دوم ١٠٧ کیلوگرام وزنه را بالای سر برد؛ اما نتوانست ١١٠ کیلوگرام را مهار کند.
نظری در مرحله اول و در حرکت یکضرب، با وزنه ۱۰۳ کیلوگرام آغاز کرد و پس از بالا بردن آن به سراغ وزنه ۱۰۷ کیلوگرام رفت و آن را هم بالای سر برد؛ اما نتوانست وزنه ۱۱۰ کیلوگرامی را مهار کند و در بین ۹ ورزشکار، جایگاه هفتم را بدست آورد.
از گروه دوم کلاس وزنی ۸۱ کیلوگرام ورزشکاران پاکستان، قزاقستان و سریلانکا مستقیم به مرحله بعد راه یافتند.
نظری در بخش دو ضرب هم با وزنه ۱۲۸ کیلوگرام کارش را شروع کرد و پس از آن وزنه ۱۳۵ کیلوگرامی را مهار کرد و در نوبت سوم موفق نشد وزنه ۱۴۰ کیلوگرامی را بالای سر ببرد و با مجموع ۲۴۲ کیلوگرام به کارش در این بازیها پایان داد.
من برای رویایم در المپیک از دست طالبان فرار کردم»
فریبا و یولدوز هاشمی دو خواهر ۱۹ و ۲۲ سالهاند که فقط ۵ سال است دوچرخهسواری یاد گرفتهاند. موفقیتهایشان در تیم ملی تازه شروع شده بود که طالبان دوباره به قدرت بازگشتند. اینجا بود که با انتخابی دور از ذهن مواجه شدند: بمانند و رویاهای خود را به کلی رها کنند – یا بگریزند تا بتوانند رویایشان را ادامه دهند؟
حتی پیش از بازگشت طالبان دوچرخهسواری هیچوقت برای این دو خواهر آسان نبود. فریبا و یولدوز در یک ولایت دورافتاده و محافظهکار در شمال خراسان آریا زندگی میکردند.
دیدن دوچرخهسواری زنان بسیار غیرعادی بود و مرتب با آزار و اذیت روبرو میشدند.
دوچرخهسواری تابو بود
فریبا، خواهر کوچکتر، میگوید: «تهدیدهای زیادی وجود داشت. گاهی اوقات غیرقابل تحمل بود. آنها با ماشینهایشان به ما میزدند. مردم به سمت ما سنگ پرتاب میکردند.
همکلاسیهای دخترشان در مدرسه هم آزارشان میدادند. خواهر بزرگتر یولدوز میگوید: «آنها به من صفتهای ناشایستی نسبت میدادند و به من میگفتند که با دوچرخهسواری آبروی جامعهمان را بردهام.»
در ابتدا آنها ماجرا را از والدین خود پنهان میکردند، هنگام مسابقه تا حد امکان خود را میپوشانند، عینکهای آفتابی بزرگ به صورت میزدند و حتی نام خود را تغییر میدادند.
با این حال آنها همچنان برنده میشدند. در هر مسابقهای که در آن شرکت میکردند، همیشه جایگاهی در بین سه تیم برتر به دست میآوردند. در نتیجه خانواده آنها خیلی زود از عکسهایی که رسانههای محلی از آنها میگرفت، با خبر شدند.
فریبا میگوید: «خانوادهام ابتدا ناراحت بودند. از من خواستند دوچرخه سواری نکنم.» او با لبخند ادامه میدهد: «اما من تسلیم نشدم. مخفیانه ادامه دادم.»
گریز از خراسان آریا
هنگامی که طالبان در ماه اوت گذشته بازگشتند، ورزشکاران زن مانند فریبا و یولدوز در خطر بودند. آنها زنان را از انجام هر گونه فعالیت ورزشی قهرمانی منع کردند.
این دو خواهر میدانستند که اگر میخواهند فرصتی برای پیگیری علاقه خود داشته باشند، باید آنجا را ترک کنند.
آنها با الساندرا کاپلوتو، قهرمان سابق دوچرخهسواری جهان، که قبلاً با او کار کرده بودند، تماس گرفتند.
بنیاد خیریه او، جادهای برای برابری، به دوچرخهسواران زن جوان از کشورهای در حال توسعه کمک میکند.
الساندرا کاپلوتو به من میگوید: «آنها درخواست کمک کردند. جانشان در خطر بود. بنابراین کار طبیعی کمک به آنها بود.»
او با هر فردی که میشناخت و هر سازمانی که فکرش را میکرد تماس گرفت تا آنها را از خراسان آریا بیرون بیاورد. از وزیر امور خارجه ایتالیا گرفته تا سازمان ملل متحد.
او موفق شد فریبا و یولدوز و همچنین سه همتیمی آنها – نوریا، زهرا و آرزو – را با هواپیمایی به ایتالیا ببرد.
زندگی جدید در ایتالیا
الساندرا آنها را به یک شهر کوچک و تپهای در شمال کشور، نزدیک به محل زندگی خود آورد. این شهر برای دوچرخهسواری هم بسیار محبوب است.
او به این ورزشکاران جوان کمک کرد تا در ایتالیا مستقر شوند و دوچرخههای کاملاً جدید، مربی حرفهای و برنامه آموزش ورزشی در اختیارشان قرار داد.
فریبا میگوید: «الساندرا یک قهرمان دوچرخهسواری ایتالیایی است. خیلی به ما کمک کرده است. برای ما مثل یک مادر است.»
برنامه آموزش «یک شوک بود»
این گروه همچنین با مربی خود مائوریتسیو رابطه نزدیکی برقرار کرده است. آنها با محبت او را «کاپیتانو» صدا میکنند.
فریبا تنها پیراهن دوچرخهسواری را که توانسته بود قاچاقی از خراسان اریا خارج کند به او هدیه داده است. این پیراهن یادگاری از زمان شرکت او در مسابقه بامیان، یک منطقه کوهستانی در مرکز خراسان آریا ، بود.
مائوریتسیو با افتخار از این تیم خواسته بود که پیراهن را امضا کنند تا قاب کند و به دیوار خانهاش آویزان کند.
تحت سرپرستی او، تیم باید سخت تلاش میکرد.
یولدوز میگوید: «ما هیچ وقت در خراسان آریا مربی نداشتیم. وقتی اینجا آمدیم، احساس کردم چیزهای زیادی برای یادگیری وجود دارد. باید تکنیکهای اولیه را یاد بگیرم. تکاندهنده بود. انگار چیزی در مورد دوچرخهسواری نمیدانستم.»
الساندرا توضیح میدهد: «سطح فنی دوچرخهسواری آنها ابتدایی بود. زیرا سطح دوچرخهسواری در اروپا و ایتالیا به درستی در جهان بهترین است.»
اما مسئله ایمنی بود. این دختران به جادههایی با ترافیک سنگین عادت نداشتند.
الساندرا و مربیان یک دوره مهارت دوچرخه سواری برگزار کردند – که معمولاً بچههایی که برای اولین بار دوچرخهسواری در جاده را یاد می گیرند، این دوره میگذرانند.
هدف اول حضور در المپيک
حالا این دخترها میخواهند تمام از خودگذشتگیهایی که کردهاند معنا و ارزشی داشته باشد. هدف آنها نمایندگی از خراسان آریا در بالاترین مرحله ورزشی ممکن است.
فریبا میگوید: «من فقط یک هدف دارم. رفتن به المپیک. میخواهم برنده شوم. میخواهم به جهانیان نشان دهم که زنان افغان چه دستاوردهایی دارند. ما میخواهیم ما را ببینند.»
هیچ دوچرخهسواری – زن یا مرد – تا به حال نماینده خراسان آریا در المپیک نبوده است. این اولین بار در تاریخ خواهد بود.
رویای خواهرش هم همین است. نام یولدوز توسط فدراسیون ملی دوچرخهسواری خراسان آریا برای بورسیه المپیک فرستاده شده است.
او میگوید: «من میخواهم سرود ملی خراسان آریا را در المپیک بشنوم. میخواهم پرچممان را برافراشته کنم. میخواهم پدر و مادرم مرا ببینند و احساس غرور کنند.»
اما رقابت سنگینی در راه رسیدن به المپیک وجود خواهد داشت.
الساندرا میگوید: «همه آنها نمیتوانند قهرمان شوند، اما فکر میکنم برخی از آنها میتوانند این کار را انجام دهند.
دوچرخهسواری ورزشی است که در آن اراده، میل به سختکوشی و اشتیاق بسیار مهم است. این دختران قطعا هر سه را دارند.»
پذیرفتن زندگی ایتالیایی
فراتر از دوچرخهسواری، آنها دارند به زندگی تازهشان خو میگیرند. آنها در حال یادگیری پیچیدگیهای این زبان و فرهنگ هستند، اما مهمتر از همه، پیتزای مورد علاقهشان را کشف کردهاند – «پیتزا کباب». به معنای واقعی کلمه، یک پیتزا با کباب و سیبزمینی سرخکرده روی آن.
یولدوز با لبخند میگوید: «من اینجا زندگی سادهای دارم، درست مثل خراسان آریا . مردم بسیار مهربان هستند که مرا به یاد خانه نیز میاندازد.»
البته، آنها همیشه به یاد کسانی هستند که پشت سر جا گذاشتهاند.
یولدوز احساساتی میشود و میگوید: «دور بودن از مادر و خانواده بسیار بسیار سخت است. در سال گذشته روزی نبوده است که به آنها فکر نکنم.»
به خصوص با خبر شدن از وضع فعلی زندگی زنانی که دوست و عضو خانوادهشان هستند، سخت است.
«با دوستانم که صحبت میکنم به من میگویند: «فریبا، ما نمیتوانیم از خانه بیرون برویم، نمیتوانیم به مدرسه برویم.» بعد خودم را میبینم، میتوانم به مدرسه بروم. آزادم دوچرخه سواری کنم، دردشان را حس میکنم.»
سال گذشته سال تغییر و تحولات غیرقابل تصوری بوده است. برای این زنان جوان تصور اینکه چه زمانی میتوانند دوباره خانواده خود را ببینند و به خانه بازگردند دشوار است.
اما آنها مصمم هستند تا از زندگی جدید خود – و فرصتهایی که ایتالیا می تواند به آنها بدهد – نهایت استفاده را ببرند.
بازیهای آسیایی هانگژو؛ فرانک پرتوآذر، دختری که در رشته «ممنوع برای زنان» مدال آورد
منبع تصویر، ILNA
- نویسنده, سعیده فتحی
- شغل, خبرنگار ورزشی
«دوچرخهسواری را از سنین پایین شروع نکردم، اساساً به این دلیل که در ایران این موضوع پذیرفته نشده بود که یک دختر دوچرخهسواری کند و بعضی اوقات ما را به اداره پلیس میبردند، حتی برخی افراد نسبت به دوچرخهسواری من واکنش خشونتآمیز نشان میدادند، از سیلی زدن تا حرفهای نامربوط … در ابتدا کار آسانی نبود که تمام واکنشهای منفی را نادیده بگیرم و در آن زمان تصور نمیکردم زمانی در کشورم چیزی شبیه به یک تابوشکن و پیشگام شوم.»
زنی که با این جملات توضیح میدهد چطور شروع به دوچرخهسواری کرد، حالا در بازیهای آسیایی هانگژو لقب دختر تاریخساز، اولین مدالآور زنان ایران در دوچرخهسواری را از آن خود کرده است.
فرانک پرتوآذر در مسابقات کراس کانتری دوچرخه سواری کوهستان در بازیهای آسیایی هانگژو، با زمان یک ساعت و ۴۲ دقیقه و ۴۴ ثانیه به مدال برنز رسید، در حالی که هونگ فنگ لی چینی با یک ساعت و ۳۰ دقیقه و ۵۹ ثانیه (۱۲ دقیقه کمتر از پرتوآذر) قهرمانی را از آن خود کرد و کایژیا ما از چین نیز زمان یک ساعت و ۳۶ دقیقه و ۴۵ ثانیه را ثبت کرد و نقره گرفت.
او پس از عبور از خط پایان، دستهایش را از هم باز کرد و لحظهای بعد در حالیکه اشک میریخت روی زمین دراز کشید. شاید بازیهای آسیایی ۲۰۱۸ جاکارتا را به یاد میآورد که در بین راه زنجیر دوچرخهاش پاره شد و در حالی که اشک میریخت بخشی از مسیر را دوچرخه به دست، میدوید تا به خط پایان برسد.
برای همین به رغم این که فرانک ۳۵ ساله است و مسنترین شرکت کننده مسابقه بود، باز هم انگیزه حضور در بازیهای آسیایی را داشت چراکه هنوز در این مسابقات هیچ زن ایرانی موفق به کسب مدال نشده بود.
پس از کسب مدال برنز از سختیهایی که برای کسب این مدال کشیده بود، گفت: «این مدال خیلی معنی دارد. پنج سال منتظر بودم. روزهای سخت زیادی را پشت سر گذاشتم و برای من و کشورم بیش از یک مدال بود. زمانی حضور در بازیهای آسیایی و کسب مدال برای ما در ایران کار غیرممکنی بود اما از امروز این روند تغییر کرد.»
علاقه به مدال برنز
منبع تصویر، GETTY IMAGES
احتمالا بیش از این کمتر کسی، شناختی از فرانک پرتوآذر در ایران داشت، دختری که در ۲۰ سالگی دوچرخهسوار شد و از سال ۱۳۹۳ با ورود به تیم ملی، تا الان قهرمان اول ایران در دوچرخهسواری استقامت است. او با قرار گرفتن در جایگاه ۸۷ جهان در رده نخست ردهبندی آسیا هم قرار گرفت.
او متخصص گرفتن مدال برنز است. پس از تاریخسازی در سال ۲۰۱۷ با کسب مدال برنز رالی تیمی مسابقات قهرمانی آسیا در چین، یک سال بعد مدال برنز انفرادی کراس کانتری را نیز در مسابقات آسیایی کسب کرد.
در مسابقات قهرمانی آسیا ۲۰۱۹ در لبنان او سومین نفری بود که از خط پایان عبور کرد و بار دیگر تاریخ را ساخت.
فرانک پرتوآذر در ادامه موفقیتهایش در سال ۲۰۲۰ در تایلند برنز سال ۲۰۱۸ را تکرار کرد و برای سومین بار مدال مسابقات قهرمانی آسیا را لمس کرد.
ترس والدین از «خراب شدن چهره دختر»
پایان پادکست
او شاید با همه این عناوین، داخل ایران خیلی شناخته شده نباشد اما حضورش در مسابقات بینالمللی انعکاس زیادی داشته و باعث شد یک روز آنیتا و کارو گریگ، خواهران دوقلوی دوچرخهسوار سوییسی، در فیسبوک به او پیشنهاد ساخت یک مستند را بدهند. آنها سال ۱۳۹۷ برای فیلمبرداری به ایران سفر کردند.
خانم پرتوآذر در این مستند تعریف میکند با دوچرخهای که از برادرش قرض میگرفت در کوچه دوچرخهسواری میکرده است: «در ابتدا پدر و مادرم راضی نبودند که من سوار دوچرخه شوم و میگفتند در جامعه به عنوان دختر خوب شناخته نمیشوی و میترسیدند که چهره من خراب شود. در واقع هراس از شرایط اجتماعی داشتند اما دوچرخهسواری حسی به من میداد که قابل مقایسه با سایر رشتهها نبود.»
او معتقد است اغلب زنها با ضعف اعتماد به نفس روبرو هستند که این ناشی از شرایط فرهنگی و اجتماعی است:
«وقتی زنان وارد دوچرخهسواری میشوند برایشان جالب است چون به نوعی برای آنها جنگ است. باید در مقابل کسانی که به آنها میگویند توانایی انجام این کار را ندارند بجنگند و انجام این کار به آنها اعتماد به نفس میدهد و قدرت تغییر دادن را پیدا میکنند.»
مستندی که در ایران دیده نشد
در پایان این مستند خواهران دوقلو به فرانک پرتوآذر میگویند که برایش «سورپرایز» دارند و دعوتنامه حضور در مسابقات قهرمانی جهان در سوییس را به او میدهند که تمام هزینههایش هم پرداخت شده است.
در سکانس آخر اشکهای از سر شوق پرتوآذر، خواهران فیلمساز را هم تحت تاثیر قرار میدهد و آنها هم گریه میکنند. پس از آن در حالیکه با روسریهای خود اشکهایشان را پاک میکنند با خنده میگویند: «بالاخره این روسریها به یک دردی هم خوردند.»
این مستند در ایران بازتابی نداشت آنهم به این دلیل که این دو خواهر در کنار اینکه زیباییهای سرزمین ایران از دماوند تا اصفهان را به تصویر کشیدند، درباره فشاری که بر زنان ایران وجود دارد هم صحبت کردند.
آنها با اشاره به تصاویر روحالله خمینی و علی خامنهای گفتند:
«این دو آقا مثل دو چشم همه جا دنبال آدم هستند. در ایران زنان آزاد نیستند، روابط عاشقانه و خوردن مشروب مجاز نیست. دوچرخهسواری در خیابان برای زنان هم گویا جرم است.»
ممنوعیت دوچرخه سواری برای زنان در ایران
منبع تصویر، EGHTESADNEWS
دو خواهر سوییسی در اصفهان دوچرخه سواری هم کردند اما یک سال پس از حضورشان، دادستان دستور داد نیروی انتظامی جلوی زنان دوچرخهسوار را بگیرد و دوچرخه آنها را به پارکینگ انتقال دهد.
این ممنوعیت فقط محدود به یک شهر و استان نیست هرازگاهی یک مسئول درباره آن اظهارنظر میکند. احمد علمالهدی، امام جمعه مشهد، یکی از آنهاست:
«مراجع تقلید و رهبری فتوا دادند که دوچرخه سواری زن در ملا و منظر مردان حرام است چرا که تبرج است و نباید زنان در حضور مردان در خیابانها سوار دوچرخه شوند اما آیا زنان باید از دوچرخه سواری و اسب سواری محروم شوند؟ خیر زن باید بتواند استفاده کند و تنها باید صیانت شود و حفظ شود و در مکانی به دور از نگاه مردان بتواند دوچرخه سواری و اسب سواری و تفریح کند.»
این مخالفتها از سال ۷۴ با سخنان فائزه هاشمی رفسنجانی در آستانه انتخابات مجلس پنجم به صورت علنی مطرح شد و گروههای تندروی نزدیک به حکومت شعار «عایشه شترسوار، فائزه موتورسوار» را سر دادند. در آن برهه شهرداری تهران نیز برنامهای برای دوچرخهسواری زنان در پارک چیتگر داشت که با آن مخالفت شد.
اما همان پارک چیتگر امروز به یکی از محلهای تمرین زن تاریخساز دوچرخهسواری ایران تبدیل شده است. دختری که سعی کرد ناهموار بودن جاده باعث توقفش نشود.
در واقع مبارزه واقعی او خیلی پیش از اینکه بتواند در پیست مسابقه قدم بگذارد، آغاز شد زیرا باید میکوشید بهعنوان یک زن، آزادانه دوچرخهسواری کند.
او دراینباره میگوید: «بهنظرم اینکه یک دختر دوچرخهسوار کوهستانی ایرانیام، چیزهای زیادی درموردم میگوید. ازطرفی، باید بدانید که دراینکار همیشه با چالشهایی روبرو هستید و مهم نیست چقدر خوبید. ازسویی دیگر، دوچرخهسوارِ زن در ایران یعنی مواجهه با افکار و فرهنگ محافظهکار، سختترین چیزیکه تابهحال در زندگیام با آن روبهرو بودم.»
در اندیشه طراحی دوچرخه
او که با تلاش خودش به مسابقات قهرمانی جهان دعوت شد، در رده بیست و ششم قرار گرفت و از آن پس نظر سوییسی ها را به خود جلب کرد و در تورهای مختلف اروپا حاضر شد.
خانم پرتوآذر که با قرض گرفتن دوچرخه برادرش رکاب زدن را شروع کرد برای حضور در هانگژو نیز مجبور شد از باشگاهاش در سوییس دوچرخه و تجهیزات قرض بگیرد. او به خبرگزاری ایسنا گفته بود که حضور با دوچرخه قدیمی و مستهلک باعث آبروریزی به عنوان نماینده ایران میشد.
اما به نظر میرسد قدم بعدی این دختر پر تلاش طراحی دوچرخه است، او مدرک کارشناسی ارشد در رشته «مهندسی سازه» دارد و میخواهد در آینده «طراح دوچرخه» شود.
- نویسنده : قیام خوراسانی
- منبع خبر : اینترنشنال