ماجرای کتاب دو قرن سکوت
اگر بخواهیم در یک جمله بگوییم که کتاب دو قرن سکوت درباره چیست، باید اینطور جواب بدهیم که شرح تاریخی وقایع سیاسی و اجتماعی ایران در دو قرن اول ورود اسلام، از زمان سقوط ساسانیان تا آغاز دولت طاهریان، اولین حکومت مستقل ایران بعد از ورود اسلام است. این تعریف یکخطی و کلی را روی جلد کتاب هم میبینیم. ناگفته پیداست که در این دو سده اتفاقها و حادثههای بسیاری بر این سرزمین گذشته است، از جمله جنبشهای سیاهجامگان و سپیدجامگان و تحرکات بابک خرمدین و افشین و مازیار.
دلیل پرداختن عبدالحسین زرینکوب به این بخش از تاریخ ایران این بود که عقیده داشت تاریخنویسان از این برهه به سادگی عبور کرده و آنطور که باید، در نوشتن ماجراها حق مطلب را ادا نکردهاند. البته باید به این نکته هم اشاره کرد که خود نویسنده در مقدمهای که بر اولین نسخه کتاب نوشته -با کمی فروتنی- برای روشن شدن ذهن مخاطب گفته است که:
«من در این یادداشتها، که جرات نمیکنم آن را تاریخ بخوانم جز آنکه صحنهای چند از تاریخ گذشته را از روزنه وجدان و عواطف خویش، و از پشت شیشههای تاریک یا رنگارنگ اسناد و منابع موجود تصویر کنم کاری نکردهام…»
امروز 17 دیماه سالروز قتل بابک خرمدین
غلامان تُرک آسیای مرکزی بودند شکست داده بود، زیرا دژ و استحکامات متعدد داشت. وی با مازیار حاکم تبرستان (مازندران) و نیز افشین سردار استقلال طلب دیگر در ارتباط بود. مازیار به دلیل همسایگی با طاهریان از دور و در ظاهر احترام خلیفه را داشت تا فرصت مناسب به دست آورد و افشین معتقد به انهدام قدرت خلیفه از درون بود و بنابراین، خودرا به شخص خلیفه نزدیک کرده بود، ولی خلیفه از همه چیز باخبر بود و برای تضعیف روحیه استقلال طلبی ایرانیان که می گفتند: اسلام بله؛ حکومت عرب نه ــ افشین را به جنگ بابک فرستاد. افشین همه مساعی خودرا به کار برد تا بابک باقی بماند که بابک به دلیل از دست دادن چند افسر خود در جنگ، به ارمنستان فرار کرد که در آنجا به دام توطئه افتاد و اسیر شد و به افشین تحویل گردید و افشین راهی جز تحویل او به خلیفه نداشت و خلیفه اورا به طرز دلخراشی که مورخان آن زمان شرح داده اند و در تاریخ طبری هم آمده است بکشت، اما بابک تا جان در بدن داشت خود را نباخت. مازیار نیز از طریق اغفال برادرش دستگیر و او نیز در سامرا که معتصم پایتخت خود را به انجا منتقل کرده بود به طرز فجیعی کشته شد و جسدش را درکنار استخوانهای بابک به دار زدند. سپس نوبت به افشین رسید که اورا در بغداد گرفتند و خلیفه تماسهای او با مازیار و بابک را رو کرد و با گرسنگی دادنش کشت و جنازه وی را هم در کنار دو تن دیگر در حاشیه سامرا به دار آویخت. تاریخ خلفای عباسی و حکام عرب مملو از چنین قتلهایی است، حتی قتل نزدیکان و بستگانشان.
Ali baba mag
بنابر گفتهٔ واقد بن عمروالتّمیمی (اولین کسی که زندگی بابک را به تحریر آورده است)،بابک دریکی از روستاهای اردبیل به نام روستای بلالآباد به دنیا آمد. پدر بابک مِرداس از اهالی تیسفون و مادر او ماهرو که اهل آذربایجان بود – بابک خرمدین در کودکی در آذربایجان به دنیا امد در همانجا بر علیه خلفای عباسی قیام می کند – نام کتاب واقدبن عمروالتّمیمی اخبار بابک نام دارد که اکنون در دست نیست.
در کتاب البدء والتاریخ که مأخوذ از کتاب اخبار بابک است آمده است که جاویدان بن سُهْرَک (در تاریخ طبری و بعضی از کتاب های دیگر جاویدان بن سهل ثبت شده است) یا شَهْرک (در التنبیه والاشراف) رئیس جاویدانیّه (از خرّمیان) در مسیر بازگشت از زنجان در دهِ بلال آباد در منزل مادر بابک توقف میکند. به سبب کاردانی بابک جاویدان از بابک خوشش میآید و با اجازه مادرش او را همراه خود میبرد و او را سرپرست اموال و املاک خود سازد. مدتی پس از آنکه بابک در خدمت جاویدان بسر میبرد، جاویدان بر اثر زخمی از دنیا میرود.
در این کتاب نقل شده است که همسر جاویدان به سبب علاقهای که به بابک داشت به پیروان جاویدان اعلام میکند که روح جاویدان در بابک حلول یافته است و او میبایست جانشین جاویدان باشد. با کمک زن جاویدان، بابک طیّ تشریفاتی جانشین جاویدان و پیشوای خرّمیان میشود و بابک نیز آن زن را به همسری خود درمی آورد. این بخش از کتاب اخبار بابک را میتوان درست دانست. زیرا چنانکه منابع دیگر مانند مقدسی بیان مینمایند خرّمیان به تناسخ اعتقاد داشتند و به «تغییر اسم و تبدیل جسم» قائل بودند.
قلعه بابک خرمدین
از کلیبر تا قلعه بذ ۳ کیلومتر راه صعب العبور را باید طی نمود ولی بعد از صعود به قله و ورود در قلعه رنج راه به کلی از بین می رود. بعد از حمله اعراب به ایران جنبشهایی بوجود آمد که یکی از آنها به رهبری بابک خرمدین بود که مقر جنبش در طول مبارزه در قلعه ای که بعدها به دلیل شجاعت و درایت بابک نام او را به خود گرفت بود. از جمله وقایع مهم و جالب زمان بابک آوردن دین خرمدین است که خود او رهبرش بود.
در دوران خلافت عباسیان شمال آذربایجان کانون شورش طولانی مدت و خطرناک علیه خلافت بود که توسط بابک خرمدین رهبری میشده است و بر شمال غرب ایران تاثیر گذاشت و بیش از ۲۰ سال – از ۲۰۱ ه. ق/۸۱۶-۸۱۷ م تا ۲۲۲ ه. ق /۸۳۷ م – طول کشید. از نگاه باسورث این شورش قطعاً پایههای دینی داشته ولی ممکن است که پایههای سیاسی-اجتماعی نیز داشته باشد. شورش او به روشنی از حس ضد عربی ایرانیان در آذربایجان بهره میبردهاست.
تعداد نیروهای لشکر بابک را در ابولمعالی ۱۰۰ هزار نفر، در تنبیه الاشراف مسعودی ۲۰۰ هزار نفر، در تاریخ بغدادی ۳۰۰ هزار نفریا بیشمار و در تبصره العوام بیشمار ذکر کردهاند که بی شک مبالغه آمیز است ولی حداقل دلالت بر بزرگ بودن آن دارد. او زندگی گمنامی در آذربایجان داشت تا اینکه مورد توجه جاویدان بن سهل، رهبر خرمیها که مدت کوتاهی بعد درگذشت، قرار گرفت. بابک ادعا کرد که روح جاویدان در کالبد او وارد شده و تحریک ساکنین بذ را آغاز کرد. او قدرت جدیدی به جنبش دینی-اجتماعی که ریشه در مذهب مزدک داشت، بخشید و از روشهای خشونتآمیز ویژهای بهره گرفت.
به نظر میرسد که قیام او از ۲۰۱ ه. ق/۸۱۶ م آغاز و با نقشهٔ حاتم پسر هرمثه، حاکم ارمنستان یاری شده بود و با مشکلات مختلفی در استانهای شرقی که به دنبال آن مامون به بغداد بازگشت، آسان گشته بود. در ۲۰۴ ه. ق/ ۸۱۹-۸۲۰ م مامون، یحیی بن معاذ را به سوی بابک فرستاد که با درگیری بی نتیجه در موقعیتهای مختلف (جنگی) همراه بود؛ همان طور که تلاش دیگر فرماندهان خلافت، شانس بهتری نداشتند.
در پایان خلافت مامون شورش تا جبال هم کشیده شد، که این باعث نخستین نگرانی خلیفه معتصم گردید و باعث شد تا او شورش این ناحیه را ریشه کن کند. در ۲۲۰ ه. ق / ۸۳۵ م معتصم افشین را مامور سرکوب بابک کرد.
این فرمانده قلعههای جادهٔ بذ را که بابک ویران کردهبود را تعمیر کرد و علیرغم شکست بغای کبیر در هشتادسر، توانست طرخان، یکی از فرماندهان شورشی را غافلگیر کند. سپس با نیروهای تحت فرماندهی جعفر خیاط و داوطلبان ابودلف تجدید قوا کرد و در ۲۲۲ ه. ق /۸۳۷ م اردوگاهی را تحت حفاظت دیدهبانها برپا کرد. (چرا که مکرراً از بذ مورد هجوم واقع شدهبود) بعد از حملهٔ ناموفق داوطلبان، بذ در ۹ رمضان ۲۲۲ ه. ق/۱۵ آگوست ۸۳۷ م توسط نیروهای فرغانهای فتح و غارت شد. بابک فرار کرد ولی توسط بزرگ ارمنستانی – سهل بن سنباط – که به او پناه دادهبود، دستگیر شد و به افشین تحویل دادهشد.
او به سامرا فرستاده شد و در ۳ صفر ۲۲۳ / ۴ ژانویه ۸۳۸ به سامرا رسید. معتصم او را سوار بر فیل به معرض نمایش گذاشت و با بیرحمی زیاد او را اعدام کرد. جنازهٔ او بر چوبهٔ دارش باقیماند و منجر شد تا نامش به این منطقهٔ شهر اطلاق گردد.دستگیری و اعدام بابک پایان جنبش خرمدینان نبود، آنها ادامه حیات دادند تا مدرکی گواه بر حیاتشان در قرن ۳ ه. ق/۹ م باشند. داوطلبان شورش گذشته، که خود را بابکیه نام نهادند، دربذ تا قرن ۵ ه. ق/۱۱ م ادامه حیات دادند و به انتظار مهدی ماندند و آئین خاصی انجام میدادند.
مرگ بابک خرمدین در تاریخ ۶ صفر ۲۲۳ (قمری) برابر با ۷ ژانویه ۸۳۸ (میلادی) رهبر اصلی شورشیان ایرانی خرمدین است که بعد از مرگ ابومسلم بر خلافت عباسی شوریدند. خرمدینان مرگ ابومسلم را انکار کردند و معتقد بودند که ابومسلم بازخواهد گشت تا عدالت را در جهان برقرار نماید. واقعهای مانند قیام بابک نشان داد که آذربایجانیها ادامه دهندهٔ حس اجداد ایرانی خود هستند.
روز اعدام بابک خرمدین و تکه تکه کردن بدنش در تاریخ 2 صفر سال 223 هجری قمری انجام گرفت که مسعودی در کتاب مشهور مروج الذهب این تاریخ را برای ایرانیان بسیار مهم دانسته است اعدام بابک چنان واقعهی مهمی تلقی شد که محل اعدامش تا چند قرن دیگر بنام خشبهی بابک یعنی چوبهی دار بابک در شهرِ سامرا که در زمان اعدام بابک پایتخت دولت عباسی بود شهرت همگانی داشت و یکی از نقاط مهم و دیدنی شهر تلقی میشد
برادر بابک یعنی آذین را نیز خلیفه به بغداد فرستاد و به نایبش در بغداد دستور نوشت که اورا مثل بابک اعدام کند.
طبری مینویسد که وقتی دژخیمْ دستها و پاهای برادر بابک را میبُرید، او نه واکنشی از خودش بروز میداد و نه فریادی برمیآورد. جسد این مرد را نیز در بغداد بردار کردند.
معتصم خلیفه عباسی، چنانکه نظام الملک در سیاست نامه خود می نویسد به شکرانه آنکه سه سردار مبارز ایرانی، بابک ، مازیار وافشین رو که هر سه آنها به حیله اسیر شده بودند به دار آویخته بود،مجلس ضیافتی ترتیب داده بود که در طول آن 3 بار پیاپی مجلس را ترک گفت و هربار ساعتی بعد برمی گشت.
در بار سوم در پاسخ حاضران که جویای علت این غیبت ها شده بودند فاش کرد که در هر بار به یکی از دختران پدر کشته این سه سردار تجاوز کرده است، و حاضران با او از این بابت به نماز ایستادند و خداوند را شکر گفتند. (تولدی دیگر-شجاع الدین شفا).
شخصیت بابک خرمدین :
جسارت، زیرکی و استعداد بابک در فرماندهی نظامی در مبارزه طولانی و اعتمادی که پیروانش به او داشتند، بی تردید استثنائی است. طبری میگوید هیچ یک از خرمدینها جرئت این را نداشتند که امان نامه خلیفه را به فرمان افشین به بابک برسانند. وقتی فرستاده افشین به بابک رسید، بابک عصبانی گفت که این پیغام را به پسرم برسان: «ممکن است زنده بمانم یا نه. من به عنوان فرمانده شناخته شدهام. هر جا که من باشم یا از من یاد شود، من (آنجا) پادشاهم».
این کلمات بلندپروازی و اراده وسیع بابک را نشان میدهد. بابک در گفتگو با سهل بن سنباط (به روایت طبری) گفت: «این خوب نیست که من و برادرم در یک جا باشیم، اگر یکی از ما را بگیرند، دیگری میتوان زنده بماند. من نمیدانم چه اتفاقی رخ خواهد داد.
ما هیچ جانشینی برای رهبری این جنبش نداریم». در حقیقت، بابک هنگام پناه بردن به سهل بن سنباط برادر خود را به جای دیگری فرستاد، به امید آنکه جنبش ادامه پیدا کند.
همچنین به روایت طبری هنگامی که افشین خواست آذربایجان را (به سمت سامرا) ترک کند از بابک پرسید که آیا خواستهای دارد یا نه. بابک جواب داد که میخواهد شهرش را ببیند. افشین در شب مهتابی بابک را با چند نگهبان به بذ فرستاد و اجازه داد که به دور شهر بگردد. این نشانه عشق بزرگش به وطنش است.
قلعه بابک کلیبر و داستان دلاوریهای ۲۰ ساله
آشنایی با قلعه بابک و تاریخیترین قصه ایران
وقتی هوس سفر میکنید، باید جایی باشد که بتوانی با دیدن آن هم چیز جدیدی یاد بگیرید هم از جاذبههای آن لذت ببرید. من که عاشق جاهای تاریخی هستم و سعی میکنم بین چند سفر تفریحی یک سفر به یک جای تاریخی هم بروم. یکی از این روزهای خوش خدا که داشتم فکر میکردم چه جای تاریخی مانده که من نرفته باشم، یک دفعه یاد داستانهای عجیبوغریب بابک خرمدین و قلعه بابک افتادم. به یکی از دوستانم زنگ زدم و گفتم دلت میخواهد کمی پلهنوردی کنی، با تعجب پرسید پلهنوردی دیگر چیست؟ همین شد که او را هم با خودم همراه کردم.
حالا که آدمی پایه برای رفتن به قلعه بابک پیدا کرده بودم، دلم طاقت نیاورد و بهسرعت برقوباد، بلیط خریدم برای آذربایجان شرقی. خب تا بیشتر از این داستان سفر را لو ندادهام، برویم روایتی جدید از مجله گردشگری علی بابا را بشنویم. من که لذت میبرم از داستان گفتن، امیدوارم شما هم با خواندن این مطلب برق شوق در چشمانتان باشد و اگر موفق شدم شما را هم به دیدن قلعه ترغیب کنم پس داستانسرای خوبی هستم.
پلههای قلعه بابک چند تاست؟
ارتفاع قلعه بابک چقدر است؟
قلعه بابک کجاست؟
قلعه بابک خرمدین چطور جایی است؟
قلعه بابک خرمدین یکی از جاهای دیدنی آذربایجان شرقی و از معروفترین قلعههای تاریخی ایران است. این قلعه داستانهای زیادی دارد و به همین دلیل هم یکی از جاهای مورد توجه علاقهمندان به تاریخ است. قلعه بابک خرمدین در منطقه ارسباران قرار گرفته و بابک خرمدین یکی از معروفترین سردارهای ایرانی بهمدت ۲۰ سال در آن زندگی میکرده است. در مدت ۲۰ سال، بابک خرمدین بههمراه یارانش و بهخاطر امنیت و استحکام قلعه بابک توانست لشکر اعراب را در کوهها سرگردان کرده و به آنها شبیخون بزند.
قلعه بابک با نام دژ بابک یا قلعه جمهور هم شناخته میشود و یکی از مهمترین جاهای دیدنی کلیبر در استان آذربایجان شرقی است. یکی از ویژگیها مهم این قلعه، وجود درههایی بهعمق ۴۰۰ تا ۶۰۰ متر اطراف آن است که قلعه را در آغوش گرفتهاند.
یکی از جذابیتهای مهم قلعه بابک، دید وسیعی است که به اطراف دارد. همین دید وسیع باعث شده این قلعه یک فضای عالی برای دیدهبانی هم داشته باشد. شاید مسیر سختی را برای رسیدن به قلعه باید طی کنید؛ اما همه لطفش به این است که وقتی به قلعه بابک میرسید، یادتان میرود راه چقدر سخت بوده و مثل من تا چند دقیقه به زیباییهای آن خیره میشوید.
خوب که دلتان سیر شد، از مسیر ورودی قلعه به نزدیکیهای آن بروید و ببینید کنار قلعه بابک چقدر کوچک بهنظر میرسید. کلیبر تا قلعه بابک حدود ۳ کیلومتر فاصله دارد و راه رسیدن به قلعه سخت است؛ اما هر کسی که میخواهد به یک زیبایی جدید دست پیدا کند باید مسیر سخت را هم به جان بخرد.
قلعه بابک در ۳ طبقه ساخته شده که این طبقات درست بعد از ورودی اصلی قرار دارند. بعد از اینکه از تالار اصلی رد شدید، در اطراف ۷ اتاق را میببینید. این اتاقها به تالار میانی قلعه راه دارند. در بخش شرقی دژ هم میتوانید اتاقها و آبانبارهای دیگری را ببینید. سقف همه این آبانبارها بهصورت گهوارهای و جناقی ساخته شده است. این آبانبارها از نوعی ملات ساروج نفوذناپذیر ساخته شدهاند. در فصل پاییز و زمستان پُر از برف و باران میشوند؛ بنابراین منبع خوبی برای دسترسی به آب در فصل تابستان هستند. اگر قلعه محاصره شده باشد، این آبانبارها مهمترین منابع آبی ساکنان قلعه خواهند بود.
در قسمت شمال غربی قلعه، پلکانهایی سرتاسری وجود داشت اما حالا خبری از آنها نیست چون ویران شدهاند. فقط بخشهایی از این پلکانها از دل خاک سرک کشیدهاند و از روی همین نشانهها میتوانید متوجه شوید که موقعی در این محل پلکانی سنگی زندگی میکرده است. همین بخشهای بیرون زده از دل خاک تنها راهی هستند که میتوانید به بخشهای بالایی قلعه برسید.
تاریخچه قلعه تاریخی و باستانی
یکی از یافتههای تاریخی در قلعه بابک، سفالهایی با نقش و نگار است. از روی نقش و نگارهای روی این سفالها بعضی کارشناسان حدس زدند که شاید این قلعه در قرن ۶ و ۷ محل زندگی بوده است. البته سکههای مسی هم در این قلعه پیدا شده، اما بهدلیل گذر زمان و آسیبدیدگی نمیتوان نوشتههای روی آن را خواند تا دقیقا مشخص شود این قلعه مربوط به کدام دوره تاریخی است.
اطلاعاتی از تاریخ ساخت قلعه بابک در دوره پیش از اسلام در دسترس نیست و به نظر میرسد قومی از بخشهای جنوب غربی دریای خزر در دوره هخامنشیان در این منطقه زندگی میکردند. بعضی معتقدند که این قوم همان طالشیها بودند و مدتی هم سَرِ جنگ با هخامنشیان داشتند.
قلعه بابک خرمدین احتمالا در دوره ساسانی یا اشکانی ساخته شده است. بعضی از کارشناسان این حدس و گمانها را از روی سبک معماری زدهاند چون سبک معماری قلعه شباهت زیادی به مجموعه سلیمان دوره ساسانی دارد. اما خب باز هم نمیتوان گفت که حتما ساخت این قلعه در یکی از این دورانها انجام شده است. با توجه به اینکه قلعه بابک یک دژ دفاعی است بعضی کارشناسان گفتهاند که این قلعه شاید به دوره اشکانی تعلق دارد.
قلعه بابک در قرن دوم و سوم بازسازی شد و در بعضی قسمتهای قلعه تغییراتی داده شد. تغییرات و نوسازیهایی که در دوره بابک خرمدین انجام شده هنوز بعد از ۱۲۰۰ سال خودنمایی میکنند.
هنوز که هنوز است این موضوع که کارایی قلعه از اول چه بوده و چرا سکههایی در بخشهایی از قلعه بابک پنهان شده مبهم است. یکی از نکتههای جالب درباره قلعه بابک نبوغ سازنده آن است؛ چون قلعه در محلی ساخته شده که حتی در مقابل حمله یک سپاه بزرگ ۱۰۰ هزار نفری هم در امان بود.
مسیر سخت، قرار گرفتن در ارتفاع و وجود درههایی عمیق مانع خوبی برای مقاومت بدون زحمت در مقابل دشمن بود. بهدلیل صعبالعبور بودن، افراد زیادی در طول مسیر تلف میشدند و دشمن نمیتوانست بهراحتی به نزدیکیهای قلعه برسد پس مجبور بود از مسافت دور تیراندازی کند و از بخت بدش تیرها اصلا به قلعه نمیرسیدند.
افسانهها و داستانها درباره بابک خرمدین
افسانهها و داستانهای زیادی درباره بابک خرمدین بر سر زبانها است؛ اما این داستانها معمولا با غیظ و غرض هستند. چون بابک خرمدین با عربها میجنگید و بارها هم آنها را شکست داد، تاریخنویسان مسلمان تا میتوانستند افسانهها و داستانهای عجیب گفتند تا چهره این مرد را تیره کنند. در واقع این تاریخنویسان از روی عمد تمام تلاششان را کردند تا چهره بابک خرمدین را زشت و ناپسند نشان دهند.
نهضت بابک خرمدین در میان عامه مردم طرفدارانی داشت؛ اما جالب است که در بین دهقانان و بزرگان کسی به بابک علاقهای نداشت. علت این بیعلاقگی هم این بود که بابک خرمدین تلاش میکرد عقاید مزدکی را احیا کند و این موضوع اصلا مورد علاقه مسلمانها نبود و نمیتوانستند آن را تحمل کند. پس از روی ناچاری تمام تلاششان را کردند تا با گفتن داستانهای عجیب و دور از واقعیت، چهره این مرد را بین مردم خراب کنند.
یکی از داستانهایی که درباره بابک خرمدین وجود دارد به کودکی او برمیگردد. در این داستان گفته شده که مادر بابک برای پیدا کردن پسرش از خانه بیرون رفت. بابک گاوهای همسایهها را به چراگاه برده بود و وقتی مادرش به چراگاه رسید دید که بابک لخت زیر درختی خوابیده و خون از موهای سینه او میچکد؛ اما وقتی بابک از خواب بیدار شد اثری از خون روی سینه او دیده نمیشد.
افسانههای زیادی درباره بابک وجود دارد که میگویند بابک خرمدین در مدت ۲۰ سال قیام خود ۵۰۰ هزار نفر از رؤسا را به قتل رسانده است و تعداد مسلمانهایی که بهدست بابک و یارانش کشته شدهاند، هزار هزار مسلمان است. داستان دیگری هم هست که میگوید یکی از جلادان بابک را گرفتند و از او پرسیدند تا حالا چند نفر را کشتهای و جلاد در جواب گفته که ۳۶ هزار مسلمان را کشته است.
بخشهای مختلف قلعه تاریخی
قلعه بابک سه طبقه دارد که هر طبقه بخشهای مختلفی دارد. در ادامه میخواهم کمی درباره این بخشها صحبت کنم تا بیشتر با قلعه بابک یکی از جاهای دیدنی آذربایجان و کلیبر آشنا شوید.
دروازه و ورودی اصلی
فقط یک راه برای ورود به قلعه بابک وجود دارد که آن هم دروازه اصلی است. بعد از اینکه از دروازه و باروی قلعه گذشتید به یک گذرگاه باریک میرسید که یک مسیر شیبدار ۱۰۰ متری است. بعد از این ۱۰۰ متر به ورودی اصلی قلعه بابک میرسید. ساختمان قلعه درست بعد از این ورودی قرار گرفته است. مسیر ورودی پلکانهای زیادی دارد؛ اما عرض این پلکانها کم است و بهخاطر همین فقط یک نفر میتواند از آن عبور کند.
ستونها و برجهای نگهبانی
در ۴ طرف قلعه بابک، برج و باروهای نگهبانی وجود دارد؛ بنابراین این قلعه دیدی عالی به اطراف داشته و اگر در هر طرف نگهبانی باشد بهدلیل ارتفاع بالای قلعه میتواند تا مسافت زیادی را در دیدرس داشته باشد. یکی از دلایلی هم که قلعه همیشه از گزند دشمنان در امان بوده همین امکانات عالی برای دیدهبانی بود.
تالار اصلی
من که خیلی گشتم تا اطلاعاتی درباره تالار اصلی قلعه بابک برای شما پیدا کنم؛ اما در همه جا فقط به نام تالار اشاره شده و گفتهاند که اطراف آن ۷ اتاق ساخته شده که مثل نگهبانی خوشخدمت تالار را در بَر گرفتهاند. تالار اصلی به همه این اتاقها راه دارد، پس از تالار میتوانید وارد هر اتاق شوید.
آبانبار
در قسمت شرقی قلعه چند آبانبار وجود دارد که معماری جالبی دارند. این آبانبارها را با نوعی ملات ساروج ساختهاند تا عایق باشد. سقف آبانبارها گهوارهای یا طاقی جناقی است و ظاهری محکم و استوار دارد. وقتی در این منطقه در فصل پاییز و زمستان باران و برف میبارید، برف و باران در آبانبارها ذخیره میشدند تا منبعی برای تأمین آب در تابستان و در زمان محاصره باشند.
پلههای قلعه
بیشتر پلههای قلعه از بین رفتهاند و فقط بخشی از آنها از خاک سَرَک میکشند. همین بخشهای کوچک باقی مانده از پلههاست که اجازه میدهد تا بالای قلعه بروید. راستی در زمستان بهعلت سردی هوا و بارش برف، پلهها سُر هستند پس خیلی مراقب باشید.
نگاهی به معماری عجیب قلعه بابک
قلعه بابک طوری ساخته شده که فقط یک ورودی اصلی داشته باشد، تازه این ورودی نگهبانهایی هم داشته که بر روی برج نگهبانی میرفتند تا هر جنبندهای که از دور به قلعه نزدیک میشده را ببینند. قلعه بابک بر بالای قلهای ساخته شده که اطراف آن درههایی ۴۰۰ تا ۶۰۰ متری قرار دارند. با وجود این درهها هیچ راه عبور دیگری غیر از ورودی اصلی باقی نمیماند برای همین گفتم که سازنده قلعه آدم زیرکی بوده است.
مسیر رسیدن به قلعه بهاندازهای سخت است که بعضی از دشمنان در همین مسیر از بین میرفتند. بقیه هم تا به خود بیایند تیرهایی از میان قلعه بر سر آنها سرازیر میشده. خلاصه اینکه آن کسی که قلعه را ساخته خوب میدانسته چطور پناهگاهی محکم و غیرقابل دسترس بسازد.
در هر ۴ طرف قلعه، درست در تکیهگاههای طبیعی که همان دیوارههای کوه هستند، ۴ برج دیدهبانی وجود دارد که بهشکل استوانه هستند. ارتفاع قلعه از سطح زمین و موقعیت خوب برجهای نگهبانی باعث میشد که نگهبانها دید وسیعی به ۴ طرف قلعه داشته باشند و تا کیلومترها دورتر را بهخوبی ببینند.
سنگ، آجر، ملات ساروج و چوب مصالحی هستند که برای ساخت و بازسازی قلعه بابک از آنها استفاده شده است. یکی از مهمترین جاذبههای معماری این بنا، ۳ طبقه بودن قلعه است. با وجود پلکانهای سنگی، دسترسی به هر سه طبقه راحت بوده و در هر طبقه اتاقهایی وجود دارد. دوام و استحکام قلعه آنقدری هست که با وجود اینکه بیش از ۱۰۰۰ سال قبل ساخته شده، هنوز پابرجاست.
در سفر به قلعه چه وسایلی با خود ببرید؟
مسیر رسیدن به قلعه سخت است برای همین پیشنهاد میکنم یک کفش ورزشی مناسب یا کفش کوهنوردی بپوشید. قلعه بابک دور از آبادی است پس با خودتان کمی خوراکی و آب ببرید. اگر میخواهید در زمستان به این منطقه سفر کنید باید بگویم که هوا آنقدری سرد هست که انگشتانتان بیحس شود و صورتتان از سرما مثل یک قالب یخ شود.
پس با خودتان لباس گرم ببرید، لباسی که سبک باشد و جلوی دست و پای شما را نگیرد. قلعه بابک در منطقهای کوهستانی قرار دارد و شبهای سردی خواهد داشت. اگر میخواهید شب را اطراف قلعه بمانید، باید یک چادر مناسب و لباس گرم داشته باشید.
امکانات رفاهی اطراف قلعه بابک چیست؟
امکانات رفاهی خیلی کمی در کمپی که اول مسیر شروع پیادهروی بهسمت قلعه است میتوانید دسترسی داشته باشید. این امکانات شامل مغازه، محل کمپ، آب آشامیدنی و سرویس بهداشتی است.
بهترین زمان بازدید از قلعه چه وقت است؟
قلعه بابک در منطقه کوهستانی قرار دارد و زمستانی سخت و پُر از برف خواهد داشت. پس بهترین زمان بازدید از قلعه بابک فصل گرماست؛ اما چون مسیر سخت و ناهموار است نباید هوا خیلی گرم باشد چون ممکن است گرمازده شوید. اگر میخواهید در هوایی خوش و خوب به قلعه بابک بروید به شما پیشنهاد میکنم فروردین تا اوایل خرداد و شهریور تا مهر را انتخاب کنید.
فروردین تا خرداد و شهریور تا مهر شلوغترین وقت برای بازدید از قلعه است؛ چون همه گردشگران این دوره را انتخاب میکنند. اگر مثل من از شلوغی فراری هستید، میتوانید در پاییز تا هوا خیلی سرد نشده به قلعه بروید.
از جناب دکتر حمیدالله مفید سپاسگزاریم که پیوسته به تاریخ تاجیکان و آیین زرتشتیان می پردازند
امروز بابک قهرمان کشور به نام آذربایجان است
که زبان شان ترکی شده و کشور مستقل است در کنار ایران بزرگ
خبرگزاری آران/سرویس آذربایجان
در ادامه تلاشهای دولت جمهوری آذربایجان برای تحریف تاریخ، شبکه جهانی سحر از برنامه ریزی برای برپاکردن مجسمه «بابک خرم دین» در باکو خبر داد.
شبکه جهانی سحر گزارش رسانه های باکو را انعکاس داده که بر اساس آنها، الهام علی اف رییس جمهوری آذربایجان با صدور فرمانی به فرمانداری باکو دستور داده است ظرف یک ماه، پیشنهادهای خود را برای برپایی مجسمه بابک خرم دین در باکوآماده کند.
بابک خرم دین از شخصیتهای تاریخ ایران است که دیدگاه های متفاوتی در خصوص مثبت یا منفی بودن جایگاه او ابراز می شود اما در سالهای اخیر برای تحریک قومگرایی علیه ایران ، بابک خرم دین به عنوان یک شخصیت آذری و مقابله کننده با اسلام، توسط رسانه های جمهوری آذربایجان مورد تجلیل و در برنامه های تلویزیونی و گزارشهای مغرضانه ، بابک خرم دین و قلعه بابک به مثابه نمادهای قومگرایی ضدایرانی مورد تبلیغ قرار گرفته اند.
علاوه بر آن با گنجاندن مطالب تحریف شده در کتابهای درسی و مرجع در این جمهوری و نیز نصب تندیسها و مجسمه ها و همچنین کتمان و انکار عناصر پیوند دهنده جمهوری آذربایجان به ایران ، شخصیتها و حوادث و آثار بسیاری از مقاطعی از تاریخ ایران مصادره به مطلوب می شوند.
از دیگر سو، دو سال قبل با اختصاص بودجه هنگفتی از طرف وزارت فرهنگ و توریسم جمهوری آذربایجان به ساخت فیلمی در مورد «جواد خان گنجه ای»، تلاش گردید این شخصیت ایرانی که سالهای طولانی پیش از معاهدات ننگین گلستان و ترکمانچای و تجزیه اراضی شمال ارس از ایران، در مقابل تجاوزات روسیه تزاری به این خطه از ایران آن زمان مقاومت کرده بود، به عنوان یک عنصر قومگرا با ویژگی های تجزیه طلبان کنونی معرفی شود.
خط تحریف تاریخ که انکار پیوند تاریخی و فرهنگی جمهوری آذربایجان با ایران را دنبال می کند، با انتشار کتابها و اطلس جعلی نیز تعقیب می شود و تلاش می گردد تا با نفی حقایق مسلم پیشینه تمدن ایران بزرگ، مهد و میراث دارسلسله صفویه نیز، جمهوری آذربایجان قلمداد شود!
پایان پیام.
- نویسنده : قیام خوراسانی
- منبع خبر : ویکی پیدیا شبکه های اجتماعی