واکنش داکتر طاهری به انتقاد آغاز حفاظ منصور از کتاب مکتب بلخ | جمهوری خراسان، جمهوری نیوز، Jomhouri Khorasan. واکنش داکتر طاهری به انتقاد آغاز حفاظ منصور از کتاب مکتب بلخ – جمهوری خراسان، جمهوری نیوز، Jomhouri Khorasan.

داکتر طاهر قادر  بلخی
معرفی کتاب
مکتب بلخ
روز گذشته کتاب ” مکتب بلخ ” نوشته ی دکتر میرویس بلخی بدست من قرار گرفت. این اثر ۷۷ صفحه ای مساله ی مهم و حساسی را مورد بحث قرار داده است و آن این که بدیل افراط گرایی چیست؟
در خراسان/ افغانستان دسته ی از نو اندیشان زیر نام مبارزه با خرافات یکسره با دین و دین داری به ستیز بر خاستند و ثمره ی آن را به درستی دریافتند. شماری دیگر در عهد جمهوریت ( ۲۰۰۱ -۲۰۲۰) اسلام را در زبان ستایش نمودند، اما در عمل راه خود را رفتند و با حیله گری و نیرنگ خواستنند، جامعه ی دلخواه خویش را اعمار نمایند، ولی مردم با رفتار آن هاقانع نشده و فاصله ی دولت و ملت فزونی یافت، تا این که به فروپاشی دولت انجامید.
میرویس بلخی این تجربه ناکام را خوب می داند، ایشان راه سومی را برای رهایی از افراط گرایی که آن را ” نو خوارجی گری ” می نامد، ” روایت سازی ” نه ” بازسازی روایت ” را طرح می دارد و این درست چیزی است که سال ها پیش در ” جمعیت فکر ” آن را مطرح کردیم و در شورای ملی هم سر و صدایی در آن مورد ایجاد شد. پژوهشگر محترم می گوید:
” زمان آن رسیده است، تا رویکرد های ضعیف و ناقص عوض شوند. مبارزه با انگیزه های افراطی دینی با رویکرد های ناقص عوض شوند. مبارزه با انگیزه های افراطی دینی با رویکرد ها و انگیزه های غیر دینی چندان موفق نیست. چنان که در مقدمه این نوشته آمده است که برای درمان زهر از پادزهر باید استفاده کرد. یعنی یک رویکرد درون دینی بجای رویکرد از بالا به پایین و کاملا خارج از دین، به رویکرد از پایین به بالا در درون دین ( در درون اسلام ) لازم است، اتخاذ گردد. امور دینی با وسایل غیر دینی قابل حل و فصل نیست. وقتی جریانی رنگ مذهبی به خود می گیرد، نمی توان آن را با قوانین، قواعد، اصول یا زور تغییر داد یا حتی متحول ساخت. وسایل مذکور در قرائت عقیدتی دینی مشروعیتی ندارد و انگیزه های دینی در برابر آن مقاومت کند. ” (ص۳۵)
به نظر نویسنده ی این سطور، تا این جای کار دکتر میرویس بلخی درست می فرماید و راز مساله را درست تشخیص داده است.
اما مشکل آن گاه سر باز می دارد، که ” مکتب بلخ ” را بعنوان بدیل معرفی می دارد، زیرا در این نوشته نه حدود بلخ تعریف شده و نه هم از ویژگی های ” مکتب بلخ ” سخن کافی رفته است. مکتب ماتریدی، مذهب کرامی و مرجئه هریکی مشخصه های خود را دارد، پس مشخصه های ” مکتب بلخ ” چیست؟ وقتی سخن کافی برای معرفی ” مکتب بلخ ” گفته نشود، این پیشنهاد در حد یک شعار ناسیونالیستی باقی می ماند.
دکتر میرویس بلخی شخصیت های همچو، ابن سینا، ناصر خسرو، عطار نیشابوری، بایزید بسطامی و مولوی را به عنوان شخصیت های نمادین مکتب بلخی معرفی می دارد، در حالی که از رهگذر فکری یکی فیلسوف عقل گرا، دیگری شاعر مبارز، سومی عارفی مملو از شطحیات و دوتای دیگر شاعر صوفی اند ، از لحاظ جغرافیایی بخارا، بدخشان، نیشاپور، بسطام و قونیه در فاصله های دوری از هم قرار دارند . باید دکتر بلخی بگوید، که وجه مشترک این اشخاص در چیست؟ تا بتوان به آن ها پایه های ” مکتب بلخ ” گفت ؟
در این کتاب ” نو خوارجی گری ” را با چهار ویژگی برجسته می سازد، که عبارتند از: ۱- تکفیری گری ۲- نفی دیگران ۳- قتل عام ۴- تمدن ستیزی . دکتر بشیر احمد انصاری در این باب در کتاب ” مذهب طالبان ” سخن گفته و ویژگی های آن ها را بر شمرده است. به پندار من، دو ویژگی عمده ی نو خوارج گری از قلم افتاده است، یکی زن ستیزی و دیگری تعصب قومی و انحصار طلبی.
در کلیت دکتر بلخی، گام نیکویی نهاده است و می سزد، بیشتر از این روی این موضوع کار شود، تا پخته تر گردد.

نقد حفیظ منصور را من در مورد کتاب ( مکتب بلخ) که نویسنده اش دکتر میروس بلخی هست خواندم، واقعا حیران شدم حفیظ منصور در سخنان خود گفته است که ابن سینا از بخارا، ناصر خسرو بلخی از بدخشان، مولانا از قونیه است که اصلا این حرف هایش بی اساس است و مطالعه در مورد جغرافیا و شخصیت های بلخ ندارد ابن سینا بلخی مشهور جهان است ناصر خسرو بلخی از نام و نشان هویدا ست و مولانا جلال الدین محمد بلخی در کلام خود در ده ها جا خود را بلخی گفته است در شعری شمس من و خدای من به صراحت کلام می گوید ناله ی های و هوی من از درِ روم تا به بلخ
اصل کجا کنند خطاب شمس من و خدای من، ماجرای ناصر خسرو بلخی که در بلخ بالایش اتفاق افتاد معلوم است که با خار و سوزان مردم استقبال اش کردند که ناگزیر شد برود در دره یمگان بدخشان برای تبلیغ و دعوت دیدگاهی جدیدی دینی خود برای مردم، ابن سینا خو از بسکه در کوه و دشت و بیابان سفر کرد از دستی حاکمان عصری خویش بی گور و بی نشان ماند موضوع تشویق شاگردها و مردم را در مورد ابن سینا که باید خود را اعلان کند پیغمبر در صحراهای سوزان شاگرد هایش نوشته هست نوشته هایشان در آرشیف های دنیا موجود است، پس از حفیظ منصور من سوال می کنم چرا بی دون معلوم و مطالعه این سخنان را گفته است وگرنه من چند کتاب از حفیظ منصور خوانده بود یک کتابش در مورد امیر حبیب الله کلکانی بود که دانشمندانه بود کتابش اما حالا بالای هویتی خودی منصور باید شک و تردید کرد که تاجیک باشد دیدگاهی اش شبیه ی دیدگاهی ناقلین است که با گفتند دروغ از تاریخ و هویتی مردم ما را سالها فریب دادند و در سیاهی قرار دادند. تاجیک ها باید هوشیار شوند و تاریخ خود را بخوانند و بداند جغرافیای بلخ در هزاران کتاب مشخص نوشته شده است ودر شاهنامه فردوسی جغرافیای بلخ بار ها آمده است که کجاست و پنجهیر هم پس به این نتجیه می رسیم که حفیظ منصور نه تاجیک است نه هم پنجهیری یا پنجشیری از ناقلین بی هویت است

پرسش و پاسخ با میرویس بلخی، وزیر معارف افغان در خراسان آریا در دوره‌ جمهوریت

میرویس بلخی به عنوان سرپرست وزارت معارف معرفی شد

شما باید وارد سایت شوید تا بتوانید نظر دهید.

تاریخ انتشار :

۰۲ عقرب ۱۴۰۲ - ۲۳:۵۰

بازدید :

8544 بازدید

ارسال توسط :

[ ]

گزارشگر :

قیام خوراسانی

تعداد دیدگاه :

بدون دیدگاه

لینک کوتاه :

https://www.jomhourikhorasan.com/?p=5023

به اشتراک بگذارید :