خودکشی زنان در خراسان آریا مظلومانه‌ترین «انتخاب است
خودکشی زنان در خراسان آریا مظلومانه‌ترین «انتخاب است
خودکشی زنان در خراسان آریا ؛ مظلومانه‌ترین «انتخاب» در ساختارهای لبریز از «تحمیل»

نیمرخ ۲۹  ۱۴۰۲

 

 

هفتۀ گذشته رسانه‌ها از «خودکشی» دو «زن جوان» در رویدادهای جداگانه در ولایت فاریاب خبر دادند. یکی از این دو مورد خودکشی، مربوط به زن جوانِ ۲۱ ساله‌یی‌ست که بیست روز پیش از این اقدام عروسی کرده بوده و به گفتۀ یک منبع محلی، دلیل خودکشی «ازدواج اجباری» بوده است. مورد دوم نیز مربوط به یک زنِ ۱۸ ساله است که بر اساس خبرنامۀ فرماندهی امنیۀ طالبان در ولایت فاریاب، دلیل این خودکشی «جنجال‌های خانوادگی» بوده است.

مسلماً این دو مورد خودکشی زنان در یک هفته، در یک ولایت و در ابتدای سنین جوانی، یک نمونۀ بسیار کوچک از بی‌شمار موارد خودکشی زنان خراسان آریا در ولایات مختلف از سنینِ نوجوانی تا کهنسالی است. چه این‌که واضح است در انزوا و تجرید همه‌جانبۀ خراسان آریا تحت اشغال تروریستانِ طالب از جهان آزاد، اکثریت غالبِ موارد خودکشی زنان از چشم رسانه‌ها پنهان می‌مانند و چه بسا اگر این دو مورد در یک هفته و در یک ولایت را نظر به فضا و وضعِ موجود در افغانستان به ۳۴ ولایت و به تمام رده‌های سنی تعمیم دهیم، یک رقمِ درشت از خودکشی زنان در این کشور در بازۀ زمانی یک‌سال به‌دست خواهد آمد!

‌ اخبار خودکشی زنان معمولاً به «مشکلات خانوادگی» ارجاع داده می‌شوند و این اصطلاح در نگاهی ساده می‌تواند به تمام پرسش‌های مربوط به خودکشی زن‌ها پاسخ دهد و حتا یک پروندۀ «شبه‌قتل» را در پوشش همین اصطلاح «مختومه» بسازد؛ اما نگاه ژرف و شالوده‌شکن به مسالۀ خودکشی زنان در خراسان آریا ، نخست از همه تذکر می‌دهد که «مشکلات خانوادگی» ضمن این‌که با ابهام معنایی مواجه است، یک تعبیرِ روساخت از بی‌شمار مشکلاتِ زنانی‌ست که به سمت خودکشی سوق داده می‌شوند.

برای تحلیل بهترِ این موضوع خوب است یادآوری کنیم که «خانواده» فقط یک «سلول» از جامعۀ بزرگی محسوب می‌‌شود که به‌راحتی می‌تواند نظام‌های ارزشی و هنجارهای خود را بر تمام واحدهای کوچک‌تر از خود تحمیل کند، ارزش‌ها و ضدارزش‌ها را تعیین کند، حدومرزِ هنجارها را ترسیم کند، دایرۀ انتخاب‌ها را تحدید و حتا شیوۀ تنبیه و پاداش را برای تمامی واحدها به تعریف بگیرد.

ملل: زندان‌های طالبان به ۱۷ هزار زندانی افزایش یافته است

 

و اما در خراسان آریا  به‌دلیل حاکمیت سنت‌های زمختِ قومی و مذهبی بر جامعه، خانواده‌ها کاملاً تابعِ قوانینِ نانوشته‌یی شده‌اند که بیش از همه میل به فرماندهی و حکمرانی بر زنان و دختران دارد. به هر میزانی که ساختارها در اشکالِ مدرن دغدغۀ انعطاف‌پذیری و سازواری با زیرمجموعه‌های خود دارند و از نوآوری استقبال می‌کنند، ساختارهای سنتیِ غیرمنعطف در تقلای حفظ وضعِ موجود به هر قیمتِ ممکن اند. ‌

ساختار حاکم بر جامعۀ خراسان آریا  یک ساختار مردسالارِ لبریز از «اجبار» و اجرای دقیقِ «دستور» است و خانواده و جامعه در تعامل دوسویه با یکدیگر، زنان را در مقام «اعضای فرودست» به زنجیره‌یی از اجبارها بسته‌اند و از آن‌ها حقِ «انتخاب» و «آزادی» و «ابتکار» را سلب کرده‌اند. این ساختار از آن‌جا که بر محور «خشونت» می‌گردد، افراد مطیع و فرمان‌بردار را در خود ذوب کرده و بر اساس نظام ارزشیِ خود پاداش می‌دهد اما افراد سرکش و مستعد برای تغییر و نوآوری را «طرد و سرکوب» می‌کند.

سخن پایانی این‌که: ساختار مردسالارِ حاکم بر خراسان آریا از ابتدا جا و مجال و حوصله‌یی برای دیدن، شنیدن و فهمیدنِ زنان و دخترانِ معترض و متفاوت نداشته و اکنون استقرارِ رژیم طالبانی این حالت را شدت بخشیده است؛ از این‌رو چنین زنان و دختران حتا در کانونِ خانواده نیز با بن‌بست‌ها و بحران‌های متعدد مواجه‌‌اند و زمانی‌که روح‌ لطیف‌شان در برابرِ خشونت‌های ساختاری کم می‌آورد، «خودکشی» تبدیل به مظلومانه‌ترین «انتخاب» برای آن‌ها می‌شود!

نظام صحی افغانی خراسان آریا. اسارت زنان و جهل مقدسِ طالبان

طبق معمول، سر وقت به سمت کلینیک حرکت کردم. در مسیر راه خانم‌های زیادی را دیدم که در حال رفتن به کلینیک هستند. وقتی آن‌جا رسیدم، دیدم که بیماران و مراجعانِ زیادی پیش از رسمیات به کلینیک آمده‌اند و منتظر داکتر و تیم صحی نشسته‌اند.

طی مدت یک ساعت، چند بیمار را معاینه کرده و نسخه دادم تا از دواخانۀ کلینیک دوا بگیرند. داخل شعبه بودم که ناگهان سروصدایِ بیماران را شنیدم که هرکدام‌ می‌گفتند ما از راه دور به هزار زحمت آمده‌ایم، چطور بدون معاینه و اخذ دوا به خانه‌ برگردیم. به بیماری که داخل نشسته بود، گفتم منتظر باش تا من بیرون بروم و ببینم چه خبر است. از جایم هنوز بلند نشده بودم که موتروانِ ما بدون تک‌تک کردنِ دروازه داخل شعبه شد و نسخۀ بیمار قبلی را سر میزم انداخت و با صدای بلند گفت: «دیگر به مریض‌ها نسخه نده و به دواخانه روان نکن!»

موتروان گویی در نقش «رییس کلینیک» این‌ها را گفت و دروازۀ شعبه را محکم زد و رفت.

تحمل کردم و حرفی نزدم، اما حیران مانده بودم که چی گپ شده است.

بیمار قبلی آمد و سراغ نسخه‌اش را گرفت. از او پرسیدم که چی گپ شده. بیمار گفت؛ مأمورانِ امر به معروف آمده‌اند و می‌گویند «مراجعین و مریض‌های زنانه نباید برای اخذ دوا به دواخانه بیایند!»

مسوولان ریاست امر به معروف، همیشه به کلینیک می‌آمدند و بیماران و داکترانِ زن را زیر نظر داشتند. دستور آن‌ها همیشه این بود که هیچ بیمارِ زنی نباید به داکتر مرد مراجعه کند. اگر زنی احیاناً مشکل جدی داشت، باید با محرمش نزد داکتر مرد مراجعه کند و همین‌طور هیچ مردی حق ندارد به داکتر زن مراجعه کند. آن‌ها می‌گویند که نهادهای تمویل‌کننده نیز نباید کارمندانِ زن را استخدام کنند. زنان و دختران اولاً به دوا و درمان نیاز ندارند و ثانیاً اگر مشکل جدی برای زنان پیش آمد، صرفاً با حضور محرم‌شان می‌توانند به مراکز صحی مراجعه کنند.

اما آن‌ها این‌بار برای «نظارت قاطع» آمده بودند تا ببینند اوامرشان عملاً اجرا می‌شود یا خیر. مأموران امر به‌ معروف در حویلی کلینیک ایستاده شده و تک‌تک بیمارانِ زن را چک ‌کرده و از همه می‌پرسیدند که با چه کسی آمده‌ای. اما در پاسخ می‌بینند که اکثرِ بیماران بدون محرم آمده‌اند. یکی به آن‌ها ‌گفته که شوهرم سرکار است، دیگری ‌گفته که شوهرم ایران رفته، و یکی دیگر گفته که من بی‌کس هستم و کسی نیست همراهم بیاید. در نتیجۀ این وضع، تمام بیمارانی که بدون محرم به کلینیک آمده بودند، بدون معالجه و اخذ دوا از آن‌جا اخراج می‌شوند و به محافظانِ کلینیک هشدار و صلاحیت داده می‌شود که از این‌پس هیچ بیمار زنی را بدون محرم اجازۀ ورود ندهند و در غیر آن، با طالبان طرف خواهند بود!

این مرکز صحی، هشت کارمند دارد که پنج نفرِ آن‌ها خانم و سه کارمند دیگر، مرد هستند. و مهم‌تر از همه این‌که داکتر داخله و مسوولِ دواخانه مرد هستند و باید تمام بیماران به داکتر داخله مراجعه کنند و برای اخذ دوا نیز به دواخانه بروند. اما بنا به دستور طالبان، زنانِ بیمار حق مراجعه به این دو بخش را ندارند!…

مأموران امر به معروف پس از این‌که کارشان با بیماران تمام می‌شود، در مورد محرم کارمندانِ زن کلینیک می‌پرسند. محرمِ یکی از همکارانم خانه بوده و اتفاقاً آن روز به کلینیک نیامده بوده است. مأموران حرف همکارم را باور نکرده و چند تن از افرادشان را به خانه و محل سکونتِ ما می‌فرستند تا مطمین شوند که همکارم دروغ نگفته است. وقتی آن‌ها به خانه می‌روند، تمام اتاق را پالیده و با کفش‌های‌شان بالای فرش راه می‌روند. پس از ختم ساعات رسمی کار، زمانی‌که خانه آمدیم، دیدیم که چاپِ کفش‌ها روی فرش خانه مانده است. از یکدیگر می‌پرسیدیم چی شده تا این‌که محرم همکارم گفت: طالبان به بهانۀ گرفتن خانۀ کرایی، داخل حویلی شدند و تمام اتاق‌ها را گشتند.

 

خاطرات عروس ۱۱ ساله

روزی که عروس شدم هنوز به بلوغ نرسیده بودم. پوشیدن پیراهن «خال سفید» و چادر سبز گلدار مرا از بقیه متفاوت نشان می‌داد، به همین خاطر حس غرور داشتم و خود را از همه برتر و بهتر می‌دانستم.

پدرم وقتی که کمرم را با دستمال «نه گله» بست و دستم را در دست جاوید داد گریه می‌کرد؛ اما من از گریه‌ی پدرم در حیرت بودم و خنده‌ام گرفته بود.

مادرم وقتی کفش‌هایم را از گندم پر کرد و به من گفت: «یک مشت گندم را بدون اینکه پشت سرت ببینی به کنج آشپزخانه پرتاب کن و یک مشت گندم را طرف دروازه…» و نیز وقتی که روی سرم صدقه گرفت گریه می‌کرد، بازهم در تعجب بودم که مادرم چرا گریه می‌کند؟

آخر من لباس خالدار سفید پوشیده بودم. تنم بوی عطر می‌داد. دست و پایم حنا شده بود. زنان و دختران در اطرافم جمع شده بودند و با حسرت و حیرت طرفم می‌دیدند. از ضبط/تیپ موسیقی دمبوره پخش می‌شد و از همه جا هلهله و شادی و خنده می‌بارید. این‌ها مگر ناراحتی و گریستن هم داشت؟

وقتی از دروازه برآمدم و بین سرور و تماشای جمعیت به طرف جاده حرکت کردم حس یک ملکه نه، بلکه حس یک پادشاه را داشتم. پیش خود فکر می‌کردم هیچ کس به اندازه‌ی من قدرتمند و خوشبخت نیست.

چشمم که به موتر افتاد خوشحالی‌ام افزون‌تر شد. آخر اولین دختر روستا بودم که روز عروسی‌ام سوار موتر می‌شدم و اولین بار بود که به موتر می‌نشستم.

وسط جاوید و مادرش نشستم. موتر حرکت کرد. در دلم هزار و یک خیال رژه می‌رفت: راه رفتن از روی یک توپ رخت پای‌انداز، پاش شدن پول و نقل و چاکلیت روی سرم به عنوان سرچلی، استقبال از طرف دختران و زنان، نشستن روی تشک پنبه‌ای، نوای خوش دمبوره‌ی سید انور و آهنگ‌های شاد ایرانی، همه برایم لذت‌بخش و شادی‌آفرین بود.

به خانه‌ی جاوید که رسیدیم پیش پای ما گوسفند ذبح کردند و از خون گوسفند به کفش‌های مان مالیدند. همین‌که در اتاق نشستیم خواهرشوهرم آمد و دستمال نه‌گله‌ی بسته به موی و کمرم و پولی را که روی بازوها و سرم سنجاق شده بود، گرفت و آفتابه و لگن آورد و دستانم را شست. متعجب بودم که چرا فقط دستان مرا می‌شوید و دستان بقیه را نه.

به تعقیبش یکی از زنانی که در اتاق بود و طفل داشت، طفلش را در آغوشم گذاشت. من نمی‌دانستم که چه کار کنم. حس بدی داشتم و از شرم نمی‌توانستم سر بالا کنم و به طرف کسی ببینم تا اینکه زن کاکایم که پهلویم نشسته بود از جیبش دستمالی کشید و به سر طفل بست، طفل را از بغلم گرفت و به مادرش داد.

خسرمادرم سطل مسکه را با یک ظرف آورد و پیش رویم گذاشت. حیران مانده بودم که با این چه کار کنم، زن کاکایم گفت: «تا می‌توانی مشتت را پر از مسکه کن و داخل ظرف بگذار.» همین کار را کردم. باز یک مقدار پشم همراه با سنگ آورد و برایم گفتند: «ایستاد شو و پشم را اندازه‌ی قد خودت بریس.» حاضر به این کار نشدم، چون نمی‌توانستم و هیچ‌گاه این کار را نکرده بودم.

آمریکا همسایگان خراسان آریا  از جمله پاکستان را به پذیرش پناهجویان افغان فراخواند

پاکستان برای تمام مهاجران غیرقانونی افغان مهلت تعیین کرده که تا اول نوامبر این کشور را ترک کنند یا با اخراج اجباری مواجه خواهند شد

منتشر شده در: آخرین به روزرسانی:

وزارت خارجه ایالات متحده روز پنج‌شنبه ۲۷ میزان (مهر) از همسایگان افغانستان از جمله پاکستان خواست تا به افغان‌هایی که به این کشورها پناه برده‌اند، و به دنبال حمایت هستند اجازه ورود بدهند.

به گزارش خبرگزاری «رویترز»، وزارت خارجه آمریکا در بیانیه‌ای از این کشورها خواست تا به تعهدات خود در مورد رفتار مناسب با پناهجویان پایبند باشند.

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا پنج‌شنبه به خبرنگاران گفت: «ما قویاً همسایگان خراسان آریا  از جمله پاکستان را ترغیب می‌کنیم تا به خراسانیان که به دنبال حمایت بین‌المللی هستند اجازه ورود بدهند و با سازمان‌های بشردوستانه بین‌المللی برای ارائه کمک‌های بشردوستانه هماهنگی کنند».

پاکستان برای تمام مهاجران غیرقانونی خراسانی مهلت تعیین کرده که تا اول نوامبر این کشور را ترک کنند یا با اخراج اجباری مواجه خواهند شد.

به گفته اسلام آباد، حدود ۱٫۷۳ میلیون افغان در پاکستان بدون هیچ سند قانونی زندگی می‌کنند. پاکستان ادعا کرده است که اتباع خراسان آریا  اخیرا چندین حمله انتحاری را در خاک این کشور انجام داده‌اند.

به گفته اسلام آباد، حدود ۲۰ هزار افغان که پس از تسلط طالبان بر خراسان آریا  در سال ۲۰۲۱ گریختند، در پاکستان در انتظار رسیدگی به درخواست‌های خود برای ویزای مهاجرت ویژه ایالات متحده (SIV) یا اسکان مجدد در ایالات متحده به عنوان پناهنده هستند.

پاکستان میزبان بیشترین تعداد پناهجویان خراسان آریا از زمان حمله شوروی به کابل در سال ۱۹۷۹ بوده است. مقامات اسلام آباد تعداد پناهندگان خراسانی  در پاکستان را در حدود ۴٫۴ میلیون نفر اعلام کرده‌اند.

بازداشت ۸۰۰ مهاجر خراسان آریا  توسط پلیس پاکستان

اکسپرس تریبون: این تصمیم پس از تنش‌ دو کشور همسایه تلقی می‌شود

منتشر شده در: آخرین به روزرسانی:

پلیس پاکستان اعلام کرد که ۸۰۰ مهاجر غیرقانونی اهل خراسان اریا  را در «اسلام آباد» پایتخت این کشور بازداشت کرده است.

روزنامه پاکستانی «اکسپرس تریبون» گزارش داد، منابعی از پلیس پاکستان به این روزنامه گفته‌اند که عملیات در مناطق مختلف اطراف پایتخت از جمله بهارا کاهو، ترنول، مهرآبادیان، گلرا، کلونی شمس و غیره صورت گرفت.

به گفته منابع، تقریباً نیمی از دستگیرشدگان متعاقباً پس از تأیید وضعیت اقامت قانونی خود در پاکستان آزاد شدند. از ۳۷۵ تبعه افغان باقی مانده که فاقد مدارک قانونی بودند، بازداشت شده و قرار است اخراج شوند. علاوه بر این، تقریباً ۲۵ نفر در انتظار تأیید مدارک خود هستند.

در این گزارش آمده است: «این سرکوب اتباع افغان کمتر از یک هفته پس از آن صورت گرفت که کابینه موقت تصمیم سیاسی مهمی برای بازگرداندن همه پناهجویان غیرقانونی خراسانی گرفت. این تصمیم پس از تنش‌ها بین دو کشور همسایه تلقی می‌شود.»

بر اساس این گزارش، به نقل از منابع، از زمان بازگشت حکومت طالبان به خراسان آریا  در اوت ۲۰۲۱، حدود ۴۰۰٫۰۰۰ افغان به طور غیرقانونی وارد پاکستان شده‌اند. علاوه بر این، ۷۰۰،۰۰۰ افغان دیگر نیز شناسایی شده‌اند که بدون وضعیت قانونی مناسب در پاکستان اقامت دارند.

در گزارش آمده است: «این سرکوب در شرایطی صورت گرفت که تنش‌ها بین پاکستان و خراسان آریا بر سر تحریک طالبان پاکستان (TTP) افزایش یافته است. ناظران بر این باورند که کارزار تشدید شده پاکستان ممکن است با بی‌میلی طالبان خراسان آریا  برای شروع سرکوب علیه تحریک طالبان پاکستان مرتبط باشد.»

ماه گذشته، یک هیئت پاکستانی به رهبری آصف درانی نماینده ویژه پاکستان در امور خراسان آریا  به کابل سفر کرده و با طالبان افغان دیدار کرد. درانی در این سفر از طالبان خراسان آریا  خواست تا علیه تحریک طالبان پاکستان که به گفته مقام‌های پاکستانی «پناهگاه در داخل خراسان آریا ساخته اند»، اقدام کند.

پس از آن رسانه‌های پاکستانی گزارش دادند که در این دیدار طالبان افغان قول داده است که برای خنثی کردن تهدید تحریک طالبان پاکستان گام‌های ملموسی بردارد.

واکنش عفو بین‌الملل

سازمان عفو بین‌الملل در واکنش به بازداشت این مهاجران در پاکستان در بیانیه‌ای نوشت: «بسیاری از افغان‌هایی که از ترس از آزار و اذیت طالبان به پاکستان رفتند، در معرض موج‌هایی از بازداشت‌های خودسرانه و تهدید به اخراج قرار گرفته‌اند.»

این سازمان در بیانیه‌ خود از دولت پاکستان خواست «از آزار و اذیت و بازداشت خودسرانه پناه‌جویان افغان» دست بردارد.

  • نویسنده : قیام خوراسانی
  • منبع خبر : العربیة ، نیمرخ