حکم احضار حسینی مزاری پس از عریضهی جمعی از باشندگان غرب کابل صادر شده است.
علیهادی لقمانی، از نویسندگان عریضه به روزنامه اطلاعات روز گفت حدود ۳۰ روز میشود که آنان پیگیر این عریضه هستند.
علیهادی لقمانی، از نویسندگان عریضه به روزنامه اطلاعات روز گفت حدود ۳۰ روز میشود که آنان پیگیر این عریضه هستند.
بهگفتهی او، عریضهی آنان پس از طی مراحل از دادگاه و ادارهی جنایی وزارت داخلهی طالبان به حوزهی ششم پولیس این گروه در غرب کابل رسیده است.
پولیس طالبان در حوزهی ششم در دشت برچی، در احضاریهای که امروز (سهشنبه، ۱۷ دلو) صادر کرده، از سید نقیبالله (حسینی مزاری) خواسته است که روز چهارشنبه ساعت ۹:۰۰ در حوزه حاضر شود و در غیر اینصورت حق شکایت ندارد.
علیهادی لقمانی افزود که عریضه را با کمک وکلای گذر، امامان مساجد و شوراهای محل ترتیب کرده است.
در این عریضه آمده است: «سید عیسی حسینی مزاری با وقاحت تمام و بدون شرم از شهر رضوی (مشهد ایران) نسبت “قذف” را به مؤمنات و نسبت “کفر” را به مؤمنین و مؤمنات غرب کابل و به تمام کابلیان عزیز داده است.»
باشندگان غرب کابل ادعای حسینی مزاری مبنی بر «وجود ۹۶۰ فاحشهخانه و ۳۰۰ کلیسا» در حکومت پیشین در غرب کابل را «دروغ شاخدار» و «تهمت ناروا» خوانده و گفتهاند که او «تهمتهای نابخشودنی را بر یک ملت بزرگ وارد کرده است».
یک تعداد باشندگان غرب کابل حسینی مزاری را «قاذف» و «مفتری» دانسته و از نهادهای قضایی طالبان خواستهاند که حد شرعی را بر وی جاری سازند و نهادهای مرتبط با او، از جمله تبیان و خبرگزاری صدای افغان را مسدود کنند.
حسینی مزاری و نهادهای وابسته به او تا اکنون به حکم احضار او و شکایت مردم چیزی نگفتهاند.
پیشتر برخی از روحانیان برجستهی شیعه، از جمله آیتالله واعظزاده بهسودی خواستار مجازات و اجرای حد بر حسینی مزاری شده بود.
حسینی مزاری در اواخر ماه عقرب در نشستی با حضور شماری از مهاجران خراسان آریا در مشهد ایران ادعا کرده بود که طالبان «تمامی فاحشهخانهها و کلیساها را در کابل از بین بردند». این اظهارات او انتقادات گستردهای در پی داشت.
گردنکلفت دایکندی؛ متهمی به دهها قتل، اختطاف و اخاذی آزاد است
- خادمحسین کریمی
محمدعلی صداقت، از فرماندهان جهادی در ولایت دایکندی و یکی از نامزدان وکالت در مجلس نمایندگان، متهم به دهها مورد قتل، اختتاف، اخاذی و شکنجهی گروگانها در زندانهای شخصیاش است. همچنین، او متهم است که با اعمال نفوذ بر مسئولین ادارهی محلی ولایت دایکندی از به جریان افتادن پروندههای دادخواهی قربانیانش جلوگیری کرده است.
اطلاعات روز به مدارکی دست یافته است که نشان میدهد پروندههای اقامهی دعوا علیه محمدعلی صداقت، پس از طی مراحل ابتدایی، از پیگیری و جریان باز ایستاده و متوقف میشود. افزون بر این، اکثر عرایض و شکایاتی که علیه او به ادارهی محلی دایکندی و مشخصا مقام این ولایت فرستاده شده، مورد پیگیری قرار نگرفته است. ما همچنان به اسنادی دست یافتهایم که در آن، دادستانی کل، دستور بازداشت آقای صداقت را به نهادهای مجری قانون صادر کرده است اما این دستور ظاهرا به دلیل آنچه ناتوانی در بازداشت آقای صداقت خوانده شده، اجرایی نشده است. از سوی دیگر، قربانیان مدعی هستند که شبکهی قدرتمندی تحت حمایت آقای صداقت در ادارهی محلی دایکندی، به صورت مرتب از شکایتها و پروندههایی که علیهاش در نهادهای عدلی و قضایی این ولایت آغاز میشود، به او گزارش میدهند. همچنین آنها ادعا میکنند که به دلیل حمایت برخی از چهرههای سیاسی از آقای صداقت، آنها از دادخواهی و به دادگاه کشاندن او، عاجزند.
در این گزارش، علاوه بر اتکا به مدارک در دسترس، با تعدادی از قربانیان نیز گفتوگو شده است. برخی از این مصاحبهشوندگان، به دلیل ملاحظات در خصوص امنیت خود و خانوادههایشان، خواستهاند که هویتشان مخفی بماند یا از تأیید اتهامهایی که بر آقای صداقت وارد است، توضیحی در گزارش درج نشود. اطلاعات روز تلاش میکند که در چنین مواردی، هویت منابعش را حفظ کرده و ملاحظات در خصوص امنیت جانی مصاحبهشوندگان را در نظر بگیرد.
محمدعلی صداقت کیست؟
محمدعلی صداقت فرزند شیرعلیبیگ از قریهی پشتروق ولسوالی خدیر ولایت دایکندی است. آقای صداقت در اوایل جنگهای داخلی، یک جنگجوی عادی بود که در قالب گروههای مسلح حزبی ولایت دایکندی شرکت داشت و با گروههای حزبی مخالفش میجنگید. ایشان کمکم در زدوبندهای حزبی و گروهی مشهور شده و به یک شخص تاثیرگذار در سطح ولسوالیاش تبدیل شد. آقای صداقت، در زمان حاکمیت طالبان، با آن گروه نیز ارتباط داشت و یکی از قوماندانان طالبان در ولایت دایکندی بود. پس از سقوط طالبان، آقای صداقت برخلاف رقبای محلیاش که بیشتر در چوکات حکومت جدید درامدند، سالهای زیادی در سایهی حاکمیت دولت، مسلح بود.
در اواخر حکومت حامد کرزی او با 380 فرد مسلح تحت امرش و 252 میل اسحلهی مختلف النوع، به پروسهی صلح پیوست. سرانجام در سال ۱۳۹۷ خود را در دور هفدهم مجلس نمایندگان از حوزهی ولایت دایکندی نامزد کرد و موفق به ورود به پارلمان نشد.
دستور بازداشت
به تاریخ 24 سرطان 1389، روزنامهی ویسا مطلبی تحت عنوان «د یو قومندان له شخصی زندان سخه په تنگ یو» منتشر کرد که در آن مطلب، برخی افراد، آقای محمدعلی صداقت را به داشتن زندان شخصی و شکنجهی قربانیانش در آن زندان متهم کرده بود. پیرو این مطلب، به هدایت دادستانی کل، به تاریخ 26 سرطان 1389، کمیتهی مؤظف (ب) برای بررسی ادعاهای مطرح شده در گزارش روزنامه ویسا تشکیل شد. این هیأت در گزارشاش، عنوانی دادستانی کل، به این اداره گزارش داده بود که ادعاها در مورد آقای صداقت حقیقت دارد و او میبایست با مساعی مشترک ارگانهای امنیتی دستگیر و سپس تحقیقات همهجانبه صورت بگیرد.
در بخشی از گزارش نهایی بررسی قضیه توسط کمیتهی مؤظف (ب) صادرهی 30 سرطان 1389 آمده است: «با ملاحظهی متن مذکور جریان واضح بوده که قوماندان در منطقه و محیط با سلاح دست داشتهی خویش مردم محیط و منطقه را به اشکال گوناگون اذیت و شکنجه مینماید که همچون مظالم از لحاظ شریعت و قانون ناجایز و ناروا میباشد. از اینکه محل وقوع جرم ولایت دایکندی بوده و رسیدگی به قضیه از صلاحیت دادستانی دایکندی میباشد بناً قرار هذا در مطابقت به ماده (22) و ماده (24) قانون اجراآت جزایی صادر گردید. به دادستانی محترم مذکور هدایت داده میشود تا با رعایت مواد مذکور با مساعی مشترک ارگانهای امنیتی طی تدابیر منظم امنیتی در قسمت دستگیری قوماندان مذکور اقدام جدی نموده و بعد از دستگیری تحقیقات همهجانبه قضیهی تکمیل دوسیه تابع روال قانونی قرار داده شود و از نتیجهی اجراآت این اداره را اطمینان بخشد.»
این گزارش کمیتهی مؤظف پس از تأیید توسط ریاست بررسی و نظارت و معاون دادستانی کل در امور نظارت، طی مکتوب 1881 مؤرخ 4/5/1389 به دادستانی دایکندی فرستاده شد.
دادستانی ولایت دایکندی، طی مکتوب شماره 359/658 مؤرخ 1/6/1389 عنوانی فرماندهی پولیس ولایت دایکندی از آن نهاد خواسته است تا متهم بازداشت شود. در پاسخ به درخواست دادستانی، فرماندهی پولیس ولایت، پاسخ فرماندهی پولیس ولسوالی خدیر را طی مکتوب 296/418 مؤرخ 15/9/1389، به دادستانی دایکندی ارسال کرده است. در این مکتوب، به نقل از فرماندهی پولیس ولسوالی خدیر ادعا شده است که این اداره به دلیل تشکیلات اندک و اسلحهی بیکیفیت در برابر افراد مسلح بسیار و اسلحهی مجهز و پیشرفتهی متهم، توان دستگیری آقای صداقت را ندارد. این اداره (فرماندهی پولیس ولسوالی خدیر) پیشنهاد کرده است که برای بازداشت آقای صداقت، نیاز به «نیروی ائتلاف متشکل از اردوی ملی، امنیت ملی و آیساف» است. دادستانی ولایت دایکندی، طی مکتوب شماره 1047 مؤرخ 28/9/1389 در پاسخ به دستور دادستانی کل، ناتوانی این اداره و مشکلات موجود در دستگیری آقای محمدعلی صداقت را توضیح داده است.
پس از از آن، دادستان کل کشور، طی مکتوب شماره 1013 مؤرخ 30/3/1390 بار دیگر دستور بازداشت آقای صداقت را به دادستانی ولایت دایکندی صادر کرده است. در بخشی از این مکتوب آمده است: «… در مورد گرفتاری مظنون طور مستقلانه و یا هم به تشریک مساعی ریاست محترم عمومی امنیت ملی، وزارت محترم دفاع ملی اقدام و اجراآت گردد و طی کاپی نقل ضمایم به وزارت محترم دفاع ملی و ریاست محترم عمومی امنیت ملی نیز گسیل است تا در تفاهم همدیگر اجراآت فرموده اطمینان داده شود.»
با وصف صدور حکم دستگیری آقای صداقت از طرف دادستانی کل کشور به دادستانی ولایت دایکندی و در صورت ضرورت با تشریک مساعی وزارت دفاع ملی و ریاست عمومی امنیت ملی، آقای صداقت بازداشت و مورد پیگیرد قرار نگرفت.
قربانیان چه میگویند؟
بر اساس اسناد ضمیمهای همراه با عرایض شاکیان، اطلاعات روز موفق به تهیهی فهرستی شامل 33 نفر شده است که به نقل از ساکنان ولایت دایکندی، قربانیان آقای صداقت هستند. در خصوص این افراد، آقای صداقت متهم به قتل، تجاوز، اختطاف، مجروحیتِ منجر به فلج و باجگیری هست. اطلاعات روز موفق شد با 17 نفر از قربانیان یا اقارب درجهیک آنها تماس بگیرد. از این میان، یک نفر، هرنوع اذیت و آزار توسط آقای صداقت را رد کرد و 16 نفر دیگر، تأیید کردند که توسط آقای صداقت، مجروح شدهاند، اقاربشان به قتل رسیدهاند، اختطاف شدهاند یا مجبور به باجدهی شدهاند. هفت نفر حاضر به گفتوگو شدند و 9 نفر دیگر گفتند که به دلیل ترس از آقای صداقت و به خطر افتادن امنیت خود و خانوادههایشان، نمیتوانند مصاحبه کنند. این خشونتها در بازهی زمانی 1378 تا 1394 رخ داده است.
احسان فرزند محمدهاشم خان، باشندهی قریهی «سیوکشیبر» شهر نیلی، مرکز ولایت دایکندی است. او میگوید که ساعت دوی بعد از ظهر 21 سرطان 1378 پدرش به همراه شش نفر دیگر، در جریان رفتن به یک مراسم تشییع جنازه، در قریهی وطمه، مورد کمین آقای صداقت و افراد مسلحش قرار گرفتند: «پدرم و امانالله موحدی با شلیک گلوله کشته شدند. دو همراه دیگرشان مجروح شدند.» احسان ادعا میکند که پدرش و امانالله موحدی از متنفذین محلی بودند که سعی میکردند از گسترش نفوذ آقای صداقت به عنوان یکی از فرماندهان طالبان در دایکندی جلوگیری کنند. احسان میگوید که به دلیل اطمینان از عدم رسیدگی نهادهای عدلی و قضایی علیه آقای صداقت عریضه نکرده است: «ما هرگز نمیتوانیم او را مورد بازخواست قرار بدهیم، چون او در همهی ادارههای محلی ولایت دایکندی نفوذ دارد و از طرف برخی سیاستمداران حمایت میشود.»
اسدالله باشندهی قریهی پشتروق ولسوالی خدیر دایکندی میگوید که در سال 1380، برادر آقای صداقت، خواهرش را از خانهیشان اختطاف کرده و به خانهی خواهرش در قریهی «بالاوییر» برده و در آنجا نگهداری میکرد. به ادعای اسدالله، برادر آقای صداقت، پس از دو ماه نگهداشتن خواهرش، او را پس از شکنجه به قتل رساند. اسدالله میگوید که جنازهی خواهرش را به آنها تحویل نداده و خودشان دفن کردند و به خانوادهی آنها نیز اجازهی اشتراک در مراسم کفنودفن دخترشان داده نشد: «وقتی پدرم مراسم فاتحه برای خواهرم برگزار کرد، برادر آقای صداقت و افراد مسلحش به خانهی ما حمله کردند. آنها پدرم را به کشتن تمام اعضای خانواده تهدید کردند. آنها میگفتند که چرا ما ادعا کردهایم که خواهرم را کشتهاند. به وساطت زنان و مردان حاضر در مراسم فاتحه، آنها از خانهی ما خارج شدند.» اسدالله میگوید که تا کنون چندبار از طرف آقای صداقت تهدید شدهاند.
به ادعای اسدالله، آنها چند بار به نهادهای دولتی برای دادخواهی مراجعه کرده اما نتیجهای نداده است: «به دولت مراجعه کردیم اما رسیدگی نشد. زور ما به او نمیرسد، چون مردم بیچاره و غریب هستیم. افراد کلانی از او حمایت میکنند.»
ذبیحالله یوسفی، باشندهی قریهی کیان ولسوالی خدیر دایکندی میگوید که در آستانهی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 1388، پدرش نجیبالله یوسفی که از متنفذان اجتماعی بود، در هماهنگی با مقامات دولت محلی، سعی میکرد که در برگزاری انتخابات و تأمین امنیت آن کمک کند. آقای صداقت در آن سالها از مخالفین مسلح دولت و همسو با طالبان بود که سعی میکرد امنیت انتخابات در ولسوالی خدیر را به دلیل آنچه امتناع حکومت از پذیرش خواستهها و مطالباتش عنوان میکرد، برهم بزند. ذبیح الله میگوید که ساعت چهار بعد از ظهر روز چهارشنبه، 14 اسد 1388، همراه با پدرش و دیگر همراهان، در حال برگشت از جلسه با مسئولین ولسوالی بودهاند که در مسیر راه به کمین آقای صداقت و هفت فرد مسلحش قرار میگیرند: «بر ما شلیک کردند. اولین نفر پس از تیر خوردن در برابر چشمهایم به زمین خورد. من و پدرم فرار کردیم. در جریان فرار بر ما شلیک کردند. پدرم تیر خورد و کشته شد. وقتی به من تیر خورد، به زمین افتادم و از هوش رفتم. گلوله به طرف چپ کمرم خورد و از زیر سمت راست قبرغهام خارج شد. از آن جراحت فلج شدم. ما هیچ منازعهی دیگری با او نداشتیم. ما طرفدار دولت بودیم و او مخالف مسلح دولت و اهل چور و چپاول و زورگیری. تنها ما قربانی نیستیم. در منطقهی ما دهها نفر است که توسط او کشته، زخمی یا اختطاف شده است.»
ذبیح الله میگوید که خداداد یوسفی پسر کاکایش نیز به دلیل پیگیری عرایض آنها علیه آقای صداقت، توسط او کشته شده است. به ادعای ذبیح الله، پسر کاکایش خداداد یوسفی در 8 اسد 1394 در جریان برگشت از مرکز ولسوالی خدیر توسط محمدعلی صداقت و افراد مسلحش کمین میخورد: «وقتی چند گلوله به پسرکاکایم شلیک میکنند، صداقت میلهی تفنگ را به صورتش میگیرد و میگوید که حالا برود قضیهی قتل خودش و کاکایش را یکجا در نهادهای قضایی پیگیری کند. خداداد قبل از مردن به خانهاش تماس میگیرد و به آنها میگوید که توسط محمدعلی صداقت و افرادش تیر خورده است.» ذبیح الله میگوید که با مراجعه به ریاست جمهوری، معاونت دوم ریاست جمهوری در آن زمان، وزارت امور داخله و وزارت دفاع، سه بار موفق به دریافت حکم دستگیری او شده اما مقامهای دولت محلی ادعا میکردهاند که آنها توان دستگیری آقای صداقت را ندارند: «او زور دارد. برخی مقامات و سیاستمداران هم از او حمایت میکنند. هم پشت حق خود گشتیم و هم پسر کاکایم توسط او کشته شد. زور نداریم و دولت هم رسیدگی نمیکند.»
صفر احمدی باشندهی قریهی «قلبرات» ولسوالی خدیر میگوید که آقای صداقت در ماه سرطان 1388، دو شهروند فرانسوی و کارمند موسسهی مبارزه با گرسنگی مستقر در شهر نیلی را ربودند. آقای احمدی میگوید که او از شاهدان ماجرای ربودن آن دو شهروند فرانسوی توسط افراد مسلح آقای صداقت بوده و در پاسخ به پرسوجوی مقامات امنیتی، به آنها مسیر فرار و انتقال دو شهروند فرانسوی توسط افراد مسلح آقای صداقت را گزارش داده بود. صفر میگوید که پس از آن آقای صداقت او را به دلیل گزارشاش به نهادهای امنیتی در مورد چگونگی اختطاف دو شهروند فرانسوی، تهدید میکرده است: «مرا تهدید میکرد که چرا به نهادهای امنیتی گزارش داده بودم. به من میگفت به آنهایی که رعیت من هستند کاری ندارم اما آنهایی که نمیخواهند رعیت من باشند، باید مالیات بدهند. من به او گفتم که ما آزاد هستیم و رعیت یک دزد و آدمکش نمیشویم. او (صداقت) مردم را آزار میداد، از مردم پول میگرفت، اسلحه میگرفت، موترسایکل میگرفت و اختطاف میکرد.»
به ادعای آقای صفر احمدی، یک سال پس از ماجرای اختطاف دو شهروند فرانسوی، او و چهار همراه دیگرش در مسیر ولسوالی خدیر به مرکز ولایت توسط محمدعلی صداقت و افراد مسلحش ربوده شدند: «ما را به زندان شخصیاش منتقل کرد. آزادی ما را به پرداخت چهارصد هزار افغانی مشروط کرده بود. او میگفت که باید ریشسفیدان منطقهی ما به خانهاش مراجعه کرده و ضمانت کنند که از آن پس مخالف او نباشیم. تهدید میکرد که ما را به ولسوالی گیزاب فرستاده و در آنجا، به طالبان میسپارد. ما توسط او شکنجه میشدیم. پس از مدتی، با گرفتن صد هزار افغانی، دو تا موترسایکل و یک دستگاه تلفن ثریا و مراجعه و وساطت دو ریشسفید و یک زن ما را آزاد کرد.»
آقای احمدی میگوید که پس از آزادی چند بار به ولسوالی خدیر و ولایت دایکندی برای پیگیری قضایی ادعایش علیه آقای صداقت مراجعه کرده اما راه به جایی نبرده است: «وقتی ما در ولسوالی یا ولایت عریضه میکردیم، افراد صداقت در ادارات دولتی محلی، کاپی عریضههای ما را به او میفرستادند. به نهادهای قضایی مستقر در پایتخت هم مراجعه کردیم و وقتی عرایضمان را تا ولایت دایکندی تعقیب و پیگیری کردیم، بدتر شد. صداقت یک بار به بچههای خانوادهی ما در ساختمان مکتب حمله کرد، آنها را با تفنگ مجروح کردند. من مجبور شدم برای دو سال به هرات فرار کرده و منطقه را ترک کنم.»
شیما مبارز، ادعا میکند که برادرش محمد نور، فرزند خداداد به تاریخ 27/3/1382 در قریهی خشکاب وطمهی ولسوالی خدیر طعمهی یک توطئهی محمدعلی صداقت میشود. او ادعا میکند برادرش که هفت روز از عروسیاش گذشته بود، در آن روز مشغول آبیاری زمینهایش بوده که متوجه میشود چند نفر، دختر خوردسالی را ربوده و به طرف یک کوتل فرار میکنند. به ادعای خانم مبارز، برادرش به همراه یک دوستش به نام روحالله، فرزند حبیبالله، به تعقیب آدمربایان، به سمت کوتل میروند که مورد کمین آقای صداقت و افراد مسلحش قرار میگیرند. به ادعای خانم مبارز، آقای صداقت برادرش را به رگبار بسته و روحالله را اختطاف میکند.
قربانیان چه عرایضی به کدام نهادها تحویل دادهاند؟
بر اساس اسنادی که اطلاعات روز به آن دست یافته، قربانیان آقای صداقت، عرایض متعددی به نهادهای مختلف فرستادهاند تا به شکایاتشان رسیدگی شود. بر اساس این مدارک، عرایض قربانیان در تاریخهای مختلف، به ریاست اجراییهی حکومت وحدت ملی، معاونت دوم ریاست جمهوری، وزارت امور داخله، ریاست تحقیقات جنایی وزارت امور داخله، هیأت ذی صلاح دولت انتقالی اسلامی افغانستان و کمیسیون شکایات انتخاباتی به صورت مستقیم و دفتر یوناما، دفتر مرکزی کمیسیون مستقل انتخابات، شبکهی جامعهی مدنی افغانستان و دفتر ولایتی کمیسیون مستقل حقوق بشر در دایکندی تحویل داده شده است. تعدادی از قربانیان همچنان مدعی هستند عرایضی که آنها به ادارهی محلی ولایت دایکندی تحویل دادهاند، توسط افراد محمدعلی صداقت که شاغل در ادارهی محلی ولایت دایکندی هستند، از شعبههای نهادهای مسئول در ولایت مفقود شده است. فهرست عرایضی که قربانیان به نهادهای مسئول تحویل داده و اطلاعات روز به آن دست یافته است، چنین است:
1- عریضهی لعل محمد، برادر نجیبالله یوسفی به ریاست اجراییهی دولت وحدت ملی. در این عریضه، شاکی مدعی شده است که محمدعلی صداقت برادرش نجیبالله یوسفی و سپس پسر برادرش خداداد یوسفی را به قتل رسانده است.
2- عریضهی لعل محمد، برادر نجیبالله یوسفی به ریاست تحقیقات جنایی وزارت امور داخله
3- عریضهی وارثین نجیبالله یوسفی و خداداد یوسفی به دادگاه ولایت دایکندی. در این عریضه، شاکیها مدعی هستند که با وصف آوردن مکتوب دستگیری آقای صداقت از دادستانی کل به دادگاه ولایت دایکندی، او بازداشت نشده و مراجع مسئول دولت محلی در پاسخ گفتهاند که توان دستگیری او را ندارند. در این عریضه آنها از نهادهای مسئول در دولت محلی دایکندی میخواهند که به عرایض آنها توجه شود.
4- عریضهی عصمتالله ولد ابراهیم باشندهی قریهی پشتروق ولسوالی خدیر به هیأت ذیصلاح دولت انتقالی اسلامی افغانستان مؤرخ 14/5/1382. در این عریضه، شاکی ادعا کرده است که درمحمد، فرزند شیرعلی بیگ، برادر محمدعلی صداقت، دختر او را اختطاف و به مدت دو ماه در خانهی خواهرش نگهداری کرده است. شاکی در این عریضه مدعی است که محمدعلی صداقت به برادرش گفته که چرا دختری را که مورد نظر او بوده، آورده است. بر مبنای ادعای شاکی در این عریضه، آقای صداقت دختر شاکی را به قتل رسانده و پس از آن چند بار به خانهی او حمله کرده است. همچنین شاکی مدعی است که آقای صداقت با تهدید از پسر او خواسته است که پدرش را وادار کند تا خط بدهد که در مورد دخترش علیه او شکایت و ادعایی ندارد.
5- عرایض اسدالله ولد عصمتالله، وارثین خداداد یوسفی فرزند فیضمحمد، شیما مبارز فرزند خداداد، وارثین محمدعلی فرزند خان علی، وارثین امانالله موحدی فرزند عبدالله و وارثین محمدهاشم خان فرزند محمدعلی خان به دفتر ولایتی کمیسیون شکایات انتخاباتی در دایکندی که چهار کاپی آن به دفتر مرکزی کمیسیون مستقل انتخابات در کابل، دفتر کمیسیون مستقل حقوق بشر در دایکندی، دفتر یوناما و شبکهی جامعهی مدنی افغانستان ارسال شده است. عارضین در این عریضهها از کمیسیون مستقل انتخابات خواسته است که آقای صداقت را از فهرست نامزدهای انتخابات پارلمانی در ولایت دایکندی حذف کرده و جلو ورود «یک قاتل» به خانهی ملت را بگیرند. به ادعای شاکیان، این کمیسیون در پاسخ گفته است که آنها نمیتوانند او را به دلیل نبود حکم دادگاه در مورد اثبات جرمش از فهرست نامزدهای انتخابات پارلمانی در ولایت دایکندی حذف کند.
6- عریضهی خداداد ولد ابراهیم پدر محمدنور به وزارت امور داخله، مؤرخ 19/8/1382. شاکی در این عریضه مدعی شده است که پسرش توسط محمدعلی صداقت به تاریخ 27/3/1382 کشته شده است.
7- شهادت 12 نفر از باشندگان قریهی پشتروق ولسوالی خدیر به ادارهی ولایت دایکندی مبنی بر این که درمحمد فرزند شیرعلی بیگ، برادر محمدعلی صداقت دختر عصمتالله ولد ابراهیم را به بهانهی ازدواج ربوده و سپس به قتل رسانده است.
8- عریضهی لعل محمد، برادر نجیبالله یوسفی به معاونیت دوم ریاست جمهوری اسلامی افغانستان. در این عریضه، شاکی مدعی است که محمدعلی صداقت برادرش نجیبالله یوسفی و سپس پسر برادرش خداداد یوسفی را به قتل رسانده است.
اکثر قربانیان مدعی هستند که عرایض آنها پس از طی مراحل ابتدایی از پیگیری باز ایستاده و یا پس از انتقال و صدور به آدرس نهادهای مسئول در ادارهی محلی دایکندی، از شعبات این ولایت مفقود شده است.
پاسخ متهم و نهادهای مسئول چیست؟
پس از چندین تماس تلفنی با متهم (محمدعلی صداقت)، موفق به دریافت پاسخش در مورد اتهامهایی که بر او وارد است، نشدم. پس از طرح موضوع و درخواست برای دریافت پاسخ از آقای صداقت، او به بهانههای مختلف از پاسخدهی طفره رفت. ما موفق به دریافت پاسخ و احتمالا دفاعیههای او در مورد ادعاهایی که قربانیان علیه او مطرح میکنند، نشدیم.
سخنگوی دادستانی کل، در پاسخ به شش بار تماس ما، ارایهی توضیح در خصوص عدم پیگیری پروندهی دستگیری آقای صداقت را به بعد موکول کرد. ما موفق به دریافت پاسخ دادستانی کل کشور در خصوص اجرایی نشدن دستور بازداشت آقای صداقت نشدیم. تماسهای ما به دفتر ولایتی کمیسیون حقوق بشر در دایکندی و دادستانی این ولایت نیز بیپاسخ ماند
انواع عُمّال و الشیطالشیاطین
عُمّال به آدمی گفته میشود که بار خودش را در یک گوشه بگذارد و بار دیگری را ببرد. برای مثال، سید عیسی حسینی مزاری روز جمعهی آخر رمضان هر سال، نمایش اجرا میکند. او و جمعی از خود محترمترش در یکی از جادههای کابل که عموماً در غرب کابل باشد، جمع شده و در دفاع از مسلمانان فلسطین تظاهرات میکند. توجه کنید که در دفاغ از مسلمانان فلسطین تظاهرات میکند. بعد چون ترکیب عقل و انرژی در وجود آنها میزان نیست، عکس رهبران ایرانی را بالا کرده و شعار مرگ بر امریکا و مرگ بر اسراییل سر میدهند. البته او امسال قبل از رسیدن آخرین جمعهی ماه مبارک رمضان گفته که تظاهرات امسال، عمل کردن به آیات قرآن در مورد یهود است.
او که اسفل السافلین هرچه عُمّال است میباشد اکثر اوقات با گریه میگوید که بند بندم درد دارد وقتی میبینم کودکان فلسطین، جانهای سفید شان را مقابل حملات بیرحمانهای اسراییل از دست میدهد. او از بیعدالتیها خیلی ناراحت است و خواهان یک جهان خالص ایرانی و فلسطینی میباشد. او پنجشنبه گذشته در سخنرانی خود گفته که یهودیان در صدد ترور پدران حضرت محمد برآمد. با آنکه هاشم جد اعلای حضرت محمد را ترور کردند، اما تیر شان دیر به هدف خورد. یعنی قبل از اینکه تیر یهودیان به هدف بخورد، هاشم چالاکی کرده، نطفهی عبدالمطلب را بست و سپس ترور شد. وی با خشم سرشار از هدف گفت که عبدالمطلب نیز مورد سوء قصد قرار گرفت اما جان به سلامت برد. سپس ایشان خاطرنشان کرد که در مورد مرگ عبدالله و آمنه، اطلاعات امنیتی جمهوری اسلامی ایران کافی نیست و هنوز مشخص نشده که آنها را هم یهودیان ترور کرده یا خیر؟
حالا این آقا قرار است جمعه علیه استبداد جاری در فلسطین قدعلم کرده و مدت پانزده دقیقه، برای عابرین و کارگران روزهدار کوتهسنگی مزاحمت ایجاد کند. هرچه او را به مشاهدهی ظلم و استبداد جاری در کابل و ولایتهای افغانستان فرابخوانیم، گوش بده نیست. انگار داریم سورهی یاسین را یکجای دیگر میخوانیم. جلریز، قندوز، کنر، نورستان، بدخشان، کابل، غزنی و مزار هر روز خونین است، اما خبری از عدالتطلبی عیسی حسینی مزاری نیست. گفته میشود ترکیت عقل و انرژی در وجود مبارک عُمّالان به شکل وحشتناکی نابرابر است. به همینخاطر، این جماعت در طول عمر شان حتی یک روز هم مفید زندگی نمیکنند.
این یک طرف قضیه بود، طرف دیگر قضیه، بستههای تومان است که خیلی راحت به افغانی و دالر قابل تبدیل است. کارلو شاموزه میگوید که رنج اقتصادی به حدیست که اجازه میدهد خدا را بفروشیم، عدالت و مظلومیت که در برابر خدا چیزی نیست! با این حساب، درست نیست خرید و فروش عیسی حسینی مزاری خراب
نوع دیگر عُمّال، شما شنیدید که رییس جمهور گفت برای بررسی فاجعهی جلریز، کمیسیون حقیقتیابی را خواهد فرستاد. مثلاً فرض کنید رییس جمهور به این کمیسیون گفته که نتیجهی حقیقتیابی تان را تا روز جمعه برایم بفرستید. بعد متوجه میشویم که این کمیسیون تا روز جمعه نه تنها حقیقت را نیافته که حتی همدیگر را در کابل هم نیافته اند. اینها به نحوی جزو عُمّالان محسوب میشوند. اگر توانستند حقیقت را بیابند و به همه نشان بدهند که معلوم میشود شیر حلال خورده اما اگر مسئولیت حقیقتیابی خویش را پس یک فاجعهی دیگر پنهان کردند، آنوقت است که میتوانیم شتر شک و اعتراض خویش را در مزرعهی سبز وجدان و آزادهگی شان رها کنیم.
دانشمندان میگویند که عیسی حسینی مزاری بر کمیسیون حقیتیاب مورد نظر اشرف غنی ارجحیت دارد. به قول دانشمندان، عیسی حسینی مزاری حد اقل معلوم است که از کدام پاچه روایت میکند اما این کمیسیون حقیقتیاب راز و رمزش معلوم نیست. دانشمندان علاوه کردند که عیسی حسینی مزاری شجاعت قابل وصفی دارد و نمونهی آن را چنین بیان کرد: به باور عیسی حسینی مزاری، یهودیان و به ویژه اسراییل جای شیاطین را گرفته اند. البته خود عیسی حسینی مزاری گفته که من شاهد صحنه بودم که اسراییل دست شیطان جنی را از پشت بست و در زندان خود برد. او گفت که من از ظلم اسراییل، حتی به حال شیطان هم گریستم.
حتی این الشیطالشیاطین که جغرافیای شرمش به کلی نابود شده گفت که شرکت در تظاهرات ما، امتحان الهی است و خدا کند از این امتحان موفق بدرآییم. وی علاوه کرد که برای موفقیت، باید عکس رهبر فقید ایران (خمینی) را بالای سر خویش بالا کنیم. چرا که اسراییلیان با دیدن عکس خمینی، مجبور میشوند هم حمام بکنند هم کالاشویی! وی از این بیشتر چیزی نگفت و گفت که باقی حرفها روز جمعه، ساعت 9 صبح!
فراخوان برای اعتراضات!
آقا/ خانم …………. سلام!
بعد از عرض سلام، یکراست میروم سر اصل مطلب. همانطوری که میدانید، رژیم کثیف و پدرلعنت اسراییل، بر مسلمانان بیدفاع فلسطین، از هیچ نوع ظلمی دریغ نمیکند. همین دیشب، حماس 160 موشکِ ساخت رژیم ولی فقیه را بر سرزمین اسراییل شلیک نمود که متأسفانه هیچ تلفاتی را در پی نداشت. حتا بینی یک دختربچهی این ملعونان خون نشد. نمیدانم چرا خون نشد. آنطوری که من محاسبه کرده بودم، در بدل شلیک هر موشک، باید چندین رأس اسراییلی مردار میشد؛ اما با کمال تأسف، انگار من درست محاسبه نکرده بودم. برعکس، وقتی اسراییلیهای خواهرلعنت، بر نوار غزه یک مرمی شلیک میکنند، بیست جوان رشید که هرکدام در سطح لیسانس از مقدسات اسلام دفاع میکند، شهید میشوند. آنها (رژیم اسراییل) هیچگاهی از عناد با مسلمانان کوتاه نمیآیند. دوست دارند شبها به جای جوس آلتونسا که داکتران آن را بعد از خوردن کباب و قابلی توصیه میکنند، خون برادر و خواهر مسلمان ما را بنوشند. واقعاً فکر میکنید چرا اینگونه است؟ چرا اسراییل که در سال 1970 به اندازهی کف پای امام راحل وسعت داشت؛ حالا دو برابر عراق وسعت دارد؟ فقط یک دلیل قانع کننده در زمینه وجود دارد و آن این است که اسراییل از دشمنی با اسلام و مسلمانان لذت میبرد. مرده باد اسراییل! زنده باد فلسطین و شهدای فلسطین! زنده باد جمهوری اسلامی ایران! زنده باد ولی فقیه! زنده باد وزیر تسلیحات جمهوری اسلامی! زنده باد حماس!… مرگ بر امریکا! مرگ بر اسراییل! مرگ بر کودکان و نوجوانان اسراییلی که حتا بینیشان خون نمیشود!… ما خواهان خون شدن بینی بچههای اسراییلی هستیم! ما میخواهیم اسراییل مثل موش از حماس بترسد! ما میخواهیم بنیامین نتانیاهوی کثیف، از کردههای خویش پشیمان شده و با بوسه زدن بر پای امام خامنهای، متبرک شود. ما این چیزها را میخواهیم! لطفاً نپرسید از که میخواهیم. خواستن حق ماست! اعتراض حق ماست. مرده باد، زنده باد هم حق ماست. قانون اساسی این حق را به ما داده است. زنده باد قانون اساسی!
بدین مناسبت خواهان برپایی یک اعتراض مسالمتآمیز در شهر کابل هستیم. میخواهیم به جهانیان نشان بدهیم که فلسطین تنها نیست. میخواهیم از کابل به تلآویو هشدار بدهیم که اگر صدسال دیگر علیه تشکیلات حماس بجنگید، ما هم صدسال مخالف تلآویو خواهیم بود. میخواهیم نشان بدهیم که وجدان ما بیدار است. یعنی زنده باد بیدارگر مشهور «آصف قندهاری»! وی واقعاً از مقدسات ما به تمام معنا حراست میکند. درست است که به لحاظ وضعیت حساس در کشور، وی از هرگونه ابراز نظر در مورد کشتوخون شیعیان کویته طفره رفته است. ما این را قبول داریم، به خاطری که در قانون اساسی ما آمده است که در مورد همسایهها با احتیاط برخورد نمایید. اما اسراییل که همسایهی ما نیست. اسراییل یک کشور منافق است. ما خواهان توقف و ریشهکن کردن منافقت از سطح دنیا هستیم. پس بیایید گرد هم جمع شده و همه با یکصدا بگوییم که اسراییل «نه!» و حماس «آری». بیایید از «نه» و «آری» خویش درست استفاده کنیم. چرا بیجای مقابل پارلمان رفته و در حالی که خواهر و برادر مسلمان ما آنجا نشسته، به پارلمان «نه» بگوییم. هیچ جبری وجود ندارد که ما علیه مجلس نمایندگان اعتراض نماییم. اگر امروز وکلا کمی پیسه و پاسپورت کار دارند، یقین بدانید که فردا به درد ما میخورند. جیب ما و وکلا که فرق ندارد. کسی که به خواهر مسلمان خود پیسه روا نداشته باشد، چه آخرتی در انتظار وی میباشد؟
به مناسبت حادثهی ارگون ولایت پکتیکا، ما فکر میکنیم که این یک سوء تفاهم بوده و از جملهی مشکلات داخلی ولایت پکتیکا میباشد. بناءً دوست داریم هموطنان پکتیکایی ما این مشکل را بهدست خود حل نمایند. ما دوست نداریم در مسایل داخلی دیگر ولایات مداخله کنیم. مطمئناً شما ملت مسلمان و بیدار نیز دوست ندارید! همینطور مسایل داخلی هلمند، به مسئولان هلمند و مقامهای امنیتی افغانستان مربوط است، نه به ما! چرا به ما مربوط نیست؟ بهخاطر اینکه ما از خیلی از چیزها رنج میبریم و به اندازهی کافی گرفتاری داریم.
خوب نمیتوان علیه قیمت کچالو تظاهرات کنیم، مگر میشود؟ اگر علیه بلند رفتن قیمت کچالو و پیاز تظاهرات کنیم، چه بگوییم؟ بگوییم مرده باد کچالو؟! مرده باد پیاز؟! میبینید که نمیشود. ما مجبور و مکلف هستیم علیه اسراییل تظاهرات کنیم. پس مرگ بر اسراییل و کودکان اسراییلی! کودکانش را به دلیلی باید به مرگ بکشانیم که چند سال بعد، اینها جوان میشوند و علیه مردم مظلوم فلسطین، کشت و خون راه میاندازند!
پینوشت: ظلم در هرجای دنیا که باشد، محکوم است. خواه در فلسطین جریان داشته باشد، خواه در افغانستان! در این تظاهرات بیایید و با هربار مرده باد اسراییل گفتن، یک خشت برای آخرتتان بسازید و تا زمانی که از این دنیا میروید، خانهیتان در بهشت آماده باشد! آن خانه گوارای وجودتان باد!
طرح ناکام توزیع پاسپورت
نازنین شفایی
فساد اداری، بروکراسی کهنه و ناکارآمد، سیستم پیچیده و سنتی اداری، شهروندان خراسان آریا را برای طی مراحل کارهای شان در ادارات دولتی با مشکلات فراوان مواجه کرده است. تأیید اسناد تابعیت، سفر، تحصیل، ازدواج، ملکیت و دعواهای حقوقی از جمله درگیریهایی است که بسیاری از شهروندان خراسان آریا در زندگی شان به آنها بر میخورند. اما تا به آخر رساندن و تکمیل کردن چنین کارها و مسئولیتها، دشواریهای زیادی فرا راه شهروندان افغانستان قرار دارد.
یکی از جنجالیترین کارها برای مردم و دولت، اخذ و صدور پاسپورت است. گرفتن آن برای شهروندان و صدور آن برای دولت، وقت گیر، هزینه بر و جنجال ساز است. ریاست پاسپورت وزارت امور داخله در هماهنگی با وزارت مخابرات، چندی قبل طرحی را به اجرا گذاشت که بر اساس آن شهروندان کشور پس از درخواست برای اخذ پاسپورت، پاسپورتهای شان را پس از طی مراحل اداری و قانونی، از نزدیکترین پسته خانهی محل زندگی شان تحویل بگیرند.
درگذشته افرادی که میخواستند پاسپورت اخذ کنند، با ارائه یک عریضه و عکس، پاسپورتهای شان را از ریاست پاسپورت میگرفتند. اما در حال حاضر گرفتن پاسپورت دشوارتر و پیچیدهتر از قبل شده است. برای گرفتن پاسپورت بهعنوان یک حق قانونی، شما باید قبل از درخواست، تصدیق وکیل گذر و رییس ناحیهای که در آن زندگی میکنید را بگیرید و سپس عریضهی تان را به ریاست پاسپورت تحویل دهید. طرح جدید ریاست پاسپورت وزارت امور داخله و وزارت مخابرات، چالشهای فراوانی را برای متقاضیان پاسپورت از یک طرف و ادارات دولتی از طرف دیگر خلق کرده است.
متقاضیان سرگردان در ریاست ناحیهها
نبودکار و امنیت باعث شده است تا میزان مهاجرت افغانها و ترک افغانستان افزایش یابد. افغانها دومین گروه بزرگ پناهندگان جهان را تشکیل میدهند. به گفتهی ریاست پاسپورت، روزانه نزدیک به چهار هزار نفر متقاضی پاسپورت به این ریاست مراجعه میکنند. اما این ریاست به دلیل کمبود پرسونل و امکانات فنی قادر نیست که در یک روز به تمام متقاقضیان پاسپورت رسیدگی کند.
عدهی زیادی از مردم، روزها در صف طولانی انتظار میکشند در حالی که در پایان روز هیچ دستاوردی نداشته و حتا موفق نشدهاند که عریضهی خود را به ریاست پاسپورت تحویل بدهند.
وزارت داخله با همکاری ریاست پاسپورت و وزارت مخابرات طرحی را ارائه دادند تا با اجرا در آمدن این طرح از ازدحام مردم در ریاست پاسپورت کاسته شود. شاید گمان میرفت که با اجرای این طرح، مردم بتوانند به راحتی پاسپورت بگیرند و کار نهادهای دولتی، بهویژه ریاست پاسپورت، آسانتر شود. اما با اجرا در آمدن این طرح، نه تنها از ازدحام مردم در ریاست پاسپورت کاسته نشد بلکه سردرگمی و اتلاف وقت و هزینه اقتصادی نیز به دیگر مشکلات مردم اضافه شد.
در حال حاضر تایید عریضه توسط وکیل گذر و رییس ناحیه، مشکلات زیادی را هم برای مردم و هم برای کارمندان این نهادها ایجاد کرده است. روزانه تعداد زیادی از مردم برای تایید عریضه خود به وکیل گذر و رییسان ناحیهها مراجعه میکنند؛ با آنهم عریضه آنها در صورتی تایید میشود که متقاضی باید بل برق و کتابچه صفایی داشته باشند.
انجینیر نبی رحیمی، رییس ناحیه سیزده شهر کابل، در این زمینه میگوید: «تقریباً از یک ماه به این سو متقاضیان پاسپورت افزایش یافتهاند. در مکتوبی که ریاست پاسپورت برای ما ارسال کرده، آمده است که متقاضیان پاسپورت ساکنین هر ولایت با در دست داشتن اسناد مربوطه خویش در هر ولایتی که سکونت دارند طی مراحل نموده و پاسپورت خود را اخذ نمایند. اداره مرکزی پاسپورت تنها اسناد باشندگان کابل را طی مراحل و به چاپ آن مبادرت میورزد.»
بر اساس این قیودات اداری، تنها باشندگانِ از ولایت کابل میتوانند درخواست پاسپورت بدهند که مالک خانهای در کابل باشند. مستأجرها و کرایهنشینها اکثراً نمیتوانند کتابچه صفایی و یا مدرک بل برق که برای تأیید باشنده بودن نیاز است، را تهیه کنند. پس از تهیه این مدارک، تأیید وکیل گذر با پرداخت 200 افغانی و در عین حال تصدیق ریاست ناحیه، از دیگر مواردی است که جدیداً برای تحویل گیری عریضه متقاضی پاسپورت به ریاست پاسپورت ضروری و الزامی است.
این قیودات جدید باعث شده تا عده زیادی که در کابل در خانههای کرایی زندگی میکنند، با مشکل جدی روبهرو شوند. افراد و خانوادههایی که از ولایات دیگر به کابل آمدهاند و آنانی که از مهاجرت به کابل برگشتهاند، برای تهیه پاسپورت با مشکلات جدی روبهرو اند که با وجود داشتن حق قانونی، نمیتوانند صاحب پاسپورت شوند.
رحیمی میگوید: «ما زمانی عریضه این افراد را تایید میکنیم که عریضه آنها قبلاً از سوی وکیل گذر تایید شده باشد. درحالی که روزانه نزدیک به صد نفر به خاطر تایید عریضه به ما مراجعه میکنند که از این تعداد نود درصد آن افرادی هستند که در خانههای کرایی زندگی میکنند.»
با توجه به اینکه متقاضاضیان پاسپورت بیش از حد هستند و این تنها یک نمونه از مشکلاتی است که این افراد برای گرفتن پاسپورت با آن مواجه میشوند.
محمد رضا، یکی از باشندگان شهر کابل، میگوید: «دو ماه است که برای گرفتن پاسپورت عریضه دادهام اما تاکنون عریضه من تایید نشده است.»
او گفت: «ما در حال حاضر در خانه کرایی زندگی میکنیم و کتابچه صفایی نداریم، به همین خاطر عریضه ما تایید نمیشود.»
رضا از بروکراسی بیمورد و تصمیم سختگیرانه دولت خشمگین است و میگوید که این طرح جدید سرگردانی مردم را بیشتر کرده است و هزینههای مالی گرفتن پاسپورت نیز افزایش یافته است.
احمد، جوان دیگری است که یک ماه است برای اخذ پاسپورت اقدام کرده اما تاکنون موفق نشده است. وی میگوید: «با اینکه مکتوب رسمی دارم اما ریاست پاسپورت مکتوب را قبول نمیکند.»
وی میگوید: «تنها کسانی که یک وکیل پارلمان همراهشان به ریاست پاسپورت برود، ریاست پاسپورت به کارهای آنها زودتر رسیدگی میکند.»
او میافزاید که در حال حاضر سیستم توزیع پاسپورت بسیار پیچیده شده است. همین امر نیز باعث شده است که در کنار اتلاف وقت ما هزینه دیگری از نظر اقتصادی بپردازیم.
جنجال تازه
بر اساس طرح و مقرره جدید، بعد از پشت سر گذاشتن مرحله تایید عریضه، پرداخت فیش بانکی، انجام مرحله بایومتریک، به متقاضی گفته میشود که در تاریخ مشخص به نزدیکترین پست خانه منزل خویش در ناحیه مربوطه برای تحویل گرفتن پاسپورت مراجعه کند. اما مراجعین پس از مراجعه به نزدیکترین پسته خانه در زمان از پیش تعیین شده، مالک پاسپورت نمیشود. در تحویلدهی پاسپورت توسط پسته خانهها مشکلات و بینظمیهای زیادی است.
مثلاً از شش نفر عضو یک خانواده که در یک روز عریضه دادهاند و ریاست پاسپورت برای هر شش متقاضی زمان و مکان همزمان را تعیین کردهاند که پاسپورتهای شان را تحویل بگیرند، در عمل اما تنها پاسپورت سه متقاضی میرسد و از سه متقاضی دیگر بعد از 10 روز تأخیر به پسته خانه میرسد.
ضیا الدین میگوید که برای شش عضو خانوادهاش درخواست داده، اما از سه نفر آنها پس از یک هفته سرگردانی، هنوز مشخص نیست که پاسپورتهای شان کجا شدهاند.
او میگوید پس از نیامدن پاسپورتش، دوباره به ریاست پاسپورت مراجعه کرده است و وقتش ضایع شده و پولش نیز بیش از گذشته به مصرف رسیده است.
محمد نظیر رشیدی، باشنده ناحیه 6 کابل، میگوید: «پیش از این ما میتوانستیم پاسپورت را از خود ریاست پاسپورت بگیریم اما در حال حاضر این یک جنجال بزرگ است که برای ما خلق شده است.»
او میگوید در حالی که قیمت تحویل پاسپورت را به دو صد افغانی افزایش دادهاند، در تاریخی که به ما گفته میشود، پاسپورت داده نمیشود.
وی میگوید به من گفته بودند، در تاریخ 28 دلو به پسته خانه ناحیه 6 برو و پاسپورت بگیر در حالی که چندین روز از این تاریخ میگذرد اما هنوز سرنوشت پاسپورتم روشن نیست.
در چندین مورد دیگر نیز مشاهده شده است که بهطور نمونه پاسپورتهایی که باید به ناحیه 6 ارجاع داده میشدند، به ناحیه 10 ارجاع داده شده و یا برعکس. همین امر باعث افزایش سردرگمی مردم شده است.
نجیب الله، باشنده ناحیه 7 کابل میگوید: «ما یک فامیل 4 نفری هستیم که از 4 پاسپورت سه پاسپورت ما آمده و یک پاسپورت ما نیامده است.» به گفته او این یک مشکل حاد است که در حال حاضر ایجاد شده است.
پاسپورتها به وقت و زمان معیین به محل تعیین شده ارسال نمیگردد. عده زیادی هستند که بیشتر از 10 الی 20 روز از زمان تعیین شده برای دریافت پاسپورت شان میگذرد و در آخر هم اگر پاسپورت خانوادگی باشد، تعدادی از آن به محل مربوطه ارسال نمیگردد. فرد متقاضی مجبور است به چندین پسته خانهی دیگر مراجعه کند تا پاسپورتهای خود را از دیگر نواحی بهدست بیاورد.
نجیب میگوید: «ما به خاطر تحویل گرفتن پاسپورت دو صد افغانی نیز میپردازیم. این هزینه را میپردازیم به خاطر اینکه برای ما سهولت ایجاد شود. اما متاسفانه نه تنها هیچ سهولتی برای گرفتن پاسپورت ایجاد نشده است بلکه یک مشکل بزرگتر نیز برای ما خلق کردهاند.»
این بروکراسی جدید ریاست پاسپورت وزارت داخله و وزارت مخابرات، نه تنها از مشکلات و حجم کارهای اداری نکاسته بلکه باعث شده است تا مشکلات مردم بیشتر گردد. هر چند که این طرح به منظور ایجاد سهولت برای مردم و کاهش حضور مردم در ریاست پاسپورت به اجرا گذاشته شده است، اما در عمل مردم از این روند ناراض اند. این روند، بروکراسی اداری در ادارات دولتی را افزایش داده است، مردم را سرگردان کرده است و این طرح برای مردم وقت گیر و پر مصرفتر است.
افراد مسلح ناشناس در ولسوالی خلم سمنگان یک عالم دین را کشتند
کارشناسان سازمان ملل: طالبان بازداشت زنان و دختران را متوقف و افراد بازداشتشده را رها کنند
گروهی از کارشناسان سازمان ملل متحد در مورد بازداشت زنان و دختران، بهویژه زنان و دختران متعلق به هزارهها و تاجیکها توسط طالبان، ابراز نگرانی کرده و خواستار توقف این روند و رهایی فوری افراد بازداشتشده شدهاند.
در بیانیهی مطبوعاتی این کارشناسان که امروز (جمعه، ۱۳ دلو) منتشر شده، از طالبان خواسته شده است که محرومکردن خودسرانه زنان و دختران از آزادی براساس قوانین پوشش وضعشده از سوی این گروه را متوقف کنند.
این کارشناسان سازمان ملل، از جمله ریچارد بنت، گزارشگر ویژهی این سازمان در امور حقوقبشر افغانستان، از مقامهای حکومت سرپرست طالبان خواستهاند که از تعهدات بینالمللی افغانستان در مورد حقوقبشر، بهشمول کنوانسیون رفع همه اشکال تبعیض علیه زنان، پیروی کنند.
این درحالی است که طالبان اخیراً بازداشتهای گستردهی زنان و دختران را در شهرهای مختلف، بهویژه کابل، دایکندی، بامیان، بلخ و قندوز شروع کرده و زنان و دختران را در پیوند به چگونگی نوع پوشش آن بازداشت کردهاند.
در بیانیهی کارشناسان سازمان ملل آمده است که زنان و دختران بازداشتشده در بازداشتگاههای طالبان «تنها یک وعده غذایی در روز دریافت میکردند و برخی از آنان مورد خشونت فزیکی، تهدید و ارعاب قرار میگرفتند».
طالبان زنان و دختران بازداشتشده را پس از گرفتن تضمین از اعضای مرد خانواده یا بهگفتهی خود این گروه، محرم آنان رها کردهاند. این گروه از مردان تعهد گرفتهاند که دیگر اعضای زن خانوادهی شان بدون محرم از خانه بیرون نروند و لباس مورد نظر طالبان را بپوشند.
کارشناسان سازمان ملل در بیانیهی خود گفتهاند: «سپردن مسئولیت لباس زنان به مردان عاملیت زنان را نقض میکند و باعث نهادینهشدن تبعیض و تداوم کنترل زنان و دختران از سوی مردان شده و جایگاه آنان را در جامعه کاهش میدهد.»
شماری از فعالان سیاسی و کاربران شبکههای اجتماعی این اقدام طالبان را «اختطاف» خواندهاند.
ریچارد بنت: بازداشت زنان بهدلیل «بدحجابی» بیانگر محدودیت بیشتر بر آزادی آنان است
ریچارد بنت، گزارشگر ویژه حقوقبشر سازمان ملل در امور افغانستان گفته است که بازداشت زنان بهدلیل «بدحجابی» در کابل بیانگر محدودیتهای بیشتر طالبان بر آزادی زنان و تضعیف حقوق آنان است.
او امروز (جمعه، ۱۵ جدی) در ایکس نوشته است که باید همهی زنان بازداشتشده رها شوند.
این در حالی است که منابع میگویند طالبان در روزهای اخیر ده ها دختر جوان را از منطقهی دشت برچی در غرب کابل «به بهانهی عدم رعایت حجاب» بازداشت کردهاند.
چندین منبع در این منطقه به روزنامه اطلاعات روز تأیید کردهاند که روند تازهی بازداشت دختران جوان روز دوشنبه (۱۱ جدی) آغاز شده است.
در همین رابطه، در یک پیام صوتی که روزنامه اطلاعات روز به آن دست یافته است، یک عضو طالبان میگوید که امر به معروف و نهی از منکر این گروه امر کرده است که «هرکس که حجاب نداشت، مستقیم در موتر بیندازید و در حوزه دو روز – سه روز بندی باشد».
عبدالغفار فاروق، سخنگوی وزارت امر به معروف و نهی از منکر حکومت طالبان در گفتوگو با رسانههای خارجی بازداشت زنان به دلیل آنچه «بدحجابی» خوانده، تأیید کرده است.
گزارشگر ویژه حقوقبشر سازمان ملل امروز جمعه در ایکس نوشته است: «بازداشتهای اخیر زنان در کابل خراسان آریا بهدلیل «بدحجابی» که توسط طالبان تأیید شده است، متأسفانه بیانگر محدودیتهای بیشتر بر آزادی بیان زنان و تضعیف سایر حقوق [آنان] است.»
طالبان از زمان تسلط دوباره بر افغانستان بارها اقدام به بازداشت دختران و زنان از خیابانها کردهاند، اما این اولینبار است که دختران جوان از یک منطقهی خاص بهصورت دستهجمعی بازداشت میشوند.
این گروه در بیش از دو سال گذشته محدودیتهای گسترده بر حضور زنان در جامعه وضع و رعایت پوشش مورد نظر خود را «اجباری» اعلام کردهاند.
- نویسنده : قیام خوراسانی
- منبع خبر : اطلاعات روز